مشاوره مرکز ملی پاسخگویی

پیاز بخور !!

تو ایران بدنیا اومدم ! طبیعیه که مسلمان و شیعه باشم ، از وقتی فهمیدم خدا چیه و من کیم تو دستگاه امام حسین و مسجد بودم ، لذت میبردم از این کار ، مسجدی که چهارتا جوون دورهم دکور مسجد رو برای محرم تغییر میدادن ، سیاه پوش میکردن ، هرسال یه دکور ، سایت داشت مسجد و هیات ، تزئینات مخصوص محرم داشت ، سخنرانی های جذاب و ...
هرسال محرم ها همه چی مسجد تغییر میکرد و نو میشد ، همینش برام دوست داشتنی بود که امثال چه شکلی میشه ، چی اضافه میشه ، جوونای مذهبی که خودجوش بدون هیچ حاج اقا و آخوندی کل مسجد دستشون بود و به بهترین شکل جذب میکردن امثال خودشون رو .
هنوزم که بیشتر از 10 سال ازش میگذره میرم اونجا ، الان ساکن یه شهر دیگه ام ولی میرم شهر خودم و اونجا عزاداری میکنم . من مال اونجام .
به خودم میگفتم کاش همه مسجد ها اینجوری بودن ، کاش همه مذهبی ها و اخوندهامون اینجوری به روز بودن ،
اگه اینجوری بود میومدن کارشناسی میکردن ، دودوتا چهار تا میکردن برای مشکلات زندگی و شخصی ماها یسری راه حل درست حسابی و کار راه انداز پیدا میکردن که هم به روز باشه و هم با دین در تظاد نباشه ، اون موقع وقتی به بلوغ رسیدیم و نیاز جنسی مون امان از زندگی و ایمانمون میبرید و از ترس خدا دست به دامان حجت الاسلام هامون میشدیم نمیگفتن سرکوبش کن ، خونه تنها نمون ، ورزش کن ، پیاز نخور !!!
اخه خدا هم ماه رمضون گفته گشنه بمون ولی قبل سحری بخور و بعد اذان هم افطار کن ، درسته که دوست داری بخاطر خدا کلا گرسنه بمونی ولی میمیری ، یبار تنها نمونیم دوبار نمونیم بالاخره که تنها میشه ادم ، دیگه آدم خونه اینو اون میره که نمیگن پسرشون نباس پیاز بخوره نزنید تو غذا ، اصن مگه میشه ادم 13 سالگی به بلوغ برسه 33 سالگی زن بگیره این 20 سال چی کنه ؟
اصن 20 سالگی زن گرفت این 7 سال چی کنه ؟
یوسف پیامبر هم از ترسش گفت خدا منو بنداز زندان وگرنه به فنا رفتم ، ما کدوم زندان بریم ؟ مگه میشه همه مون بریم زندان مگه ؟
همه اون روش ها برای کساییه که معتادش نشدن کسی که معتادش شده چی کنه ؟ حتما بره نماز بخونه ؟ با نماز نیازش رفع میشه ؟ فک کنم این حاج اقا ها چون خودشون از اول جلوشو گرفتن فک میکنن بقیه هم اینجورین ! لابد تقصیر ماست که از اول جلوشو نگرفتیم ؟ اره درسته ولی اگه میدونستیم چیه اصن این کار که میگرفتیم نه که بعد 2 سه سال تازه بفهمیم چه خاکیه میریزیم سرمون !
برا همینم به داداشام سریع گفتم اینکارا رو نکنید و تاثیرشو الان میبینم !
کاش یه حاجی بود میومد اون موقع به ما میگفت !
اخرش دیدم چاره ای نیست رفتیم زن گرفتیم .
زندگی خوبه خداروشکر ، ولی حاجی به مشکلی اینجاس
زن گرفتن برای سکس و رفع حاجت یسری مشکلات ایجاد کرد برامون !
چه مشکلی ؟
راستش ما که داغ بودیم عقلمون هم نمیرسید هرکی رو میدیدیم خیابون لبیک میگفتیم برا ازدواج ، دیگه حواسمون نبود طرف اصن ازدواجی نیست ، کاسبه !
یکی دوتا شکست عشقی خوردیم و یکم تجربه بدست اوردیم ! اخرش خدا دید بابا این داغون خودشون کشت بذا یه زن خوب بندازیم سره راهش این که عقلش نمیرسه خودمون دستشو بگیریم
دمش گرم بازم نجاتمون داد وگرنه باس هرماه یه کیلو زرد چوبه میگرفتیم میمالیدیم پس گردنمون که همسر مبارک با دوس پسراش راحت باشه ! باز دم خدا گرم به هم زد و این خانوم دسته گل خودمونو گذاشت سره راهمون !
اره ازدواج برای رفع حاجت یسری بدی ها هم داره دیگه ، البته تقصیر حاجی نیستا تقصیر خودمونه وگرنه حاجی که کارشو به بهترین نحو انجام میده
مثلا ما از بچی بابامون شو هندی و امریکایی و ... میذاشت ضعیفه ها بزک میکردن وسط میدون هی قر میدادن مام که بچه چیزی حالیمون نبود نگا میکردیم
همینجوری رشد کردیم با اعتیاد به نگاه حرام
حالا که فهمیدیم بده و نباس انجام بدیم رفتیم قم از حاجی میپرسیم چه کنیم ؟!
میگه اگه بهت یه میلیارد بدن بازم نگاه میکنی ؟!!!!!!
[-(
Beee
همچین ترک کردم که خودم کف کردم Smile

فقط موندم اون معتاد شیره ای خودش نمیفهمه که این اعتیاد خانواده شو میپاچونه ؟ پس اگه میدونه ( که میدونه ) چرا باز میکشه ؟
اونجا نشسته پول میگیره چرت و پرت تحویل مردم میده !
میگه شربت نداره بدم بخوری دیگه نگاه نکنی باس خودت بخوای !!!
خوب مرد حسابی میخوام که اومدم دیگه
هرچی راهی داره
اای ای ای لامصب حواسم نبود 5 سال پیش دستم شکست نمیخواست برم دکتر ! الان فهمیدم
کافی بود بخوام !
اگه میخواستم دستم خوب میشد و خودش یه پلاتین هم میذاشت جایی که شکسته
حیف اون همه پول اگه میدونستم با خواستن میشه حتما نمیرفتم دکتر

چند وقت پیش درمورد تلسکوپ جیمزوب میخوندم (https://goo.gl/FT1ejW)

وقتی تموم شد حس کردم کاری که ما میکنیم دربرابر کاری که اینجا میکنن مسخره بازی هم نیست حتی
طرف ده مدل فیزیک و الکترونیک و ... بکار برده یه تلسکوپ بساز ببینه اون ور دنیا چخبره ؟
اینام بیکارنا
بشینن خونه اگه بخوان میتونن بفهمن چخبره تلسکوپ نمیخواد که
ولی این سوال برام ایجاد شد که پیدا کردن راه حل های جدید برای مشکلات جامعه بر اساس اسلام ! که واقعا علمی و جوابگو هم باشه از ساختن چنین تلسکوپی ( بعنوان مثال ) سخت تره ؟
یعنی اینقدر سخته که حاجی هامون حتی تفاوت قائل نیستن بین حالات مختلف مشکلات مردم و یه جواب باسمه ای و الکی میدن تا طرف رو از سرشون باز کنن ؟
من بارها تو قم و مشهد رفتم پی اخوندها باهاشون دوکلام حرف بزنم همه شون پیچوندن در رفتن
همه شون
اون وقت منتظریم امام زمان بیاد !

در کل تاریخ امام و پیامبر فقط از امثال روحانیون ضربه خورد
امام حسین سرش رفت بالای نیزه چون یسریها داشتن از اون بالا نگاه میکردن و گریه میکردن و دعا !!!
اسلام رو خدا خودش تا الان نگه داشته ، با معرفی افرادی مثل ایت الله بهجت ، میرفتن میپرسیدن ازشون من فلان مشکل رو دارم ، خدابیامرز میگفت فلان ذکر رو بگو فلان کار رو بکن

الان میری میپرسی مشکلم اینه یا میگن پیاز نخور ! یام که یه میلیارد بدن بهت چی میکنی ؟!!! دارو نداره بدم بخوری درست شی ، دارو نداره چون شما دارویی درست نکردی براش !

این که اخوند های گرامی کم کاری میکنند و از مردم فاصله زیادی گرفتن چیزیه که من بهش باور پیدا کردم ، و این رو هرجایی میرسم به شماها میگم ، شاید گفته من باعث تلنگری بشه ، بیشترشماها هم که گفتم قبول کردن که کم کاری هست ، سهل انگاری هست ، خواستم به زبان خودمونی در متن بالا واقعیاتی که برای خودم اتفاق افتاده رو بگم ، بسیاری از راه هایی که الان به مردم میگید منسوخ شده هستند و باعث مشکلات بیشتری هم میشن بعضا
من در مورد دوست دختر اینا تجربه نداشتم نگفتم ولی با کمی فکر میشه اینو فهمید که کسی که با دوست دخترش زنا میکنه هیچ وقت به ازدواج میلی نخواهد داشت و نمونه بارز کم کاری شماها اینه که هیچ راه حل درست حسابی یی برای شناسایی ابعاد و حل مشکل ندارید !
هرچی قدیمیا زحمت کشیدن پیدا کردن رو حفظ کردید و به مردم میگید
دوباره میگم خدا یاری میکنه تا راه حل پیدا بشه و اینکار به سختی تولید علمی که دانشمندان علوم دیگه میکشن نیست ولی سهل انگاری شماها مخصوصا بعد از انقلاب اجازه اینکار رو نمیده و تا شماها اینکار رو نکنید ظهوری اتفاق نمیوفته چون شماها باید جامعه رو اماده کنید که فعلا درگیر سیاسی بازی هستید وقت ندارید به مردم برسید. هرکی جایی هیچی نشده اومده حوزه اخوند شده ، نمونش مشتری طلبه ای که داشتم و دوتا از فامیلام که به علت بیکاری جامعه ، درنیومدن در رشته مورد علاقه و فقر رفتن حوزه .

این اظهارات رو دلسوزانه و با احترام بیان کردم و امیدوارم این تاپیک جایی بشه برای بحث در این موضوع وگرنه داریم زندگی مونو میکنیم به ما چه شماها دارید چی میکنید.

آیا بیماری وسواس نوعی گناه است؟

آیا وسواس و شستشوی زیاد که باعث هدر رفتن آب و آسیب به خود شخص می شود گناه محسوب می شود؟ (با در نظر گرفتن اینکه وسواسی نوعی بیماریست و دست خود شخص نیست)

تردید در انتخاب بین دو دختر

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:



سلام به همه و کارشناس محترم
داستان من کمی طولانی هست ببخشید که وقتتون رو می گیرم. سعی می کنم همه چیزو بگم. پدرم مربی رانندگی هست بعد از چند وقتی که مورد لطمه روحی قرار گرفتم سعی کردم خودمو بازیابی کنم من نزدیک یکسال پیش از یک دختر بازی خوردم حالا شاید توجیح باشه اما بارها سعی کردم رابطمو با خدا درست کنم اما وقتی یاد اون لحظات و افسردگیام می افتم بازم تو فکر می رم اونقد عمیق که درست خودمو تو اون محیط می بینم. هر کی چهره منو می بینه می گه تو دهنت بوی شیر میده اما واقعا آسیب دیدم. به خدا گفتم هر کسی هر بلایی سرم آورد بخاطر اینکه تو هم منو ببخشی می بخشم اما دو نفر رو به هیچ قیمتی نمی بخشم اول یکی از مهمترین افراد زندگیم، دوم این دختر. این دختر رو دوست ندارم و اگر هم منو بخواد من نمی خوامش اما تلخ ترین روزای زندگیمو رقم زد. روزایی که خودمو تنها حتی بدون خدا می دیدم. روزایی که نمازام قضا نمی شد هر شب واقعه هر روز 7 بار نادعلی و هر شب دعای توسل و نذر و مسجد رفتن و کمک مالی به فقرا و ... یادمه یک کتاب خوندم درباره زندگی یکی از عرفا و اونقد جوگیر شدم(واقعا جو بود) هر چی در می آوردم بخشیشو کمک می کردم. اما هر روز بدتر از دیروز ناامید می شدم.دیگه ناامیدیم خیلی زیاد شد جایی که دیگه امیدم از خدا رفت اون دخترو ول کردم و از محل کارم با دعوا اومدم بیرون. همه این ماجراها 7 ماه طول کشید و روز و شب من رو تشکیل میداد.
گذشت...
و حالا یکسال از اون قضایا می گذره و من بلاهایی عجیبی سرم اومده بگذریم از اینکه هرکاری می کنم (هرکاری) رابطم با خدا صاف نمیشه.مخصوص وقتی کلیپای سربریدن و شکستن دست و پای مردم عراق و سوریه رو می بینم می گم خدا کجاست؟ با خودم می گم خدا به اونا کمک نمی کنه اونوقت به من کمک می کنه!!
بگذریم...
حالا من فقط دوست دارم یا مجرد بمونم یا اگر ازدواج کنم با خانمی زیبا ازدواج کنم. چونکه از دو چیز می ترسم. اول اینکه اگر با خانمی که زیبا نباشه ازدواج کنم ممکنه نارضایتی تو دلم بمونه و بهش ظلم کنم. دوم اینکه می ترسم خودم شکنجه بشم.
چند وقت پیش بود که مادرم اومد و به من گفت که بابات یک کارآموز خانم داره که خیلی قشنگه. مامانم گفت اینجور دخترا نمی مونن و زود ازدواج می کنن و ...
خلاصه یکروز صبح که خواب بودم و مادرم به بابام گفت صبر کن پسرت جایی کار داره می خواد باهات بیاد. خلاصه من نمی دونستم قضیه چیه ولی بعد که فهمیدم خیلی نگران بودم چون اولین باری بود اینطوری جلو می رفتم.سر تا پام استرس و نگرانی بود همش می گفتم نکنه گندش در بیاد. آبروی بابام بره و ... خلاصه بابام هیچی نمی دونست من رفتم سوار ماشین شدم وقتی اون خانم رو دیدم خیلی زیبا بود. واقعا قشنگ بود. و 18 ساله. خلاصه من و مادرم با کارامون یه جور همه چیرو به خودشو مامان دختر فهموندیم. و متوجه شدم هم خود دختر و هم مامانش 70 تا 80 درصدی راضین اما بخاطر شرایط من، مامان دختره و بابام کمی دو دلن.
خیلی دوست داشتم با اون دختره ارتباط برقرار کنم اما چون بابام وسط کار بود اصلا نمی تونستم. حتی شمارشم نتونستم گیر بیارم. از این قضیه گذشت.
تا حدودی هم بیخیال شدم.
حالا حسرت می خورم به اراده آدمایی که 40 بار خواستگاری می رن تا فرد مورد نظرشون رو پیدا کنن. من همچین عرضه ای ندارم.
بعد از مدتی خواهرم گفت به یکی از دوستاش تو کتابخونه گفته که به من ریاضی یاد بده. منم که گفتم باشه اول هی به آبجیم می گفتم خشگله، خشگله. بیچاره آبجیم خیلی از این طرز صحبت من ناراحت میشد.
نمیدونم چی بگم :Ghamgin: خودمم از درون خودم ناراحتم اما من نمی تونم حریف خودم بشم این واقعیته!
خواهرم می گفت خوشگله از خیلی ها قشنگتره. خلاصه بالاخره آبجیم شماره اون دخترو با اجازه خود اون دختر به من داد و ارتباط شکل گرفت. من با دیدن اون دختر اصلا از قیافش خوشم نیومد حتی یک درصد. اما دیگه دیر شده بود و ما باید درس می خوندیم. اون دختر 7 ماه از من بزرگتره. و اونچه که باعث شده من امیدوار باشم تعریفای بی حد و اندازه خواهرم از اون دختره. می گفت خیلی درس خونه، پرتلاشه، با اخلاقه، مذهبیه و... و خدا شاهده تو این مدت خلافه اینو ندیدم. واقعا خوش اخلاقه، باهوشه و سرسنگینو و پرتلاش. دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد. و دکتری هم شرکت کرده.
اما خوب من با اون دختر اولی که زیبا بود رابطه نداشتم از کجا بدونم اون اخلاقش همینطوری نبوده!؟ اینه که منو اذیت می کنه.
حالا خیلی ارتباطم با این دختر صمیمی شده. همین دو روز پیش بود که بهم اس ام اس داد که من با تمام وجود ازت خوشم اومده!...
می دونم چیزایی رو که در ادامه می گم اگر بخونید من رو بی فکر و نادان صدا می کنید. درسته و حق دارید اما باید بگم تا در جریان باشید.
راستش من باعث شدم ارتباطمون به این سمت کشیده بشه و کارهای احمقانم و حرفام این ماجرارو اینطوری کرد ... نتونستم خودمو نگه دارم و حالا اینطور شد. از جایی هم ریاضیات عمومی 2 و دیفرانسل و مهندسی و... به من یاد می ده. نمی تونم ولش کنم می ترسم این ترم فاجعه بشه! به امیدش این همه ریاضیارو با هم برداشتم.

به کارشناسای سایت هم درباره این ظاهر پرستیم پیام خصوصی دادم و جواب شنیدم که ظاهر فانیه و اینکه خدا هرکسی رو که بخاطر ظاهر به دنبال کسی بره چیزی در ظاهرش می بینه که ناپسنده و اینکه دختران خوش سیما عموما بدون مرز رفتار می کنن چون خواهان زیادی دارن در نتیجه بی بند و بارن.
اما باز درمان نشدم. :Ghamgin:
دو دولم هیچکدوم صد در صد رد نشدن اولی رو نشناختم(ای کاش رابطه داشتم باهاش) و دومی باطن خوبی داره(فوق العادس!).

حالا کمک و نظر شما رو می خواستم. همیشه ترس از این داشتم که جوابی که مدنظرم نیست بشنوم و حتی خوندنش برام سخت باشه . اما واقعیت اینه و باید جسارت داشت و جواب تلخ رو خوند.

من آماده ام تا بخونم جوابتون رو.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

دوستی دارم که به بعضی از مسائل شرعی عمل نمی کند. چه کنم؟

سلام خدمت همه
سال فاطمی همه مبارک
یه سوال
من یه ماهه که با یه نفر تو مدرسمون دوست شدم
این دوست من
خیلی خوشگله ولی من بخاطر قیافه اش باهاش دوست نشدم
بعدش ازش پرسیدم
نمازاشو میخونه اغلب مواقع
اما در کنارش
گوش دادن به صدای زن رو مشکل نمیدونه
و بعضی چیزای دیگه رو
مثلا روبوسی و دست دادن با نامحرمای فامیل
اما من خودم اینا رو حرام میدونم
حالا به نظرتون چیکار کنم؟
آخه خیلی پسر خوبیه
باادبه
درسش خوبه
اما گفتم دیگه
البته نه اینکه خودم معصوم باشما
حالا به نظرتون چیکار کنم؟
ادامه ی دوستی و سعی در اصلاح؟
قطع دوستی؟
.
.
.
لطفا نظراتتون رو ید دوستان
ممنون
یاعلی
در ضمن
من 17 سالمه