ریا

ریا در عبادت و غیر عبادت

با سلام
ایا موارد زیر جز ریا محسوب میشود. و موجب باطل شدن عبادت میشود؟
ادم جلو جمع داره نماز می خونه دوست داره سجدش طولانی باشه . اما با خودش میگه اینا تو دلشون میگن این میخواد ریا کنه به خاطر همین سجدشو کوتاه کنه.
ادم جلو جمع داره نماز می خونه دوست داره کشش بده. اما چون دوست نداره تو دید مردم باشه خودداری کنه.
ادم تو نماز شب گریش میگیره وبا زاری نماز میخونه تو جای خلوت حس میکنه یه نفر داره میاد . جلوی گریه خودش رو بگیره.

یه سوال دیگه سوای اینا
یه چند وقتیه چون ادم تر شدم و تو خونواده و مردم بیشتر عبادت میکنم و کار خوب میکنم که قبلا نمیکردم.بعضی وقت ها در حین انجام عمل یا بعد از تموم شدن اون اگه کسی بفهمه من دارم یه کار خوب میکنم . تو دلم یه احساسی میگه حالا طرف با خودش میگه خوش به حالش یا زیر نظرم داره نمیدونم چیه شاید یه احساس غرور خیلی خفیفه یا شادیه خیلی ریزه که سعی میکنم خفش کنم خیلی اذیتم میکنه نمیدونم چیه. چی کار کنم؟
البته من قبلنا خیلی نظر مردم راجع به خودم و رفتارم و تیپم برام مهم بود خیلی وقتا به خاطر نظر مثبت مردم شاید رفتار میکردم (در زندگی نه در عبادت )البته هنوزم مقادیری هست ازینم خسته ام راهنمایی بفرمایید برای درمان

برچسب: 

تصویر پروفایل و ریـا

عرض سلام و وقت بخیر
سوال بنده این است که آیا انتخاب تصاویر مذهبی و ارزشی برای تصویر پروفایل فضای مجازی، مصداق ریا محسوب می شود یا خیر، یا مثلا انتشار تصویری از خودمان که در حال انجام کار خیری هستیم،(مثلا اردوی جهادی) صرفا جهت تبلیغ این کار خداپسندانه. لطفا توضیح بفرمایید که این کار خوب هست یا خیر. و مفسده ای دارد یا نه.چون بنده شنیده ام که اگر ذره ای ریا در کاری وجود دلشته باشد، خدا کار خیر را از انسان قبول نمی کند، حال انکه انتشار این تصاویر مذهبی و ارزشی و فرهنگی، ممکن است نا خوداگاه حس لذت بردن از دیده شدن در نظر دیگران را برای شخص ایجاد کند. لطفا توضیح بفرمایید
ضمنا عرض کنم که بنده مقلد ایت الله مکارم شیرازی هستم.
با تشکر از شما

راههای رسیدن به اخلاص در عمل چیست؟ و کار خیر چه زمانی ارزش دارد؟

بسم الله الرحمن الرحيم.
با عرض سلام و خسته نباشيد.میخواستیم بپرسم که کار ما کی ارزش داره؟ مثلا من موقع رفتن به خانه ی مادربزرگم اونجا کمک میکنم، پذیرایی میکنم و...و از این کارم خوشحال میشم و از دعاهای مادربزرگم.ولی بعضی وقتا واقعا نمیدونم نیتم چیه.رضای خدا؟ رضایت مادربزرگم؟ جلب توجه؟ یا علاقه به کار خانه؟یا بقیه بگن طفلک خیلی زحمت میکشه؟ هر از گاهی یکی از این موارد یا چند تاش به عنوان نیت عمل به ذهنم میاد.من واقعا کار خونه رو دوست دارم و به آشپزی هم علاقه دارم.کوچکتر که بودم مادرم نمی ذاشت کار کنم و خیلیا من رو کسی میشناختن که هیچ کاری از دستش برنمیاد، واسه همین ،الان که به 19 سالگی رسیدم همیشه سعی میکنم یه خودی نشون بدم و توجه بقیه رو جلب کنم.مثلا وقتی مهمون میاد به مامانم میگم بذار من هم یه چیزی رو درست کنم.که بقیه بخورن و بگن خوشمزه ست و تعریف کنن ازم.خب مثلا وقتی دستپخت من رو میخورن و به قول معروف بهشون میچسبه ، این ثواب نداره؟البته از منت زدن و به زبون آوردن و ای وای خسته شدم اینقدر کار کردم بدم میاد و اکثرا چنین رفتاری نداشتم.چون احساس میکنم هم ارزش عمل از بین میره و هم شخصیتم کوچک میشه.ولی گاهی مواقع صرفا نیتم به طور مستقیم خداوند نیست.یعنی مثلا میگم خدا به کار خیر سفارش کرده، با این کار محبت بین من و فرد دیگه زیاد میشه،یا فلانی من رو بیشتر دوست خواهد داشت.یا میخوام محبت فرد رو جبران کنم،میخواستیم بدونم با این توصیف جایگاه اعمال من چیه؟و آیا من واقعا دست خالی خواهم بود؟ یا وسواس فکریه؟
همچنین لطفا بفرمایید چه کنیم تا به اخلاص در عمل برسیم؟
ببخشید طولانی بود.ممنون میشم از راهنماییتون.

ریا + تکبر = تواضع مغرورانه

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم.

من فکر میکنم فضایل و رذایل اخلاقی مرزهای بسیار باریک و دقیقی دارند که خارج شدن از هر طرف این مرزها انسان رو به بیراهه می بره.

در این تاپیک می خوام در مورد تواضع صحبت کنم که فکر میکنم خیلی از ماها در فهمش دچار اشتباه شدیم که با ذکر چند مثال توضیح میدم.

مثال 1 :

یکی از کاربران محترم سایت در تاپیکی در پاسخ به این سوال که چرا همسرشان دیر ازدواج کردند پاسخ دادند:

نقل قول:

از خودشان سوال کردم فرمودند دختر خوب پیدا نکرده بودم( البته بنده خوب نیستم دارم پاسخ همسرم را نقل قول میکنمhappy)

واقعا برای من سوال هست که "بنده خوب نیستم" تواضع محسوب میشه ؟

اگر کسی مومن و مسلمان است و در درونش باور داره که همسر لایق و شایسته ای برای شوهرش نیست چرا از زندگی این بنده خدا بیرون نمیره ؟

یا چرا همه ی تلاشش رو نمی کنه تا یک همسر شایسته واسش پیدا کنه ؟

و اگر در درونش چنین احساسی نداره این مدل حرف زدن چی محسوب میشه ؟ ریا/تکبر/ یا ... ؟
[SPOILER]
این کاربر محترم فقط یک مثال بود و به هیچ وجه قصد بی احترامی یا هرچیز دیگری رو به ایشان ندارم.
[/SPOILER]

مثال 2 :
صحبت یکی از کارشناسان سایت رو نقل به مضمون میکنم:

متاسفانه برخی از روحانیون دزد لباس روحانیت هستند و متاسفانه بنده هم یکی از آنها هستم.

واقعا اگر ایشان دروغ نمی گویند و باور دارند که دزد لباس روحانیت هستند چرا این پست رو رها نمی کنند و چرا به دین خیانت می کنند ؟

مثال 3 :

یکی از مربیان فوتبال همیشه در کنفرانس مطبوعاتی این جملات را می گوید:

"من کمترین سهم رو در پیروزی تیم دارم"

"من برای استقلال/پرسپولیس کاری نکردم."

"من کوچکترین عضو این باشگاه هستم"

"منه ناچیز کسی نیستم."

"منه حقیر عددی نیستم"

اما وقتی با یک نفر دعوایش می شود:

"تو کوچولو تر از اونی هستی که در مورد من حرف بزنی"

"من پنج تا قهرمانی آوردم تو با فلان تیم سقوط کردی"

تنها چیزی که توی این جملات نمی بینید تواضع هست. یا تکبر هست یا ذلت.

من فکر میکنم حاصل جمع ریا و تکبر می شود: تواضع مغرورانه ( این اصطلاح رو از جناب Reza-D یاد گرفتم )

متاسفانه ما عادت کردیم احساس گناه بکنیم بدون اینکه دلیلش رو بدونیم.

عادت کردیم خودمون رو له بکنیم بدون اینکه دلیلش رو بدونیم.

وقتی من می دونم که آدم باهوشی هستم برای چی باید خودم و شخصیتم رو له کنم برای اینکه بهم بگن : به به عجب تواضعی.

به نظرم واقعا این رفتارها نشانه ی عقب ماندگی هست.[/][/]

ريا در اعتكاف

width: 0

[TD="class: greenfont"]سؤال: [/TD]
[TD="align: right"] آيا ريا در اعتكاف موجب بطلان عمل است، قبل از عمل، بعد از عمل، يا حين اعتكاف؟ و يا آن كه مانند نماز شب، ريا آن را باطل نمي‌سازد؟
[/TD]
[TD="class: greenfont align: left"] [/TD]
[TD="align: right"]
[/TD]
[TD="class: greenfont align: left"] [/TD]
[TD="align: left"]
[/TD]
[TD="class: greenfont align: left"] [/TD]
[TD="align: left"] [/TD]

آیت الله خامنه اي (دام ظله) :
width: 100%

[TD="width: 10"] [/TD]
[TD="align: right"]
width: 0

[TR]
[TD="colspan: 2"]
class: style1

[TR]
[TD="align: right"]
[/TD]
[TD="align: right"] بسمه تعالي. ريا در اعتكاف مبطل آن است ولي رياي بعد از عمل مبطل نيست
[/TD]

[/TD]
[/TR]

[/TD]
[/TR]

پی نوشت:
استفتائات جامعة الزهراء

با ایمان بودن، تظاهری یا باطنی؟ (تشخیص ریاکاری)

با عرض سلام و خسته نباشید به کاربران و کارشناسان و...
من یه مشکلی با خودم دارم
گاهی وقتی صدای قرآن رو از رادیو یا تلویزیون میشنم به هر دلیلی سعی میکنم کانال و... عوض کنم
مثلا دلیل میارم چون خانوده گوش نمیدن و بی احترامی میشه ولی از درون متوجه میشم که یه مشکلی وجود داره
در مسائل دیگه گاهی با بعد از مدتی فکر کردن به وجود و رفتار هام به نتیجه میرسیدم (تقریبا)اما نمی تونم دلیل این یکی رو برای خودم تشریح کنم
مثلا من گاهی تو درد و دلام و ... میگم که خیییییییییییییییییییییییییییییلی در برابر اهالی اسمان پس و خوارم اما گاهی اگه یکی دیگه این موضوع رو بهم بگه یجورایی ته دلم ناراحت و حالت اعتراض میگیرم میشم
نمیدونم چرا تو درد و دلام با تمام وجودم ابراز خواری میکنم ولی ...
میترسم کار هام خدایی نکرده از ریا باشه
به ظاهر خیییییییییییییییییلی اهل دین و مومن بودن و... هستم اما نمیدونم آیا از درونم هم همینم؟چون 60 درصد کار های خوبم رو فقط بخاطر خدا(بازم میگم تا اونجایی که از خودم میدونم) شروع" میکنم ولی در حین انجامش جوانب دنیوی اش رو هم از نظرم می گذرونم و نمیدونم این اشکالی داره یا نه؟

دلیل بستن دکمه (آخر) یقه روحانیون و مذهبی ها چیست؟ آیا این کار جزء دین است؟

سلام
دلیل بستن دکمه (آخر) یقه آخوندها و مذهبی ها چیست؟ اينكار مستحب است ؟! جز دین است؟! آیه یا روایتی هست؟
یا مثلا دلیل اینکه یک پیراهن بزرگ می خرند که با عرض معذرت اندازه یک دامنه و می اندازند روی شلوارشون چیه؟!!!!
یا کلا دلیل اینجور کارهایی که انجام می دهند چیه؟
ببخشید این سوال رو پرسیدم چون سوال دارم

نفسی که نباید با آن مبارزه کرد

سلام و عرض ادب

در مورد عزت نفس جستجو می کردم در سایتها به دو اصطلاح برخوردم

یکی خود حقیقی یا نفس واقعی و دیگری ناخود یا نفسی که باید با آن مبارزه کرد

گفته شده نفس واقعی حرمت داره و نباید باهاش مبارزه بشه و صوفیه کار اشتباهی می کردند که باهاش مبارزه می کردند
ولی آن نفس دومی باید ریاضت ببینه و شکسته بشه

لطفا یه توضیحی بدهید که این دو چه هستند و فرق بین این دو چیست

راههای دور شدن از ریا از زبان ائمه علیهم السلام

با سلام

راههای دور شدن از ریا از زبان ائمه اطهار رو لطفا ذکر کنید
این که کاری را به نیت الهی شروع می کنیم و تا انتها بدون ریا پیش بریم و ریا با اون مخلوط نشه، باید چه کار کنیم؟؟ و این که از تعریف و تمجید های دیگران برای اعمالمان خوشمان نیاید و دچار غرور نشویم راه حلش چیست؟؟
آن عملی که خالصانه برای خدا نباشد خدا خریدارش نیست

با تشکر از شما

احادیث نیازمند به توضیح در مورد ریا

انجمن: 

بسم الله القادر المدبر
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت اساتید محترم
بنده در کتاب شریف بحار الانوار ده ها حدیث دیدم که می فرمود ریا کار پاداش نمی گیرد و کار او عملی ریائی و شرک است ولی حدیث دیگری دیدم که کمی با آن ها فرق داشت:

46- ين، كتاب حسين بن سعيد و النوادر ابْنُ أَبِي الْبِلَادِ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ عَابِدٌ فَأُعْجِبَ بِهِ دَاوُدُ ع فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ لَا يُعْجِبَنَّكَ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَمْرِهِ فَإِنَّهُ مُرَاءٍ قَالَ فَمَاتَ الرَّجُلُ فَأُتِيَ دَاوُدُ ع فَقِيلَ لَهُ مَاتَ الرَّجُلُ فَقَالَ ادْفِنُوا صَاحِبَكُمْ قَالَ فَأَنْكَرَتْ ذَلِكَ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَ قَالُوا كَيْفَ لَمْ يَحْضُرْهُ قَالَ فَلَمَّا غُسِّلَ قَامَ خَمْسُونَ رَجُلًا فَشَهِدُوا بِاللَّهِ مَا يَعْلَمُونَ إِلَّا خَيْراً فَلَمَّا صَلُّوا عَلَيْهِ قَامَ خَمْسُونَ رَجُلًا فَشَهِدُوا بِاللَّهِ مَا يَعْلَمُونَ إِلَّا خَيْراً فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ ع مَا مَنَعَكَ أَنْ تَشْهَدَ فُلَاناً قَالَ الَّذِي أَطْلَعْتَنِي عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِهِ قَالَ إِنْ كَانَ لَكَذَلِكَ وَ لَكِنْ شَهِدَهُ قَوْمٌ مِنَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ فَشَهِدُوا بِي مَا يَعْلَمُونَ إِلَّا خَيْراً فَأَجَزْتُ شَهَادَتَهُمْ عَلَيْهِ وَ غَفَرْتُ لَهُ مَعَ عِلْمِي فِيهِ.
اینم ترجمه حدیث از کتاب ایمان و کفر

سعد اسكاف از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه گفت: در بنى اسرائيل عابدى بود كه داود عليه السّلام از او خوشش مى‏آمد، خداوند به داود وحى كردند تو از كارهاى او در شگفت مباش او ريائى كار مى‏كند.
گويند آن عابد درگذشت نزد داود عليه السّلام آمدند و گفتند فلان كس درگذشت، فرمود: برويد او را دفن كنيد بنى اسرائيل از اين عمل داود ناراحت شدند كه چرا او در جنازه عابد شركت نكرده است.
هنگامى كه عابد را غسل دادند پنجاه نفر برخاستند و شهادت دادند كه از آن جز خير مشاهده نكرده‏اند، بعد از اينكه بر جنازه او نماز گزاردند پنجاه نفر ديگر هم شهادت دادند كه جز خير از وى مشاهده نكرده‏اند.
در اين هنگام خداوند براى داود وحى فرستاد كه چرا در جنازه او حاضر نشدى، گفت: بار خدايا تو مرا از او آگاه ساختى، خداوند فرمود: آرى چنين بود ولى چون گروهى از علماء و راهبان به خوبى او گواهى دادند من هم او را رحمت كردم با اينكه مى‏دانستم او چه نظرى داشت.
خواهش می کنم توضیح بفرمایید من که نفهمیدم