بیست و پنجم ماه ذی القعده روز دحوالارض است. دحوالارض را چنین معرفی میکنند: “روزی که زمین از زیر کعبه کشیده و گسترانیده شد." گر چه این مطلب یعنی کشیده شدن و گسترانده شدن زمین در وهله اول عجیب به نظر میرسد اما تعریف واضحتر این موضوع این است که گفته شود:
پس از آنکه تمام سطح کره زمین به مدت طولانی در زیر آب فرو رفته و خداوند خواست تا آن را از زیر آب بیرون آورد که صحنه زندگی موجودات مهیا گردد، اولین نقطه ای که از زیر آب سر بیرون آورد همان مکان مقدس کعبه و بیت الحرام بود. این واقعه نشاندهنده اهمیت این نقطه و مرکزیت آن برای همه عالمیان است.
در واقع دحوالارض روز شروع حیاتبخشی خداوند به جهان خاکی است که توجه به آن در روایات و تعیین اعمال خاص همچون روزه، عبادت، دعا و غسل و اهتمام به آن از سوی معصومین (ع) نشانگر عنایت حضرت حق به این روز با برکت است.
تعبیر به اینکه “در روز دحو الارض رحمت خدا منتشر گردیده و از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز، اجر بسیار است” و امثال آن، مومنین را بر انجام مستحبات مخصوص این روز ترغیب می نماید. درباره روزه این روز آمده است:
روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است .
روزه این روز کفاره گناهان هفتاد سال است .
برای روزه دار این روز هرکه و هرچه در میان آسمان و زمین است استغفار میکند و …
از دیگر اعمال این روز شریف دو رکعت نماز است که در آن حمد و پنج مرتبه سوره “والشمس” خوانده می شود و پس از نماز نیز دعایی است که در مفاتیح آمده است . و همچنین دعای “اللهم داحی الکعبه …” از دعاهای مخصوص این روز است.
روایت است که « امام رضا » علیه السلام فرموده اند: درشب بیست و پنجم ماه ذیالقعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسی (ع)متولد شده اند. و نیز در این روز رسول خدا صلی الله علیه و آله ، به قصد حجة الوداع از مدینه به همراه یکصد و چهار هزار یا یکصد و بیست و چهار هزار نفر از راه شجره به مکه عزیمت نمودند که حضرت فاطمه (ع ) و تمامی زوجات آن حضرت نیز ایشان را همراهی می کردند .
و نیز در روایتی است که در این روز قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام خواهد نمود . « خروج پیامبر اکرم(ص) از مدینه به قصد حجهالوداع ( ۱۰ق) »
مقدمه : توجه بهحسن ظن ، در مسیر عبادت و کمال بندگی ، از مسائل مهم و اساسی ، در علم اخلاق است و در اهمیت و ضرورت این حسن ظن ، همین بس که خدای متعال می فرماید : من نزد ظن بنده خودم هستم ، این آدرس خدا است که به ما می گوید : اگر دنبال من هستی ، اگر می خواهی به من برسی ، باید به ظن و گمان خودت مراجعه کنی ، ببین خدا در نزد تو چگونه است . اگر به خدا گمان خوب داری و یا بدگمان هستی ، همان جا و همان گونه مرا پیدا می کنی . در این مجال اندک به گوشه ای از آموزه های دینی حضرات معصومین (ع) ، در رابطه با چگونگی حضور خداوند در نظام هستی اشاره می شود : 1- در روایت است : روزی حضرت عیسی (ع ) و حضرت یحیی (ع ) با هم مقاوله و گفت وگویشان شد . حضرت یحیی (ع ) به حضرت عیسی (ع )گفت : « تو این قدر امیدوار به رحمت خدایی گویا که خود را ایمن از آتش می دانی ؟ » حضرت عیسی (ع ) فرمود : « تو هم این قدر از خدا خائف و ترسانی گویا او را آمرزنده و غفار نمی دانی ؟ » پس این دو پیغمبر منتظر وحی شدند تا جواب آنها معلوم شود . حضرت جبرئیل (ع ) در این اثنا نازل شد . عرض کرد : « هر دو راست می گویید و هر دو دارای کمال هستید ، لکن خدا می فرماید: « انا عند حسن ظن عبدی المؤمن » ، « من نزد حسن ظن بنده مؤمنم می باشم .» 1 2- پیغمبر (ص) فرمود : به خالق خودتان گمان خوب داشته باشید . 2 3- امام رضا (ع) فرمود : به خداوند خوشبین باش ، زیرا هر كه به خدا خوشبین باشد، خدا با گمان خـوش او همراه است . 3 4- امام صادق (ع) می فرماید : « حسن ظنّ به خدا » اين است كه جز به خدا اميد نداشته باشي و جز از گناه خويش نهراسي . 4 5- در حدیث قدسی است كه خداي متعال میفرماید : بندهي مؤمنم را در هیچ موقعیتی قرار نمیدهم و هیچ حادثهای برایش پیش نمیآورم مگر اینکه خیری در آن حادثه و موقعیت برای او مقدّر کردهام . 5 6- منسوب به پیامبر اکرم (ص) است كه فرمودند: بزرگترین گناه کبیره ، سوء ظن به خداي متعال و بدبینی نسبت به خدا و مقدّرات الهی است .6 7- امام رضا (ع) فرمودند : گمانت را بخدا نیکو گردان ، که خداوند می فرماید : همانا که من در جایگاه گمان و نگاه بنده مومن به خودم هستم . اگر در من خیر می بیند ( و اعتقاد به جمال من دارد ) ، پس من همان خواهم بود ، و اگر مرا در جایگاه شر و عذاب می بیند و می داند ، پس باز من همان خواهم شد . 7 8- خداوند در حدیث قدسی می فرماید: همانا که رحمت من بر غضبم پیشی داشته و جلوتر است . 8 9- خداوند می فرمایند : و رحمت من بر هر چیز و همه چیز وسعت دارد . 9 10- پیغمبر اکرم (ص) فرمودند : خداوند متعال چون کریم است ، حیا می کند که بنده ای را که به او حسن ظن داشته و امید به رحمت او داشته ، ناامید کند و دست خالی برگرداند.10 11- در حدیث قدسی داریم : وقتی خداوند بزرگ ، مردم را آفرید ، به دست خود ، برخود نوشت ( واجب کرد ) که رحمت من برغضبم غالب است .11 زیرنویسها : 1- بحار ج67 ص385 - عیون اخبار الرضاج2 ص20 - 2- فاحسنوا بالله الظن - مستدرک الوسایل ج 11 ص 250 3- أحسـن الظّن بالله فانّ مَن حسـن ظنّه بالله كان عنـد ظنّه - تحف العقول، ص 449 . 4- حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنْبَكَ - كافي، ج2، ص72 – وسائل الشيعه، ج15، ص230 – 5- عَبدِيَ المُؤمِن لا اَصرِفُهُ في شََيءٍ اِلاّ جَعَلتُ لَهُ خَيراً ؛ - کلینی ، کافی ، ج 2 ، ص 61 . 6- اَكبَرُ الكَبائِرِ سوءُ الظَّنِّ بِاللهِ؛ - متّقی هندی ، کنز العمّال ، ج 3 ، ص 135 7- أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً - الكافي، ج 2 ،ص 72 8- إِنَّ رَحْمَتِي سَبَقَتْ غَضَبِي - الكافي، ج 2 ،ص: 274 (باب الذنوب) و کنوز الحقایق، ص89، 9- وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء - اعراف: 156. 10- لِأَنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ بِيَدِهِ الْخَيْرُ يَسْتَحْيِي أَنْ يَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ يُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ - وسائلالشيعة، ج 15 ،ص: 230 (باب وجوب حسن الظن بالله و..) 11- انَّ اللّهَ تعالی لَمّا خَلَقَ الخَلْقَ کَتَبَ بِیدِهِ علی نَفْسِهِ إنَّ رَحْمَتی تَغْلُبُ غَضَبی ؛ - سیوطی، جامع الصغیر، ج1، ص72 منابع : 1-بیائید با حسن ظن خود ، به خدا نظر کنیم - محمد صالحی 2- http://ostad-tayyeb.blogfa.com/page/arefanehayeashoura2.aspx 3- http://hamrahemontazer.com/kotahaamofid/akhlagh/809-hosn-zan.html 4- http://www.tebyan.net/Index.aspx?pid=38235 5- http://www.abdolghaem.com 6- http://www.darolershad.org/1389-05-21-12-01-12/1389-08-16-08-15-52/85-1389-05-21-12-14-00 7- http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=5277&MagazineArticleID=48692
بى ترديد رحمت خداوند، بى كران و دربرگيرنده هر چيزى و هر كسى است. در دعاى كميل مى خوانيم: «اللهم انى اسالك برحمتك التى وسعت كل شئ»; بر اين اساس تمامى موجودات مشمول رحمت عام خداوند هستند. امّا برخى عنايات و بخشش هاى خداوند خاصّ مى باشد و مشمول كسانى مى شود كه خود را به گناه و عصيان نيالايند. بنابراين، چه بسا افرادى خود را در معرض اين رحمت قرار ندهند. مثل اين كه ما مى دانيم: آب تشنگى هر تشنه اى را مى زدايد، حال اگر انسان تشنه اى از نوشيدن آب امتناع ورزيد، حق ندارد بگويد: چرا آب از من رفع تشنگى نكرد؟ و هرگز چنين حادثه اى به معناى نفى و نقض آن سخن نيست. به تعبير دقيق تر: در بى كرانگى رحمت و بخشش خداوند، نقصى نيست و «فاعليّت فاعل» كامل است، ليكن; نقص در «قابل» وجود دارد. يعنى برخى افراد با اعمال پست و ننگين خويش مانعى در برابر وزش نسيم رحمت الهى به سوى خويش، ايجاد كرده اند. و بدين سان، خود را از اين شايستگى محروم ساخته اند.
همونطور که از عنوان تاپیک هم بر می یاد موضوع این تاپیک نسبت اختیار انسان و امور شر با برخی اوصاف الهیه(در حال حاضر اوصافی مثل عدل ، حکمت ، رحمت و ...) ، برا اینکار روالی که فعلا در ذهن دارم اینه که ابتدا راجع به یه معنا از اختیار تحت عنوان معنای عرفی و رایج (ولی به نظر من نادرست) اختیار بحث کنیم و بعد راجع به یه معنای دیگه از اختیار (که به نظر من معنای درست اختیاره) بحث کنیم ، در مرحله ی بعد وارد بحث شرور میشیم و نسبت اختیار انسان و امور شر با این اوصاف الهی رو بحث می کنیم. در طول بحثا تلاش بر اینه که مطالب تا جایی که میشه خلاصه و فشرده و در عین حال ساده و روون آورده بشه. خوشحال میشم از نظرات دوستان در هر مقطعی از بحث استفاده کنم. انشاالله که عمل همه ی ما همراه با بینش و بصیرت عمیق توحیدی باشه...