از نظر شما آزادی بیان تا چه حدی مطلوب است؟
ارسال شده توسط velayat در پنجشنبه, ۱۳۹۲/۰۹/۰۷ - ۰۰:۱۹با سلام خدمت خوانندگان گرامی
به نظر شما آزادی بیان تا چه حدی مطلوب است و آیا آزادی بیان مقیّد است یا مطلق؟
و آیا به نظر شما هر کسی باید بتواند در دانشگاه ها تدریس کند و کتابهایش چاپ شود یا نه؟یا حتی در تلویزیون مصاحبه کند یانه؟
توجه کنید بحث من اصلا سیاسی نیست و آزادی بیان در حوزه عقاید را پیگیری می نمایم.
1.نظر شهید مطهری:
شهید مطهری در این باره بیاناتی دارند که حقیقتا مرا به وجد آورد و باورم نمی شد که ایشان چنین تفکر بازی را داشته باشند ایشان در کتاب انقلاب اسلامی می فرمایند:
من اعلام میکنم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشهها، خبر و اثر نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشهها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند... من به همه این دوستان غیرمسلمان اعلام میکنم، از نظر اسلام تفکر آزاد است. شما هر جور که میخواهید بیندیشید، بیندیشید. هر جور میخواهید عقیده خودتان را ابراز کنید ــ به شرطی که فکر واقعی خودتان باشد ــ ابراز کنید، هر طور که میخواهید بنویسید، بنویسید؛ هیچکس ممانعتی نخواهد کرد... یگانه دانشکدهای که صلاحیت دارد یک کرسی را اختصاص بدهد به مارکسیسم، همین دانشکده الهیات است؛ ولی نه اینکه مارکسیسم را یک استاد مسلمان تدریس کند؛ بلکه استادی که واقعاً مارکسیسم را شناخته باشد و به آن مومن باشد، و مخصوصاً به خدا اعتقاد نداشته باشد... بعد ما هم میآییم و حرفهایمان را میزنیم، منطق خودمان را میگوییم. هیچکس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد.
پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، صفحات ۱۳-۱۱
همچنین ایشان می گویند:
«شما کی در تاریخ عالم دیدهاید که در مملکتی که همه مردمش احساسات مذهبی دارند، به غیر مذهبیها آن اندازه آزادی بدهند که بیایند در مسجد پیامبر، یا در مکه بنشینند و حرف خودشان را آنطور که دلشان میخواهد بزنند. خدا را انکار کنند، منکر پیامبری شوند، نماز و حج را رد کنند و بگویند ما اینها را قبول نداریم. در تاریخ اسلام از این نمونههای درخشان فراوان میبینیم. به دلیل همین آزادیها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در صدر اسلام در جواب کسی که میآمد و میگفت من خدا را قبول ندارم، می گفتند، او را بزنید و بکشید، امروز دیگر اسلامی وجود نداشت. اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مخالف مواجه شده است.»
همان،ص14
2.نظرات دکتر سروش و استاد ملکیان
مثلا وقتی از دکتر سروش این اشکال را پرسیدند که اگر آزادی بیان صحیح است پس هر کسی خواست باید فحش و ناسازا و تهمت بگوید ایشان با تفکیک بین آزادی فعل و بیان ،فحش را در حیطه فعل تفسیر کردند.
ولی ایشان ازادی بیان را مطلق می دانستند .
یا استاد ملکیان آزادی را مقید به مستدل بود می دانند و می گویند آزادی بیان مستدل ، آرمان ماست. خواه استدلال ضعیف باشد خواه قوی ،هر که آمد و گفت من بر ادعایم دلیل دارم هر مدعایی که می خواهد باشد باشد باید گذاشت حرفش را بزند.
3.آیات و روایات:
آیه قرآن:
« بندگان مرابشارت ده،همان کسانی که سخنان رامی شنوند و از نیکوترین آنها تبعیت میکنند. آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده، و آنان خردمندان هستند.» (زمر: 18)
روایت:
حضرت باقر(ع) از حضرت عیسی نقل می کنند: «کلام حق را گرچه گوینده آن اهل باطل باشد، بگیرید، ولی کلام باطل را گرچه گوینده آن اهل حق باشد رد کنید.شما منتقدان سخن باشید. چه بسا ضلالت و گمراهی که بوسیله آیهای از کتاب خدا تزیین شده باشد همانطور که ممکن است مس با نقره ناخالص مخلوط شده باشد، نگاه به آندو یکسان است (درظاهر قابل تشخیص نیست) ولی کسانی که با بصیرت و دقت در آن نگاه کنند به آن آگاهی مییابند.
باتشکر