اغراق و دروغ
ارسال شده توسط reza64 در یکشنبه, ۱۳۹۷/۱۱/۲۱ - ۰۷:۳۲آیا اغراق گویی و آب و تاب دادن به تعریف ، دروغ محسوب میشه؟
آیا اغراق گویی و آب و تاب دادن به تعریف ، دروغ محسوب میشه؟
سلام و خسته نباشید .
ممنون از وب سایت بسیار پر بار و زیباتون . خدا اجرتون بده .
بعد از مدتها میخوام یکی از شبهات مهم تو زندگیم رو برطرف کنم تا دچار دوگانگی در فکر و اعمالم نشم .
----------------------
میخوام از اینجا شروع کنم :
دیشب برای عزاداری ، به سفارس شخصی وارد هیئت خانگی شدم که یک روحانی مسئولیتش را بر عهده داشت .
اولش خوب بود ، چون داشتن زیارت عاشورا میخوندن و حال داد .
اما وقتی اون شخص روحانی بالا منبر رفت از ذکر نام و یاد خدا خودداری کرد و فقط از علی میگفت . اسامی خداوند رو به علی نسبت میداد و همه میگفتن علی علی . اصلا از خدا نگفت . از بزرگی خدا نگفت . از بخشنده بودن خدا نگفت اما همه این صفات رو به علی داد ! حتی یکی از دوستان هک که اونجا بود میگفت مثلا در دعای جوشن کبیر منظور از همه اون اسماء الله علی هست و بس !
مثلا ذکر هایی که روحانی بالا منبر میگفت و بقیه با علی علی گفتن همراهیش میگفتن :
اول و آخر ( حاضرین بعد هر صفت میگویند : علی علی ! )
رازق
عظیم
کبیر
هو الرحمن الرحیم
ستارالعیوب
خالق
و از این دست ذکرهایی که من فقط برا خدا دیدم بگن .
حتی میگفت : منظور از سخن خداوند در قران که میفرماید مرا بسیار یاد کنید ، ذکر خدا نیست . اصلا الله اکبر و ... منظورش نبود . منظور از ذکر ذکر علی هست . شب و روزت باید ذکر علی باشه .
ما تو این نماز های یومیه و ... گیرافتادیم . اصلا 5 وعده ات رو بخون بقیه فقط ذکر علی هست .
حضرت محمد فقط و فقط واسه یک چیز پیغمبر شد و اونم اینه که علی رو بشناسونه !
اولین ذات علی هست . ما باید علی رو بشناسیم .قرآن علی هست .
علی کسیه که روزی میده و روزی میگره .
علی کسیه که عذاب میده و ...
خوب دوستان ، با این اوصاف به نظرتون من باز هم برم تو این هیئت ؟ آخه خودم میترسم نکنه حرف اینا راست باشه و بعد خدا بگه ما تو را راهنمایی کردیم اما خودم قبول نکردی !
چیکار کنم . اگه نظر منو بخواین میگم امامان همه واسطه هستنم و نه خدا . حتی وقتی چیزی ار امامان میخواین باید این رو لحاظ کنیم که چون آبرو نداریم پیش خدا و گنهکاریم کسی که امین و معصوم هست رو میبریم پیشش .
لطفا راهنمایی کنید .
از جمله بحثهای نهج البلاغه بحثهائی است درباره اینکه خداوند هم اول است و هم آخر، هم ظاهر است و هم باطن، البته این بحث مانند سایر مباحث مقتبس از قرآن مجید است و فعلا ما در مقام استناد به قرآن مجید نیستیم. خداوند اول است نه اولیت زمانی تا با آخریت او مغایر باشد، و ظاهر است نه بمعنی اینکه محسوس به حواس است تا با باطن بودن او دو معنی و دو جهت مختلف باشد، اولیت او عین آخریت، و ظاهریت او عین باطنیت او است.
«الحمد الله الذی لم تسبق له حال حالا، فی*** اولا قبل ان ی*** آخرا، و ی*** ظاهرا قبل ان ی*** باطنا... و کل ظاهر غیره باطن، و کل باطن غیره غیر ظاهر؛ سپاس خدای را که هیچ حال و صفتی از او بر حال و صفتی دیگر تقدم ندارد تا اولیت او مقدم بر آخریتش، و ظاهریت او مقدم بر باطنیتش بوده باشد. هر پیدائی جز او فقط پیداست و دیگر پنهان نیست و هر پنهانی جز او فقط پنهان است و دیگر پیدا نیست او است که در عین اینکه پیدا است پنهان است و در عین اینکه پنهان است پیدا است» (خطبه 65).
«لا تصحبه الاوقات، و لا ترفده الادوات، سبق الاوقات ***ه، و العدم وجوده، و الابتداء ازله؛ زمانها او را همراهی نمی کنند (در مرتبه ذات او زمان وجود ندارد) و اسباب و ابزارها او را کمک نمی کنند. هستی او بر زمانها، و وجود او بر نیستی، و ازلیت او بر هر آغازی تقدم دارد» (خطبه 186).