تقوا

واکنش مادی و دلایل معنوی

انجمن: 

سلام علیکم

آن آرامشی که از آن به عنوان نفس مطمئنه یاد می شود را می شود به صورت مصنوعی در فرد با توجه به هورمون ها و تاثیرات آنها در بدن شبیه سازی کرد... مگر این که این آرامش یک آرامش عقلی و منطقی باشد، که در این صورت نمی شود هورمون ها و واکنش های مادی و شیمیایی بدن را وارد کار کرد و آن را در آن موئثر دانست.

پس دقیقاً چه رابطه ای بین رسیدن به آرامش از طریق دارو های آرام بخش و رسیدن به آرامش از طریق تقوا وجود دارد؟ این دو آرامش چه تفاوتی با هم دارند؟

سه مرحله تقوا از سخنان آیت الله مجتهدی تهرانی(علیه الرحمه)




اشاره

مهم ترین برنامه ای که قرآن و احادیث به ما معرفی می کنند، تقوای الهی است.تقوا دارای مراتب و مراحلی است.

مرحله اول تقوا، ترک محرمات و عمل به واجبات



حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند:
«اَلمُتَّقی مَنِ التَّقی الذُّنُوبَ»؛ با تقوا کسی است که از گناه پرهیز کند.

و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:

«اِعمَل بِفَرائِضِ اللّهِ تَکُن أتّقَی النّاسِ»؛ به واجبات الهی عمل کن تا با تقواترین مردم باشی. که این مرتبه اولِ مرحله عمل می باشد.


حضرت آیت الله مجتهدی (ره) می فرمایند: وقتی که ما در قم طلبه بودیم، هر شب موقع خواب از رساله مراجع تقلید مسأله می خواندیم و با احکام فقهی و نظرات مراجع و دستورات اسلام آشنا می شدیم، بعد می خوابیدیم. امّا الان مردم یا توضیح المسائل در منزل ندارند یا اگر دارند، حال مراجعه کردن ندارند و اگر به مشکلی و یا مسأله ای برخورد کردند، از یکی از روحانیون می پرسند و چون همه روحانیون مجتهد نیستند، لذا هر کدام از آن بزرگواران نظر مرجع تقلید خودش را بیان می کند، و کمتر روحانی یافت می شود که نظرات همه مراجع تقلید را بداند و در مسأله مورد نظر، فتوای همان مرجع را بگوید. حتی بعضی پا فراتر گذاشته اند، یعنی مرجع مشخص نکرده اند، یا می گویند: باقی هستیم، اگر باقی بر تقلید از مرجع میّت هستند، باید به اجازه یکی از مراجع زنده فعلی باشد.


برچسب: 

چگونه به یقین برسیم؟

چگونه به یقین برسیم ؟
همان یقینی که باعث میشه از گناه دوری کنیم؟

ஐஇ:: تقوا و آرامش در زندگی ::இஐ

*** تقوا و آرامش در زندگی ***


پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در وصایای خود به ابوذر فرمود: پیامبر به سینه مبارك خود اشاره كردند و فرمودند: تقوا در دل است. تقوا صفت قلب است كه مظاهری دارد و ا‌ین مظاهر به عنوان مصاد‌یق تقوا ذكر می‎شود،

چنانكه خداوند سبحان در تعظ‌یم شعائر الهی می‌فرماید:

"ذلك و من ‌یعظم شعائر الله فإنها من تقوی القلوب(1)؛ آری ، کسانی که شعایر خدا را بزرگ می شمارند کارشان نشان پرهیزگاری دلهایشان باشد." با‌ید تقوا، هم به عنوان حسن فعلی در متن عمل باشد و هم به عنوان حسن فاعلی در قلب عامل جا‌یگز‌ین باشد. ‌یعنی كاری كه مطابق شرع نباشد تقوای عملی در آن نیست و همچنین اگر كار مشروع بود، ولی مكلّف آن را انجام نداد تقوای فاعلی در او وجود نخواهد داشت.



ای ابوذر! اگر همه مردم به ا‌ین آ‌یه عمل كنند برای آنها ‌كافی است: " و من ‌یتق الله ‌یجعل له مخرجاً * و ‌یرزقه من حیث لا ‌یحتسب و من ‌یتوكل علی الله فهو حسبه إن الله بالغ أمره قد جعل الله لكل شیء قدراً(2)؛ هر کس از خدا پروا كند براى او راه بیرون شدن [از هر دشوارى و اندوهى‏] پدید آرد، و از جایى كه حسابش را نمى‏كند، به او روزى مى‏رساند، و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستى خدا براى هر چیزى اندازه‏اى مقرّر كرده است."





پی‎نوشت‎ها:
1- سوره‌ حج، آیه‌‌ 32.
2- سوره‌‌ طلاق، آیات 2 ـ 3.

بهترين عمل نزد خدا چيه.....شما هم نظربدين

اگر از شما بپرسن بهترين عمل نزد خدا چيه چي جواب ميدين؟

فرق ایمان و اسلام در چیست ؟

سوره حجرات [۴۹]



این سوره در ((مدینه )) نازل شده و ۱۸ آیه دارد



تفسیر:
فرق اسلام و ایمان:

در آیـه گذشته , سخن از معیار ارزش انسانها یعنى ((تقوا)) درمیان بود, واز آنجاکه ((تقوا)) ثمره شـجـره ((ایـمـان )) اسـت , آن هـم ایـمانى که در اعماق جان نفوذ کند, دراینجا به بیان حقیقت ((ایـمـان )) پـرداخته , چنین مى گوید: ((عربهاى بادیه نشین گفتند:ایمان آورده ایم ! به آنها بگو: شـمـا ایـمان نیاورده اید ولى بگوئید اسلام آورده ایم , ولى هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است ))! (قالت الا عراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الا یمان فى قلوبکم ).



طبق این آیه تفاوت ((اسلام )) و ((ایمان )) در این است که ((اسلام )) شکل ظاهرى قانونى دارد, و هرکس شهادتین را بر زبان جارى کند در سلک مسلمانان واردمى شود, و احکام اسلام بر او جارى مى گردد.

ولى ایمان یک امر واقعى و باطنى است و جایگاه آن قلب آدمى است , نه زبان و ظاهر او.

ایـن هـمـان چیزى است که در عبارت گویائى در بحث ((اسلام و ایمان )) آمده است , ((فضیل بن یـسار)) مى گوید: از امام صادق (ع ) شنیدم فرمود: ((ایمان با اسلام شریک است , اما اسلام با ایمان شـریـک نیست (و به تعبیر دیگر هر مؤمنى مسلمان است ولى هر مسلمانى مؤمن نیست ) ایمان آن اسـت کـه در دل ساکن شود, اما اسلام چیزى است که قوانین نکاح و ارث و حفظ خون بر طبق آن جارى مى شود)).

سپس در ادامه آیه مى افزاید: ((و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید (ثواب اعمالتان را بطور کامل مـى دهد) و چیزى از پاداش کارهاى شما را فروگذار نمى کند)) (وان تطیعوا اللّه ورسوله لا یلتکم من اعمالکم شیئا).

چرا که ((خداوند آمرزنده مهربان است )) (ان اللّه غفور رحیم ).

جـمـله هاى اخیر در حقیقت اشاره به یک اصل مسلم قرآنى است که شرط قبولى اعمال ((ایمان )) اسـت , مـى گوید: اگر شما ایمان قلبى به خدا و پیامبر(ص )داشته باشید ـ که نشانه آن اطاعت از فـرمـان خدا و رسول اوست ـ اعمال شما ارزش مى یابد, و خداوند حتى کوچکترین حسنات شما را مـى پـذیـرد, و پـاداش مى دهد, وحتى به برکت این ایمان گناهان شما را مى بخشد که او غفور و رحیم است .

(آیـه )

و از آنـجا که دست یافتن بر این امر باطنى یعنى ایمان کار آسانى نیست دراین آیه به ذکر نشانه هاى آن مى پردازد, نشانه هائى که به خوبى مؤمن را از مسلم , وصادق را از کاذب , و آنها را که عاشقانه دعوت پیامبر(ص ) را پذیرفته اند, از آنها که براى حفظ جان و یا رسیدن به مال دنیا اظهار ایمان مى کنند جدا مى سازد.

مى فرماید: ((مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند, سپس هرگز شک و ریبى به خود راه نداده , و با اموال و جانهاى خود درراه خدا جهاد کرده اند)) (انما المؤمنون الذین آمنوا باللّه ورسوله ثم لم یرتابواوجاهدوا باموالهم وانفسهم فى سبیل اللّه ).

آرى ! نـخـستین نشانه ایمان عدم تردید و دو دلى در مسیر اسلام است , نشانه دوم جهاد با اموال , و نشانه سوم که از همه برتر است جهاد با انفس (جانها) است .

و لـذا در پایان آیه مى افزاید: ((چنین کسانى راستگویانند)) و روح ایمان دروجودشان موج مى زند (اولئک هم الصادقون ).

ایـن مـعیار را که قرآن براى شناخت ((مؤمنان راستین )) از ((دروغگویان متظاهربه اسلام )) بیان کرده , معیارى است روشن و گویا براى هر عصر و زمان , براى جداسازى مؤمنان واقعى از مدعیان دروغین , و براى نشان دادن ارزش ادعاى کسانى که همه جا دم از اسلام مى زنند و خود را طلبکار پیامبر(ص ) مى دانند ولى درعمل آنها کمترین نشانه اى از ایمان و اسلام دیده نمى شود.

(آیـه )

شـان نـزول :

جـمـعى از مفسران گفته اند که : بعد از نزول آیات گذشته گروهى از اعراب خـدمـت پیامبر(ص ) آمدند و سوگند یاد کردند که در ادعاى ایمان صادقند, و ظاهر و باطن آنها یـکى است , آیه نازل شد (و به آنها اخطار کرد که نیازى به سوگند ندارد خدا درون و برون همه را مى داند).

مراتب تقوا

از معارف اسلامی استفاده می شود كه تقوا دارای درجه و مراتب است و تعبیر به «أتقی» در آیه شریفه «اِِِنَّ اَكرَمَكُم عِندَاللهِ اَتقیكُم» خود شاهد بر این مدعا است. این آیه در مقام مقایسه اهل تقوا نسبت به یكدیگر است و بعضی را بر بعضی برتری می دهد.
امام صادق(ع) برای تقوا سه درجه نقل فرموده اند: «التَّقوی عَلی ثَلاثَةِ اَوجُهٍ: تَقوی بِاللهِ وَهُوَ تَركُ الحَلالِ فَضلاً عَنِ الشُّبهَةِ، وَهُوَ تَقوی خاصِّ الخاصِّ؛ وَتَقوی مِنَ اللهِ تَعالی وَهُوَ تَركُ الشُّبهاتِ فَضلاً عَنِ الحَرامِ، وَهُوَ تَقوی الخَاصِّ؛ وَتَقوی مِن خَوفِ النَّارِ وَالعِقابِ وَهُوَ تَركُ الحَرامُ، وَهُوَ تَقوی العامِ... .»("مصباح الشریعه"، باب 83)
یعنی تقوا سه مرتبه دارد:
1ـ تقوای خاصّ الخاصّ: كسانی كه به مقام فناء راه یافته كه در این مرتبه حلال را اهل تقوا جز به اندازه ضرورت ترك می‌كنند، چه رسد به شبهه، و این مرتبه اعلای تقوا است، و آن را تقوای خاص الخاص گویند.
2ـ تقوای خاص: كسانی هستند كه به‌ حدّ كمال انسانی گروه اول نرسیده‌اند، ولی در مرتبه‌ای هستنـد كه نه تنهـا از حرام خداوند سبحـان اجتنـاب می‌كند، بلكه از شبهـات و موارد مشكوك نیز دوری می‌كنند، و آن را تقوای خاص گویند.
3ـ تقوای عام: تقوای عام آن است كه مؤمنین عادی از ترس عذاب جهنم، از محرمات الهی اجتناب كرده و كارهای حرام را انجام نمی دهند... .
قهراً آنانكه به درجه عالیة تقوا ـ (تقوای خاصّ الخاصّ) ـ راه یافته اند و همه كارهای خود را برای خداوند سبحان انجام می دهند، از كسانی كه در درجه نازل تر آن قرار دارند برتر و گرامی تر هستند.
آیات قرآن كریم نیز در امر به تقوا، به یك منوال نیستند، بلكه به زبانهای گوناگون امر به تقوا می كند. در یك جا می فرماید: «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ ... .» یعنی ای كسانی كه ایمان آوردید (از خدا بترسید) به خدا تقوی داشته باشید چنانكه شایسته است... .
در جای دیگر می فرماید:«فَاتَّقُوا اللهَ مَا استَطَعتُم..." یعنی هر چه توان دارید تقوای الهی را پیشه كنید... .
و در جای سوم می فرماید: «فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالحِجارَةُ» یعنی بپرهیزید از آتشی كه هیزمش مردم بدكار و سنگهای خارا است.
این تفاوت اشاره به مراتب تقوا دارد.
منبع: تبیان

راهکارهای عملی درمان وسواس

انجمن: 

:Mohabbat:
احكام طهارت و نجاست همان است كه در رساله هاي عمليه ذكرشده است. ازنظرشرعي همه اشيامحكوم به طهارت هستند، مگر مواردي كه شارع حكم به نجاست آنها كرده و براي انسان هم يقين به آن حاصل شده است. در اين صورت رهايي از بيماري وسواس احتياج به رؤيا و معجزه ندارد، بلكه بايد مكلف ذوق و سليقه شخصي خود را كنار گذاشته و متعبد و مؤمن به دستورات شرع مقدس باشد و چيزي را كه يقين به نجس بودن آن ندارد، نجس نداند، زيرا شما از كجا به نجاست در و ديوار و سجاده ساير اشيايي كه استفاده مي‌كنيد يقين پيدا كرده‌ايد؟ چگونه يقين پيدا كرده‌ايد كه پرزهاي سجاده‌اي كه بر روي آن راه مي‌رويد يا مي‌نشنيد نجس هستند و نجاست آنها به جوراب و لباس وبدن شما سرايت مي‌كند؟ لذا در اين صورت اعتنا به وسواس براي شما جايز نيست. مقداري عدم توجه به وسوسه نجاست وتمرين عدم اعتنا به شما كمك خواهد كرد تا به خواست وتوفيق خداوند خود را از وسواس نجات دهيد.

رابطه تقوا و خویشتن داری کودکی

[=Tahoma][=&quot]چكيده:[/][/]
[=Tahoma][=&quot]در پژوهش حاضر با تكيه بر روش [/][=&quot]توصیفی- تحلیلی( بررسی «شواهد اسلامي» و «تحقيقات علمي»)، درباره خودکنترلی در دوره کودکی (تولد- 12 سالگی) و «مهارت های پایه اخلاقی» بحث شده است[=&quot][1][/]و سپس نقش محوری «خويشتن‌داري های دوران کودکی»، در رسیدن به مقام «تقوا(خویشتنداری دینی[=&quot][2][/]) در بزرگسالی»، موفقیت مادی و معنوی، سلامت روان و بالندگی شخصیت[=&quot][3][/][/][=&quot]برجسته شده است چرا که مهارت خود کنترلیِ کودکی با مهارت خویشتن داری اخلاقی(تقوا) از یک ماهیت (توانائی مهار تمایلات و خواسته و..) حکایت می کند.[/] [=&quot]در آخر به شیوه های رفتاری، شناختی، عاطفی و...برای تقویت خودکنترلی پرداخته شده است.[/][/]

[=Tahoma][=&quot][1][/][=&quot]. [/][=&quot]مسعود جان بزرگی،آموزش اخلاق،رفتار اجتماعی و قانون پذیری به کودکان(راهنمای عملی)،ص 58.[/][/]

[=Tahoma][=&quot][2][/][=&quot] مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 17 تقوای به معنی خودنگهداری و خويشتن‌داري است.[/][/]

[=Tahoma][=&quot][3][/][=&quot]. تسلط برهیجان ها و شناسایی نقاط ضعف و قوت از مؤلفه های مهم سلامت روان است. رک:[/][=&quot] حمزه گنجى، بهداشت روانى. [/][/]