ظرفیت

افزایش ظرفیت روحی برای دریافت الهامات و مکاشفات

هوالنور

سلام و عرض ادب

فرد سالک چگونه باید ظرفیت روحیشو بالا ببره برای تحمل مکاشفات؟

ممکنه شخص به دلیل ظرفیت نداشتن ,در حین مکاشفه و امثال اینها فوت کنه؟

چه ذکری یا چه دستورالعمل هایی برای افزایش ظرفیت خوبه؟

ممنونم

آیا امکان بازیابی روحی و اعتماد بنفس در فردی با شرایط اسفبار من وجود داره؟

سلام دوستان
مشکلی که من میخوام در موردش با شما و کارشناس محترم صحبت کنم دوسالی هست که گریبانگیر من شده و من رو از کار و زندگی انداخته. خواستم نظرات سازنده شما رو برای بهبود شرایطم جویا بشم:
و اما مشکل من: حدود دوسال پیش در فروردین ماه سال 92 من بطور ناگهانی مادرم رو ازدست دادم و تقریبا میتونم بگم همه چیز از اونجا شروع شد که با اعتماد و اعتقاد شدیدی که به خدا داشتم و اونو دوست و نزدیکتر از هر کس دیگه ای به خودم میدونستم، تو مدتی که مادرم تو بیمارستان بود، من به هر چیزی که میدونستم و اعتقاد داشتم نزد خدا برای بهبودی مادرم متوسل شدم و تنها میتونم بگم صدای گریه ها و التماس های من تو اون چند روز تو بیمارستان بلند بود. وقتی که دیدم کسی که سالها ازش به عنوان نزدیکترین دوستم یاد میکردم با بی تفاوتی خواسته ی من رو نادیده گرفت و دعای من استجابت نشد، واقعا از خدا ناامید شدم. آخه شرایط من برای از دست دادن مادرم اصلا مناسب نبود و نیست. من تک فرزند هستم و الان بعد از فوت مادرم کاملا تنها و منزوی شدم. افسرده و غمگین. کم کم سیر نزولی در درس و دانشگاه آغاز شد و دامنه ی اون افسردگی تا الان هم بیخیال من نشده. میدونم الان شاید بگید امیدت به خدا باشه و بخدا توکل کن و از این حرفا. ولی دوستان من گوشم کاملا از این حرفا پره و اصلا تمایلی به شنیدن این حرفا ندارم چونکه من در ذهنم کاملا موضوعات زندگی اجتماعی و علمی رو از دین تفکیک کردم و اینقدر از این حرفا شنیدم که برو قرآن بخون آروم میشی و ...... که دیگه حالم بهم میخوره از این حرفا. الان دیدگاه من نسبت به مذهب یک چیز کاملا معنویه. یعنی چیزی که اصلا انسانها نباید به داخل زندگی اجتماعیشون وارد کنن چون کاملا برنامشون افتضاح میشه! همونطور که من 18 سال این کاررو کردم ولی بعد دیدم خودم رو از خیلی چیزها محروم کردم و آخرشم اون اعتقادی که یه زمانی تا پای جون پاش وای می ایستادم پشیزی به دردم نخورد!!! دیگه هم خوشبختانه این اشتباهو تکرار نخواهم کرد. حالا هم نظرم بر پایه ی جدایی دین از جریان زندگیه! البته کاملا مشتاق دریافت نظرات شما دوستان در مورد این عقیده ام هستم که اگر نظری بر نفی یا تاییدش دارید بگید که منم بدونم.
دیگه چند وقتیه نماز نمیخونم.... اسک دین هم کمتر میومدم و کلا از دین فاصله گرفتم. اما آخه بحث اینجاست که کار با حرف درست نمیشه و من منتظر راهنمایی های کاربردی و عملی شما دوستان و کارشناس محترم در مورد مشکلم هستم. امید اینکه شما دوستان و کارشناس عزیز منو کاملا علمی و کاربردی راهنمایی کنید و خواهشا از بیان نظرات احساسی و غیر منطقی خودداری کنید چون واقعا زندگی من داره از حالت عادیش خارج میشه و به نابودی کشیده میشه
بازم از حسن توجه شما عزیزان ممنونم:Gol:

چرا ظرفیت عقول ما به اندازه ای نیست که به کنه ذات خدا پی ببرد؟

چرا ظرفیت عقول ما به اندازه ای نیست که به کنه ذات خدا پی ببرد؟