عبادت خدا

ارزش و مفهوم عبادت خدا چیست؟

سلام بر همه

شاید در اول نگاه وقتی از عبادت خدا صحبت شود یاد نماز و روزه بیفتیم.ولی با نگاه به روایاتی متوجه می شویم مفهوم عبادت فراتر از این هاست.

مثلا نیکی به پدر و مادر در روایات را عبادت خدا می باشند.

در روایاتی از رسول گرامی اسلام (ص) که فرموده اند:فضل العلم أفضل من فضل العباده؛ فضیلت علم بیشتر از فضیلت عبادت است.

حال سوال این که آیا عبادت مفهومی فراتر از نماز و روزه دارد؟

و اینکه آیا چیزی مانند کسب علم طبق حدیث فوق بالاتر از عبادت است؟

آیا بدون معاد ، عبادت خدا معنا دارد؟

سلام
یک سوال که راجع به عبادت خدا مطرح میشود این است که به فرض نبودن معاد آیا باز هم انسان در دنیا ارزش داشت که خدا رو عبادت کنه؟
یعنی فرض کنید خدایی هر انسان رو صرفا 60 70 سالی عمر بده و بعد دیگر هیچ معاد و بهشت و جهنی در کار نباشه.و مرگ پایان هر انسان باشه.در این عمر محدود آیا بازم ما انگیزه واسه عبادت خدا داشتیم؟ آیا میتوانستیم خدا رو از روی محبت به خودش عبادت کنیم؟
البته فرض بنده قبول دارم درست نیست ولی صرفا برای ارزیابی عبادت در نظر میگیریم

آیا عیسی مسیح خدا را عبادات می کرد ؟

آیا عیسی مسیح پرستش می کرد ؟ مثلا نماز می خواند ؟
بسیاری از دانشمندان معتقدند مسیح زیاد اهل پرستش و عبادت نبود آیا شاهدی از کتاب مقدس وجود دارد که ثابت کند مسیح اهل عبادت و پرستش بود ؟

با خود اين آرزو را به گور ببر كه خدا را ببيني!

. اگر كسي‌ در راه‌ سير و سلوك‌ و بطور كلّي‌ غير از اين‌ راه‌، غير از خدا چيزي‌ را بخواهد، خداوند را نخواسته‌ است‌؛ و همان‌ خواست‌ او كه‌ نفساني‌ است‌ مانع‌ از وصول‌ وي‌ به‌ ذات‌ اقدس‌ حقّ خواهد شد.



اگر بهشت‌ بخواهي‌ و يا حوريّه‌ و غِلمان‌ بطلبي‌، خدا را طلب‌ ننموده‌اي‌! اگر مقامات‌ و درجات‌ بخواهي‌، ممكنست‌ خداوند به‌ تو مرحمت‌ كند، ولي‌ خداي‌ را نخواسته‌اي‌ و در همان‌ مقام‌ و درجه‌ ميخكوب‌ شده‌اي‌، و ارتقاء از آن‌ درجه‌ براي‌ تو محال‌ است‌. چون‌ خودت‌ نخواسته‌اي‌ و نطلبيده‌اي‌!


اگر جبرئيل‌ في‌المثل‌ نزد تو آيد و بگويد: هرچه‌ ميخواهي‌ بخواه‌! از درجات‌ و مقامات‌ و سيطرۀ بر جنّت‌ و جحيم‌ و خُلَّت‌ حضرت‌ ابراهيم‌ و مقام‌ شفاعت‌ كبراي‌ محمّد صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ و محبّت‌ آن‌ پيامبر عظيم‌ را،


:Gol:تو بگو: من‌ بنده‌ام‌. بنده‌ خواست‌ ندارد. خداي‌ من‌ براي‌ من‌ هر چه‌ بخواهد آن‌ مطلوب‌ است‌.:Gol:



من‌ اگر بخواهم‌ به‌ همين‌ مقدار خواست‌ كه‌ مال‌ من‌ است‌ و متعلّق‌ به‌ من‌ است‌ از ساحت‌ عبوديّت‌ خود قدم‌ بيرون‌ نهاده‌ام‌، و گام‌ در ساحت‌ عِزّ ربوبي‌ نهاده‌ام‌؛ چرا كه‌ خواست‌ و اختيار اختصاص‌ به‌ او دارد.


وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَآءُ وَ يَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَـٰنَ اللَهِ وَ



تَعَـٰلَي‌' عَمَّا يُشْرِكُونَ.
«و پروردگار تو آنچه‌ را كه‌ بخواهد مي‌آفريند و اختيار ميكند. براي‌ اين‌ مردم‌ ممكن‌الوجود اختيار و انتخابي‌ نيست‌. منزّه‌ و عالي‌ مرتبه‌ است‌ خداوند، از شركي‌ كه‌ به‌ او مي‌آورند.»

حتّي‌ نگو: من‌ خدا را ميخواهم‌! تو چه‌ كسي‌ هستي‌ كه‌ خدا را بخواهي‌؟! تو نتوانسته‌اي‌ و نخواهي‌ توانست‌ او را بخواهي‌ و طلب‌ كني‌!

او لامحدود و تو محدودي‌! و طلب‌ تو كه‌ با نفس‌ تو و ناشي‌ از نفس‌ توست‌ محدود است‌؛ و هرگز با آن‌، خداوند را كه‌ لايتناهي‌ است‌ نمي‌تواني‌ بخواهي‌ و طلب‌ كني‌! چرا كه‌ آن‌ خداي‌ مطلوب‌ تو در چارچوب‌ طلب‌ توست‌، و محدود و مقيّد به‌ خواست‌ توست‌، و وارد در ظرف‌ نفس‌ توست‌ به‌ علّت‌ طلب‌ تو. بنابراين‌ آن‌ خدا، خدا نيست‌. آن‌، خداي‌ متصوَّر و متخيَّل‌ و متوهَّمِ به‌ صورت‌ و وَهم‌ و خيال‌ توست‌، و در حقيقت‌، نفس‌ توست‌ كه‌ آنرا خداي‌ پنداشته‌اي‌!

نقل قول:
دست‌ از طلب‌ خود بردار! و با خود اين‌ آرزو را به‌ گور ببر كه‌ بتواني‌ خداوند را ببيني‌ و يا به‌ لقاي‌ او برسي‌ و يا او را طلب‌ كني‌! تو خودت‌ را از طلب‌ بيرون‌ بياور، و از خواست‌ و طلبت‌ كه‌ تا به‌ حال‌ داشته‌اي‌ صرف‌نظر كن‌ و خودت‌ را به‌ خدا بسپار؛ بگذار او براي‌ تو بخواهد، و او براي‌ تو طلب‌ كند!


در اينصورت‌ ديگر تو به‌ خدا نرسيده‌اي‌ همانطور كه‌ نرسيده‌ بودي‌ و نخواهي‌ رسيد. امّا چون‌ از طلب‌ و خواست‌ بيرون‌ شدي‌ و زمامت‌ را به‌ دست‌ او سپردي‌، و او ترا در معارج‌ و مدارج‌ كمال‌ كه‌ حقيقتش‌ سير إلي‌ الله‌ با فناي‌ مراحل‌ و منازل‌ و آثار نفس‌ و بالاخره‌ اندكاك‌ و فناي‌ تمام‌ هستي‌ و وجودت‌ در هستي‌ و وجود ذات‌ اقدس‌ وي‌ مي‌باشد سير داد،

خدا خدا را شناخته‌ است‌، نه‌


تو خدا را!


منبع: روح مجرد-سيد هاشم حداد

بودن من

بنظر من بودن من توی این دنیا خیلی عجیبه
قبلا متوجه این عجیب بودن نبودم ولی چند روزه تنها شدم و متوجه این عجیب بودن شدم
بنظرتون خدا چرا منو خلق کرده؟
چرا منو به دنیا فرستاده؟