آیا بعد از مرگ خدا را می بینیم ؟
ارسال شده توسط حامد در چهارشنبه, ۱۳۹۲/۰۲/۰۴ - ۱۴:۵۲سلام
در بسیاری از تعابیر دینی گفته شده است که پس از مرگ خدا مشاهده می شود ؟ چه ارتباطی بین مرگ و دیدن خداست ؟
والله الموفق
سلام
در بسیاری از تعابیر دینی گفته شده است که پس از مرگ خدا مشاهده می شود ؟ چه ارتباطی بین مرگ و دیدن خداست ؟
والله الموفق
با سلام
میخواستم بپرسم جز کتاب رساله لقاء الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی کسی دیگری کتابی با این نام دارد ؟
متشکرم
لقاء چیست ؟
لقاء مصدر از باب مفاعله در لغت به معنای ملاقات ، به هم رسیدن و با هم مقابل شدن و برخوردن به همدیگراست .
و این معنی ( مقابله و مواجهه ) در عالم اجسام روشن است ، مانند مقابل شدن و مواجه بودن دو فرد .
اما در عالم روحانی و نسبت به خداوند متعال : قهراَ می باید این مقابله ( به فتح باء ) و ملاقات به صورت معنوی و روحانی باشد ، زیرا خداوند متعال از خصوصیات و حدود و اوصافی که در عوالم خلق است منزه است . 1
در قرآن کریم بیش از بیست جا عبارت لقاء الله آمده است .
اقوال در معنای لقاء الله :
تنزیه صرف :
تا آنجا که منتهای معرفت ، همان است که باید خداوند را تنزیه صرف نمود . و معتقد بر این شد که خدای را به هیچ وجه نتوان شناخت و آیات و اخباری را که در معرفت و در لقاء الله وارد شده است را تأویل باید کرد . مثلاَ تمام آیات و اخبار لقاء الله را معنی می کنند بر مرگ و لقاء ثواب و عقاب .
ملاقات حقیقی :
بدین معنا که ملاقات ممکن الوجود با خداوند جلیل واجب الوجود حقیقتاَ هست لکن نحوه ی آن هم لایق ملاقی ( ملاقات کننده ) و ملاقی ( ملاقات شونده ) است و آن عبارت از همان معنا است که در ادعیه و اخبار از آن به لفظ وصول و زیارت و نظر بر وجه و تجلّی و دیدن قلب و تعلّق روح تعبیر شده است و از ضد آن به فراق و بعد و حرمان تعبیر می شود . مانند تعبیرات زیر :
امیرالمؤمنین علیه السلام در تفسیر قد قامت الصلاة فرمود : یعنی نزدیک شد وقت زیارت .
و در دعاها مکرراَ وارد شده است ( و لا تحرمنی النظر الی وجهک ) بار الها مرا از نظر به وجهت محروم مفرما .
و در کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام است که فرمود ( و لکن تراه القلوب بحقایق الایمان ) خدای را چشم های ظاهر نمی بیند و لیکن دل ها به وسیله ی ایمان حقیقی او را می بیند .
و در مناجات شعبانیه ( و الحقنی بنور عزّک الابهج فأکون لک عارفاَ ) بارالها مرا به نور عزتت که سراپا بهجت است برسان تا تو را بشناسیم . 2
پی نوشت :
1 – رساله ی لقاء الله – علّامه حسن مصطفوی .
2 – رساله ی لقاء الله - آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی .
:Gol: من دوست دارم کسی رو که منو دوست داره :Gol:
تذکر:در زبان عرب کسی رو که برخوردش معمولیه رو میگن دوست(صدیق)،اگر نزدیکتر باشه(خلیل)نام داره،اگر خیلی صمیمی تر باشه(حبیب)می نامند.
در حدیث قدسی زیبائی اومده:
اوحی الله الی داود:
یا داود!بلّغ اهل الارض:أنّي حبیب من أحبّني،و جلیس من جالسني،و مؤنس لمن أنس بذکري،و صاحب لمن صاحبني،و مختار لمن اختارني،و مطیع لمن أطاعني.
ما أحبني أحد من خلقي،عرفت ذلک من قلبه،إلاّ أحببته حباً لا یتقدمه أحد من خلقي و....
خداوند متعال به داود وحی کرد:
ای داود!به اهل زمین(پیغام مرا)برسان:من دوست(صمیمی)کسی هستم که دوست(صمیمی)من باشد،و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونسم با کسی که مونس ذکر من است و همراهم با بنده ای که همراه من است و او را اختیار میکنم،که مرا اختیار کرده،و مطیع بنده ای هستم که مطیع من است.
هر زمان که بنده من،مرا دوست بدارد من از قلبش محبت او را(نسبت به خود)می فهمم،(و محبت او اثری ندارد)مگر اینکه دوست می دارم او را بگونه ای که تا به حال هیچ بنده ای را اینطور دوست نداشتم و...
از شما خواننده عزیز تقاضا دارم در این پست تامل زیادی کنید.:Gol::Gol::Gol:{کلمة الله-باب محبت خدا}