اسلام

علم در اسلام

انجمن: 

به نام خدا.

با سلام.

علمی که در اسلام به فراگیری آن فرمان داده شده چیست؟ منظور فقط علوم دینی و ادوات اولیه لازم ( ریاضیات ابتدایی و ستاره شناسی بسیار ابتدایی و ... ) هست یا شامل علوم تجربی در پیچیدگی و گستردگی امروز هم میشه؟

بی زحمت با دلیل از روایات و یا آیات بگید شامل میشه یا نمیشه.

با تشکرات زیاد ، ستایشگر :Gol:

نظر اسلام در مورد نابرابری اجتماعی چیست ؟

سلام
به نظر می رسد شکاف طبقاتی در کشور ما در حال افزایش است
این مساله برای جوانان بیش از اقشار دیگر مورد انتقاد قرار می گیرد .
با توجه به اینکه جامعه ما یک جامعه اسلامی است حساسیت موضوع بیشتر میشود چون این مساله می تواند به اسلام منتسب گردد
لذا تبیین نظر اسلام در مورد نابرابری های اجتماعی می تواند در نشان دادن ابعاد مختلف این مساله مفید باشد
برای اینکه این بحث را از محل مناسبی آغاز کرده باشیم
با این سوال شروع می کنیم :
اساسا
اسلام نابرابری اجتماعی را قبول دارد یا خیر ؟
البته پیش از این بهتر است نابرابری اجتماعی را تعریف کنیم
والله الموفق

اسم فارسی بهتره یا عربی؟ لطفاً نظر بدید!

سلام به همه کاربران عزیز

یک بحثی جدیداً در جامعه راه افتاده و تقریباً همه افراد اعم از مذهبی مقید و غیر مقید باهاش سر و کار دارند و مجبورند که بهش دقت کنند.

اون هم اینه که چگونه اسمی باید برای فرزندمون انتخاب کنیم؟
این اسم باید عربی باشه یا فارسی؟
معنی اسم مهمتره یا اینکه فقط لفظش باید قشنگ باشه؟
اسم باید نو و تازه باشه یا همین اسمهای معمول توی جامعه خوبه؟
اسم های عربی که منسوب به ائمه معصوم (ع) و نزدیکانشون هستند رو باید استفاده کنیم؟
یا چون ما عرب نیستیم باید اسم های فارسی رو انتخاب کنیم؟

...
و از این قبیل سؤالات که لازم می بینم باید یک جواب جامعه به همشون داده بشه و لازمه همه مون پیرامون مسئله اسم گذاری برای فرزند، به یک بینش درستی برسیم.

لذا از همه دوستان و به خصوص کارشناسان عزیز خواهش می کنم که نظرشون رو اینجا بیان کنند.

من هم نظرم رو میگم:

همون طور که گفتم، اسم مقوله بسیار مهمی هست. اسم هر کس بخشی از هویتش رو تشکیل میده.
وقتی شما اسمی رو برای خودت انتخاب کردی یعنی با این لفظ باید تا آخر عمر زندگی کنی، خودت رو معرفی کنی، خودت رو بشناسی.
پس این اسم که بخشی از هویت ما رو تشکیل میده باید با دقت زیادی انتخاب بشه. چون اهمیت فوق العاده ای داره.
در مسجد کوفه عراق، یک در ورودی وجود داره به نام "باب الثعبان" به معنی درب اژدها که به دلیل داستانی در مورد حضرت علی (ع) گذاشته شده.
در یکی از جنگ ها معاویه چون که کنار این در فیل قرار داده بوده به همه دستور میده که از این به بعد به اینجا بگویید "باب الفیل"!
این داستان نشون میده که اسم ها چقدر در نشون دادن هویت و یاد یک چیز یا یک خاطره یا یک مکتب مؤثر هستند.
یک فرد مسلمان، چون هویتش اسلامه و خود رو یک مسلمان معرفی میکنه، می تونه کاری بکنه که اسمش هم معرفی کننده هویتش باشه.
در واقع بخشی از مسلمانیش رو با اسمش نشون بده. برای این کار هم میتونه اسامی بزرگان دینش همچون پیامبر (ص) و ائمه و فرزندانشون رو انتخاب کنه.
از این طریق هم میتونه هویتش رو نشون بده.
پس اسمهای عربی که انتخاب میشن در واقع معرفی کننده هویت اسلامی شخص هستند. هویتی که ملیت و نژاد رو مایه ارزش گذاری برای کسی به حساب نمیاره و میگه: "إن اکرمکم عندالله اتقاکم"

جمع بندی نظر من هم اینه که عربی و فارسی بودن یک اسم زیاد مهم نیست و مسئله مهم تر، هویتیه که در دل اون اسم نهاده شده.

آیـا بــرای رســـیدن بــه خـــدا، مــیـــانـــه‌ای بـایــد بـاشــــد؟

درود بر مدیران گرامی :Gol:
می‌دانیم که همانند این گفتار، پیش از این نیز بوده است؛ ولی چون آن‌ گفتارها بسته شده‌اند، چاره‌ای جز ساختن این گفتار نو نبود. امیدواریم که آن‌را هرچه زودتر تأیید کنید و اگر کارشناس‌ به دلیل نداشتن زمان آزاد، پاسخ هم نداد، مشکلی نیست؛ یا اینکه هرگاه وقت آزاد داشتند ما را راهنمایی کنند ولی خواهشمندیم که دیر آنرا تأیید نکنید.

آبـرنـگـ;418434 نوشت:
درود بر آقای «عــــلی» گرامی :Gol:
بسیار خرسندیم که کسان دانشمندی همچون شما در این تارنما هستند و ما روزانه از آن‌ها چیزهای بسیاری می‌آموزیم.
«فریاد» شما که برخی از سخنوران مسلمان نیز چنان می‌گویند که تنها از خدا بخواهید و خواستن از غیر خدا، کفر است؛ زیرا تنها اوست و وسیله‌ای نباید باشد نیز برای ما پرسشی را به وجود می‌آورد.
پرسش این است:
در (یوسف / 86)، یعقوب می‌گوید: «من نگرانی‌هایم را تنها پیش خدا بازگو می‌کنم»
اکنون، چرا یک پیامبر که چشمانش نابینا شده است، باید توسط یک «پیراهن» که از سوی یوسف آمده است بهبود یابد؟ او یک پیامبر است و نیازی به چنین وسیله‌هایی ندارد!
(یوسف / 93): «(یوسف گفت:) این پیراهن من را ببرید و بر چهره‌ی پدر بیافکنید تا بینا شود»
(یوسف / 96): «پس چون مژده رسان آمد، پیراهن را بر چهره‌ی یعقوب گذاشت و سپس، او بینا شد»
بدون‌شک، اگر وسیله جستن و از غیر خدا خواستن کفر باشد، پیامبران باید چنین چیزی را به مردم می‌گفتند.
چرا هنگامی که فرزندان یعقوب از پدر خود می‌خواهند که از خدا برای آن‌ها بخشش بخواهد و برای آن‌ها دعا کنند که خدا آن‌ها را ببخشد، یعقوب به آن‌ها نمی‌گوید که این کار کفر است و باید خودتان انجامش دهید؟
(یوسف / 98 - 97): «(فرزندان یعقوب) گفتند: ای پدر! (از خدا) برای گناهان ما، درخواست بخشش کن که به راستی ما گناه‌کار بوده‌ایم * (یعقوب) گفت: به زودی از خدایم برای شما، درخواست بخشش می‌کنم که او آمرزنده‌ی مهربان است»

آیا یعقوب هم کافر است؟

عــــلی;418480 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
مطالبی که مطرح کردید هر کدام بحث مفصل دارد.اما ارتباطی به این تاپیک ندارد.بحث توسل و رابطه شاگردی و استادی را تاپیک جداگانه بزنید در آن بحث خواهیم کرد انشالله.در ضمن پیشنهاد میکنم طبق فرموده قران کمی در ان تدبر کنید تا به پاسخ برسید.مثلاً در بحث استغفار یعقوب برای فرزندانش و ... رابطه حق الناس و حق الله را در نظر بگیرید.
در ضمن من علم تفسیر نمیدانم که اینهمه از بنده سوال دارید.
موفق باشید.

عــــلی;418480 نوشت:
مثلاً در بحث استغفار یعقوب برای فرزندانش و ... رابطه حق الناس و حق الله را در نظر بگیرید.

عــــلی;418480 نوشت:

اگر حق‌الناس می‌بود، باید از خود یعقوب بخشش می‌خواستند نه اینکه از یعقوب بخواهند که از خدا درخواست بخشش برای آن‌ها کند و اگر هم حق‌الله می‌بود، باید (از دید شما) از خود خدا می‌خواستند و نه یعقوب را وسیله قرار دهند؛ زیرا تا خدا هست، وسیله چه کاره است.
پیراهن یوسف، حق‌الله بود یا حق‌الناس؟

از آقای «علی» درخواست می‌شود، ما را راهنمایی بفرمایند:Gol:

سخنان حضرت عیسی (ع) در کتاب مقدس

با سلام
در کتاب مقدس موجود، بخش هایی وجود دارد که ادعا می شود نقل قولی از حضرت عیسی (ع) است. هر چند تعداد این آیات بسیار اندک است.
حال سوال من اینست که آیا مسلمانان به تمامی این نقل قولهای منصوب به آن حضرت که در انجیل آمده اعتقاد دارند؟ یا حتی بعضی از آنها هم کذب هستند.
با تشکر

فلسفه حکم اعدام چیست؟

انجمن: 

سلام
روز بخیر
طاعات و عباداتتون قبول حق انشالله
من کاری به حکومت ندارم میخوام نظر اسلام و فلسفه نظر اسلام رو بدونم
بنده خودم به شخصه با اعدام مخالفم دلایلم دلایل حقوقی و عجیب زیادی هم هست اما اهم دلایل بنده فقط 3 جمله زیر هست
بخشی از سخنان بكاريا نخستين باني حقوق جزا در قرن هجدهم:

نقل قول:
مجازات اعدام بايد لغو شود، زيرا تاثير مجازات حبس ابد از لحاظ جلوگيري از ارتكاب جرم به مراتب بيشتر از مجازات اعدام است بعلاوه اين مجازات قابل جبران نيست و در صورتي كه اشتباهي در محاكمه روي داده باشد و تعديلي در مجازات لازم آيد، با اجراي مجازات اعدام اين امر غير ممكن ميگردد

البته توضیح بدم که احتمالا الان همه دوستان میگند جبران ناپذیری خاصه اعدام نیست و همه احکام جزایی جبران ناپذیری دارد حتی خود زندان رفتن چون مثلا طرف 1 ماه زندان داره اما معلوم میشه 15 روز باید داشته باشه حالا اون 15 روز رو چجوری برمیگردونین؟
بله حرف شماها درسته اما جواب کاملا مشخصه چون اگر دقت کنین میبینید جبران ناپذیری اعدام بسیار سنگین است.در واقع اعدام اون جمله معروف "ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است" رو مخدوش میکنه.اون فرد همون 15 روز براش خیلی ارزش داره ولی اعدام کلا این مساله رو زیر سوال میبره

نقل قول:
از دير باز گفته اند كه انسان بدار آويخته به هيچ كار نيايد و كيفرهائي كه براي رفاه جامعه ابداع شده است بايد بحال اين جامعه مفيد باشد بديهي است كه بيست دزد تنومند و قوي كه براي تمام عمر بكار كردن در امور عام المنفعه محكوم شده اند با تحمل اين كيفر به كشور خدمت مي كنند و مرگ آنان جز براي جلاد درآمدي ندارد كه براي كشتن علتي افراد به وي مزد مي دهند

نظر موریس گارسن :
نقل قول:
واقعا جبران ناپذیری اعدام امر غیر قابل انکاری است ، آيا هيچ فردي در روي زمين ميتواند ادعا كند به آن درجه از علم و دانش رسيده است كه تمام آراء و تصميماتش عين «حق» بوده و هيچگونه ترديد و تشتتي در آن راه ندارد؟

متعه ؛ ستم به همسر اول

[="Tahoma"][="#4169e1"]سلام علیکم
در تاپیک دیگری بحث از زن و جایگاهش در دین اسلام بود که با دوستی بحث به اینجا کشید:
اگر مردی با اینکه زندگی اول او زندگی خوب و سالمی است، بخاطر هوسبازی، اقدام به صیغه یا ازدواج مجدد کند، اولاً عقد صحیح است؟ ثانیاً این کار مشکل شرعی دیگری ندارد؟
مثلاً درجاهایی فتوا می بینیم که عقد صحیح است ولی فرد، معصیت کرده!
این مساله که مطرح شد، درکدام مقوله می گنجد؟ عقد صحیح است و عقوبتی برای مترتب نیست؟
یا عقد صحیح است(اثر وضعی دارد) ولی عقوبت هم دارد؟
یا اصلاً عقد صحیح نیست؟

مرجع حقیر امام خامنه ای هستند اما بحث در آن تاپیک، از نظر مراجع دیگر مانند مکارم شیرازی و آیت الله روحانی بود.
اگر نظر هرسه مرجع گفته شود ممنون می شوم.:Gol:
موید باشید
یاعلی[/][/]

چرا قمار بازی در دین اسلام ممنوع شده؟ چرا من اجازه ندارم قمار بازی رو به فرزندم یاد بدم؟

با سلام خدمت کارشناس محترم سایت و سایر دوستان ...
ابتدائا خدمتون عرض کنم که من این مطلب رو در قسمت مهارت های زندگی عنوان کردم ... چون به نظرم قمار بازی و یاد گرفتن اون تو زندگی مهم هست ... بنابراین دوست دارم نظره کارشناس محترم سایت رو در موردش بدونم ... ابتدائا به این مساله اشاره میکنم که هر چیزی اگر از حد بگذره ... خوب مشگل پیدا میکنه ... مثله غذا خوردن ... مثله آب خوردن ... مثله تفریح کردن ... مثله خندیدن ... مثله خوابیدن و ...

اما سوالی که برای من پیش اومده این هست که مگر نه این هستش که خدا ما رو پایه میز قمار نشونده پس چرا ما نباید قمار بازی رو یادبگیریم ...

مثال اول :
مثلا همین چند وقت پیش مهلت اجاره من تموم شده بود ...
اون هایی که مستاجر هستن تقریبا میدونن منظورم چی هست ...
در اینصورت مالک میخواد اجاره خونه رو ببره بالا ...
مالک من امسال در حدود 250 هزار تومن خواست بزاره رو اجاره ....

من میدونستم که

محدودیت های مالک :
1- اگر من رو از جام بلند کنه حداقل 1 ماه خونش خالی میمونه ... ( 700 هزار تومن پول)
2- اگر من رو از خونش بلند کنه باید هزینه نقاشی مجدد ساختمون رو بده ... ( 1 میلیون تومن پول )
3- اگر من رو از جام بلند کنه باید هزینه املاکی رو پرداخت کنه ... ( 300 هزار تومن پول )
4- اگر نزدیک های ماه زمستون باشه ... شاید نتونه تا 3 ماه برای خونش مستاجر پیدا کنه ... (... )
5- ممکن هست پوله پیش من رو نداشته باشه که به من بده ... ( به ازای هر روز دیرکرد پرداخت باید 80 هزار تومن بده )

و محدودیت های مستاجر :
1- هزینه نقل مکان ... ( 300 هزار تومن )
2- هزینه مجدد املاکی ... ( 300 هزار تومن )
3- هزینه های اضافی که خونه جدید به من تحمیل میکنه ... ( 300 هزار تومن )
4- سختی های نقل و انتقال که تا یک ماه آدم خستگی هاش رو تو تنش احساس میکنه ...

خوب ... اگر من بلد نباشم بلوف بزنم ... اگر بلد نباشم از جنبه قدرت حرف بزنم ... باید هر چی اون میگه رو قبول کنم ... در حقیقت این مساله یه نوع قمار هست ... مثلا شما باید بشینی تجزیه و تحلیل کنی ... که تا چه میزان بلوف بزنی ... که قابله قبول باشه ... مثلا من احتساب همین چیزها رو کردم و گفتم 100 هزار تومن میتونم بیشتر بدم ... میخوای بمونم ... میخوای برم ... و مالک من دست از پا دراز تر اومد و یه باره دیگه زیر قولنامه رو امضا کرد ...

یا در مورده ... روابطه عاشقانه ...
شاعر میفرماید ... در قمار زندگی ما باختیم ... بس که تک خاله محبت بر زمین انداختیم ...
اولا شاعر فهمیده که زندگی یه نوع قمار بازی هست ... و باید بدونه تا چه اندازه بالاتر از خودش رو انتخاب کنه ... چجوری بلوف موفق بودن بزنه ... چجوری متوجه بلوف طرف بشه ... کجاها بی خیال طرف بشه و ...

یا در مورده روابط دیپلماتیک هسته ای ایران ...
که در حقیقت یه قمار هست ... یه طرفش حمله نظامی به ایران و تحریم و جنگ و..
و طرف دیگرش هسته ای شدن ایران هست ....
و به حق و الانصاف خوب هم داریم قمار بازی میکنیم ...

خوب سوال من این هست ... اگر این مهارت ها رو من به فرزندم یاد بدم ...
که چجوری حرف بزنه که موفق باشه ...
چجوری خودش رو بالا نشون بده ... تا روز به روز موفقیت های جدید تری بدست بیاره ...
کی و چه زمانی تک خاله محبتش رو رو زمین بندازه ... که تک خاله محبتش خاکی نشه ...
آیا کارم مشگل داره ؟؟؟

چجوری هست که برای اسب سواری ... میگن قمار بازی مشگل نداره ... ولی وقتی بحث سر قدرت پیدا کردن تو مذاکرات پیش میاد ... این بحث ایراد پیدا میکنه ...

با تشکر .

علت نجس بودن مرتد در اسلام

با سلام
سوال من اینه که چرا اسلام مرتد را نجس میداند؟
به تازگی یکی از اقوام تازه مسیحی شده ی ما این سوال رو از من پرسید منم به دلیل ضعف اطلاعات نتونستم توجیهی براش بیارم.عاجزانه ازتون درخواست کمک و پاسخ دارم
یا حق

خلاصه‌ی پنجاه سال اسلام آموزی از زبان یک مرجع تقلید

در زمان فوت مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی، دکتر قالیباف در سایت شخصی خودش خاطره ای را نقل کرد که گرچه کوتاه بود اما به تعبیر خود ایشان خلاصه پنجاه سال اسلام آموزی را بیان می‌کرد.

امروز دوشنبه است. بيست و هشتم خرداد. پيكر آيت‌الله‌العظمی فاضل لنكرانی را در قم تشييع كردند.
ياد حرف آیت‌الله می‌افتم. آن وقت که رفته بودم خدمتشان. آن موقع در ناجـا بـــودم.
گفتند «من پنجاه سال است دارم اسلام می‌خوانم. بگذار خلاصه‌اش را برایت بگویم.
"واجباتت را انجام بده. به‌جای مستحبات تا می‌توانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بیانداز."
بعد هم گفتند «اگر قیامت کسی ازت سوال کرد، بگو فاضل گفته بود.»...