با سلام. مقدمتاً لازم می دانم تأکید کنم که بنده نه ماتریالیست هستم و نه مخالف عرفان، ولی با مطالعاتی که در این دو مقوله داشتم شباهتهایی در ایندو پیدا کردم، که خواهشمندم کارشناسان مربوطه بنده را روشن کنند:
ماده مثل وجود است: در تعریف ماتریالیستها، هر چه که انتزاعی نیست، مادی است، لذا ماده حقیقت هستی است. اینجا ماتریالیستها به همان چیزی که ما می گوییم وجود، می گویند ماده، فقط مجردات و جوهر هدفمندی که در عالم متجلی شده است، را انکار می کنند.
تجلی: در ماتریالیسم، هر چه که هست، تجلی ماده است و هر عرفان هر چه هست تجلی وجود حقیقی است.
فناناپذیری ماده: همانطور که عدم برای وجود معنا ندارد، در ماتریالیسم هم، به دلیل قانون پایستگی انرژی، ماده معدوم نمی گردد. البته ماتریالیستها بر اساس همین اصل که ماده و انرژی به وجود نمی آیند، مخلوق بودن ماده را انکار می کنند.
مراتب: در عرفان نظری خدا در مرتبۀ ذات تنهاست و هیچ محدودیتی ندارد، ولی در مراتب پایینتر تجلی می کند و احکام موطن را می پذیرد. در ماتریالیسم، ماده وقتی به صورت انرژی است هیچ محدودیتی ندارد، ولی همین انرژی وقتی در صورتهای محدود ظهور می کند، به شکل الکترون و پروتون ظاهر می گردد، و احکام اجسام و مایعات و گازها را می پذیرد.
تناقض در نبودن: ما در بحث علی و معلولی اینگونه به یک واجب الوجود، که همان وجود حقیقی است، می رسیم که اگر چنین وجودی نمی بود، ما نیز نمی بودیم. حال به طور مشابه اگر ماده نمی بود، ما نیز نبودیم، زیرا ما موجوداتی مادی هستیم!
سپاسگذارم