نوجوان

ده ویژگی عاطفی و فردی نوجوانان

عبور از جاده هاي پر پيچ و خم زندگي هميشه به آساني ممكن نيست و در اين ميان دوران پرمخاطره نوجواني از سخت ترين گذرگاه هاي مسير زندگاني به شمار مي رود. نوجواني در واقع برزخي بين كودكي و جواني است.

اين دوره آكنده از رفتارهاي متناقض، غرايز طوفان وار و تشنج زا مي باشد. در عين حال اين سنين نويدبخش تولدي دوباره در تمامي عرصه هاي جسمي، اجتماعي و ارزشي است؛ همچنين مي توان از اين ايام به عنوان «نقطه عطف زندگي» ياد نمود.
از همين روست كه روانشناسان نوجواني را با القاب و عناويني همچون «دوران منفي»، «زندگاني تشنج انگيز»، «دوران طوفان و فشار»، «تولد جديد» و... نام گذاري نموده اند. (1)
* نوجواني و ويژگي ها
نوجواني، دوراني انتقالي است، مانند هر مرحلۀ انتقالي دچار نوعي ابهام است، همين ابهام باعث نوعي گم گشتگي مي شود. او در اين مرحله، نه كودك است و نه بزرگسال. اگر كودكانه رفتار كند، مورد سرزنش قرار مي گيرد و چنانچه بخواهد همانند بزرگترها عمل نمايد، با توجه به عدم تجربه كافي دچار مشكلاتي جدي خواهد شد. اين مسئله همراه جهش و تغييرات فيزيكي، عاطفي، جنسي و تغيير در نوع نگرش هاي ارزشي - اجتماعي، ويژگي هاي متفاوتي را براي نوجوان به دنبال مي آورد كه به برخي از آنها اشاره می گردد.
*ويژگي هاي عاطفي (فردی)
*عدم تعادل و بي ثباتي عاطفي:
نوجوان به سرعت خشمگين مي شود و در كنترل رفتار خويش ناموفق عمل مي كند. از سوي ديگر حاضر نيست به سخن و توصيه اطرافيان توجه نمايد، اما به زودي پشيمان شده، خود را سرزنش مي كند. از خصوصيات برجسته وي در اين دوره، زود رنجي او است كه وابسته به غدد داخلي و ترشحات هرموني و نوع تربيت و آموزش وي مي باشد.
*گرايش به همسالان:
به سوي دوستان و همسالانش گرايش دارد و دايره دوستي هايش را افزايش مي دهد. از اين رو ارزش بزرگسالان و والدين نزد او رو به كاهش مي گذارد و سطح ارتباط او با آنان پايين مي آيد. در واقع نوجوان در اين مرحله به سوي استقلال عاطفي گام برمي دارد.
*انتقاد ناپذيري:
نوجوان، تحمل شنيدن انتقاد را ندارد، اما به شدت از ديگران انتقاد مي كند. او ممكن است انتقاد را تا آنجا ادامه دهد كه روابط صميمانه خويش با والدين اش را به مخاطره بياندازد.
*از خود گذشتگي:
حس فداكاري در او جلوه گر مي شود و در برابر ستم مي ايستد و حاضر نيست در برابر حرف زور ساكت بماند.
*احساس شخصيت:
تلاش مي كند به ديگران بقبولاند فردي مستقل و كارآمد است؛ از اين رو از هر نوع بي توجهي آزرده خاطر مي شود و به شدت موضع گيري مي كند.
*نااميدي:
در صورت شكست دچار ياس و افسردگي مي گردد. در مواقعي به گوشۀ تنهايي پناه مي برد و در حالت هاي افراطي به خاطر فرار از احساس سرشكستگي دست به بزه و خطا مي زند.
* وضع ظاهري:
مقداري از وقت خود را صرف وضعيت ظاهري خود مي كند و سعي دارد خود را شخصي آراسته بنماياند. وي برخلاف دوران كودكي در پوشش و آرايش ظاهر خود سختگيري به خرج مي دهد و همين امر سبب درگيري او با مربيان و والدين مي شود.
* تخيل:
نوجوان در اين دوران به خيال پردازي روي مي آورد و دنيايي رؤيايي براي خود مي سازد. اين مسئله گاه آن چنان شدت مي گيرد كه موجب سرزنش وي از سوي اطرافيان مي گردد.
* آينده نگري:
در عين حال نوجوان به سوي آينده نيز نيم نگاهي دارد و نگران سرنوشت تحصيلي، شغلي، اقتصادي، خانوادگي و اخلاقي خويش است. همين مسئله در مواردي وي را دچار پريشاني و اضطراب خاطر مي نمايد. (2)
* دوستي ها:
روان شناسان در اين دوران دست كم سه نوع دوستي را بيان مي كنند:
(1): دوستي هايي كه نوجوان با همجنس و همسال خويش برقرار مي كند. اين نوع دوستي ها با تقديم هديه و احساسات پاك به اوج خود مي رسد و نوعي انحصارطلبي در آن مشاهده مي شود.
(2): نوجوان گاه با كودكان خردسال روابط صميمانه برقرار مي سازد و به حمايت از آنها مي پردازد. در اين گونه موارد از آنجا كه احتمال انحراف هاي جنسي وجود دارد مناسب است به دقت اين روابط مورد توجه والدين و مربيان قرار گيرد.
(3): در نوع سوم دوستي بين نوجوان و شخص بزرگسال تر رخ مي دهد. در اين حال شخص بزرگ تر طرف اعتماد نوجوان قرار مي گيرد، حتي ممكن است اين رابطه به ارتباطي تنگاتنگ بدل شود. در اين موارد می بايست خانواده و اطرافيان نوجوان بر اين نوع دوستي نظارت كاملي را اعمال نمايند و از پاكي و صداقت دوست بزرگسال مطمئن شوند. (3)

*پي نوشت:
1) نك: روانشناسي نوجواني، بلرو جونز، ترجمه رضا شاپوريان؛ همچنين «بلوغ »، موريس دبس، ترجمه حسن صفاري و دنياي نوجوان، محمد رضا شرفي، ص 27.
2) جهت اطلاع بيشتر نك. هلن شاگتر و چنگيز بوئر، مشكلات نوجوانان، و راه حل آنها، ترجمه مجتبي جواديان.
3) دنياي نوجوان، دكتر محمد رضا شرفي، ص 157.

نویسنده:علی اقلیدی نژاد

نارضایتی والدین از سفر به مشهد و راه کسب رضایت آنها

انجمن: 

سلام دوستان خسته نباشین...
من یه پسر 15ساله هستم که دوست دارم با دوستم که اونم همسنه منه دوتایی باهم بریم مشهد...... D:
اما والدینم هردومون رضایت ندارن که بریم....
چیکار کنم تا رضایتشونو بدست بیارم
خیلی ممو
نم...:hamdel:

معرفی سایت ،کتاب، فیلم، داستان، صوت، کتاب موبایل، و بازی مناسب برای کودکان و نوجوانان

سلام
بنده احتیاج مبرم به کتاب داستان و علمی و.. و صوت و قران و دعا و سایت های مناسب کودکان و نوجوانان
نیز کتاب موبایل و کامپیوتر و بازی موبایلی و کامپیوتر دارم
نکته : متاسفانه بازی های موجود در فروشگاه ها ،خارجی و بدون سانسور و دارای صحنه های نامناسب جنسی و توهین به مسلمانان و افزایش خشونت هستند جالب اینکه دوبله فارسی شده و مورد تایید بنیاد بازی های کامپیوتری ایران است البته در بعضی بازی های ساخت داخل نیز این مسائل دیده می شود
نکته 2 : کتب داستانی اخلاقی مذهبی زیادی برای کودکان و نوجوانان را در بازار دیده و بعضا خریده ام اما متاسفانه خود این داستان ها بعضا شامل داستان های توبه از مسائل جنسی و یا اشاره ای به این مسائل است ( پس لطفا این کتب را معرفی نکنید
**** چندین بار در بازار و اینترنت دنبال سفارش بازی ساخت ارتش ایران: ! جنگ در خلیج عدن! گشتم ولی کمتر یافتم
اگر دوستان آدرسی براب دانلود یا خرید دارن لطفا معرفی کنن

بر بال ملائک

بسم الله الرحمن الرحیم


:Gol:یادکردی از نوجوان شهید محمدباقر اصغری :Gol:

بچه مسجدی

از همان بچگی عاشق مسجد بود. تا پدر می خواست به مسجد برود، حاضر می شد و می دوید جلوی پدر را می گرفت که او را هم با خودش ببرد. در قضایای انقلاب و مسجد اعظم ارومیه هم با اینکه سن و سالی نداشت اما با پدرش رفته بود و پدر در آن شلوغیها او را گم کرده بود. وقتی به خانه رسید، مادر پرسید: پس محمد کو؟
پدر گفت که او را در شلوغی و ازدحام جمعیت گم کرده است. مادر سراسیمه دوید سمت کوچه. دید محمد دارد می آید. گفت: محمد، زدنت؟ محمد گرد و خاک لباسهایش را تکاند و گفت: نه بابا، خیال کردند من بچه ام. گفتد برو خونه تون. با تو کاری نداریم! ناراحت شده بود انگار!

********************
عاشق شهدا

مادر را از مدرسه خواسته بودند. رفت. گفتند: روزهایی که تشییع جنازه شهیدی باشد، آن روز محمدباقر به مدرسه نمی آید. می رود تشییع جنازه اگر هم دیر مطلع شود، می رود می ایستد مقابل پنجره و به بیرون نگاه می کند... بیقرار شهادت بود و عاشق شهدا. مادر کاری از دستش برنمی آمد. گفت: محمد باقرم عاشق شهداست!


********************

شیدا

هر روز چند مرتبه می گفت بذارین برم جبهه! انگار قوت روزانه اش شده بود این جمله همیشگی! مادر می گفت: بمون پیش ما محمد، تو پدر و مادر و خواهر و برادر و
همه کس منی. پدر می گفت: محمدم! من خودم پاسدارم. دیگه تو بمون و مراقب مادر و برادرت باش...
با آن سن کم استدلال محکمی داشت. می گفت: آقا جان، ثواب کار شما رو که به من نمی دن. پاسداری که هستی، هرکسی باید تکلیف خودش رو انجام بده!
استدلالش پدر را متقاعد کرد و وقتی آنهمه شیدایی و سر از پا نشناختن محمد را دید، رخصت داد.


********************

شهادت از ناحیه سر!

آن روزها شهادت پاسدارها و بسیجیان مظلوم در منطقه شمالغرب توسط مزدوران ضد انقلاب و حزب منحله کومله و دمکرات نگرانی و تشویشی برای خانواده های پاسداران و بسیجیانی که به صحنه رزم می رفتند ایجاد می کرد...
محمد هم با آنکه 16 سال بیشتر نداشت اما هیبت و قامتش خیلی بیشتر نشان می داد. نترسی و شجاعتش هم مزید بر علت می شد. مادر خیلی نگران و ناراحت بود. می گفت: محمد، نرو... نشنیدی چه شده... می گیرند شکنجه ات می کنند، می سوزانند...
قرص و محکم می گفت: نه مادر، نترس. هیچ کاریم نمی کنند. من از ناحیه سر به شهادت می رسم. می دانم! مادر که می پرسید: از کجا می دونی محمد؟ می گفت: خواب دیده ام مادر. می دونم.


*******************

خاطره اش می ماند!

آمده بود مرخصی. پدر داشت بنایی می کرد. خانه خودشان را می ساخت. گفت: مش باقر! یه مشت گچ بریز اینجا! محمد نگاهی کرد و رفت گوشه ای نشست. مادر با تعجب گفت: چه عجب محمد برای یک بار به حرف پدرت گوش ندادی؟! گفت: من می رم، جاش می مونه، خاطره اش می مونه براتون و هربار نگاه کنید یادم می کنید ناراحت می شید. تا پایان کار هم هیچ کمکی نکرد. مصر بود که خاطره اش نماند!

ای غیرتی‌ها! کجایید؟

سلام دوستان
چند روز پیش بود که خبر تلخی مبنی بر تجاوز و آزار و اذیت دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده توسط پلیس ملعون عربستان سعودی منتشر شد، حتی باورش سخت بود. ابتدا خبر رسمی نشده بود ولی رفته رفته معلوم شد خبر واقعیت داشته:Ghamgin:
از اون روز تا حالا حالم خیلی بده، همش تو فکر اون دو تا نوجوانم که الآن چه حالی دارند؟؟؟
به امیرالمؤمنین خبر دادند خلخال از پای زن یهودیه در آورده اند، حضرت فرمودند اگر کسی جان بدهد جا دارد اگر خبر این جنایت به آن حضرت میرسید، چه می‌فرمودند؟!
بیشتر از این زورم میاد که قرار نیست با اون دو نفر متجاوز برخوردی بشه! مگه با اون دیپلمات مست و قاتل که دو شهروند ما را زیر گرفت چه برخوردی کردند که حالا دلمون خوش باشه که با اونا برخورد میشه؟
به قول آیت الله مکارم به مسوولان خودمان عرض می کنیم که از این مساله ساده نگذرند و بنشینند فکر کنند تا کی باید عمره مستحب را برویم. نباید تن به هر اهانتی بدهیم تا بخواهیم مستحبی را به جای آوریم.
خوشحال میشم اگه دوستان نظر خودشون رو اعلام کنند.

راهکار برای برطرف نمودن بی انگیزگی یک نوجوان

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

سلام استاد بزرگوار

از زحماتی که برای گذاشتن مطالب زیبا و آموزنده در سایت میکشید بسیار سپاسگزارم.
مسئله ای پیش آمده که میخواستم با شما مشورت کنم
خواهرزاده ام پسری 18 ساله است که امسال پیش دانشگاهی می باشد ولی متاسفانه هیچ انگیزه ای برای درس خواندن ندارد و خیلی افسرده شده و حتی گاهی میگه انگیزه ای برای زندگی ندارم و از ترس اینکه آخرتم خراب نشه خودکشی نمیکنم و خلاصه اینجور حرفهایش خیلی ما رو نگران کرده.
همش میگه تو ایران امیدی به آینده نیست. برا چی درس بخونم وقتی نتیجه نداره، اصلا چرا انقلاب کردیم زمان شاه که بهتر بود و از این جور حرف ها.
خیلی براش ناراحتم ولی واقعا نمیدونم چکار میتونم براش بکنم. اهل مشاوره رفتن هم نیست میگه حرفام منطقیه اگه جوابی دارید براش بگید. از طرفی هم به خاطر یه سری مشکلات مالی که برای پدرش پیش اومده خیلی ناراحته و غصه میخوره و کلا دیدش نسبت به همه چیز بد شده و همیشه ناراحت و افسردست میگه انگیزمو از دست دادم چطوری برا خودم هدف تعیین کنم وقتی با این وضع نمیتونم بهش برسم. و یه چیز دیگه هم که میگه اینه که این مشکل همه دهه هفتادیهاست که امیدی به آیندشون ندارن ولی شما درکمون نمیکنید.
خواهش میکنم راهنماییم کنید که چطور باهاش برخورد کنم که یکم انگیزه بگیره خیلی نگرانشیم

با تشکر


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

هدایت دختر نوجوان به تدین کامل

انجمن: 

دوستان سلام

هر مسلمانی باید در جهت هدایت خانواده خود به سمت دین داری تلاش کند.
بنده خواهر زاده ای دارم که دختر است و 14 سال دارد. از همان کودکی اش رابطه دوستانه ای در عین حفظ احترام و جایگاه، با او داشته ام و دارم و این سبب شده است که تا اینجا از بنده خوب تاثیر بپذیرد.
ایشان دختر محجبه و عفیفی است.

بنده الان از 2 جهت نگران ایشان هستم:
1- به نظر بنده می رسد که الان رابطه دوستانه بنده با ایشان، کاملا جوابگو نیست و نیاز به یک الگوی مناسب دارند ولی کاملا مطمئن نیستم.
از طرفی بنده مذکر هستم و نمی توانم الگوی دقیق و مناسبی برای همه مسائل ایشان باشم.
از طرفی دیگر، والدین ایشان متدین هستند اما تدینی که در عرف جامعه پذیرفته شده ولی کامل نیست. مثلا نامحرم آشنا و غیر آشنا برای آنها تفاوت می کند و ممکن است که در عین حفظ حجاب، با نامحرم آشنا صحبت های غیر ضروری و گاهی بگوبخند های ساده داشته باشند که این در شرع پذیرفته نیست.
بدین جهت فکر می کنم مادر ایشان نیز نمی تواند الگوی کاملی برای ایشان باشد. با نامحرمان نیز ارتباطی ندارم تا بتوانم کسی ، فضای شهر ما نیز چندان جلسات خاص و مناسبی برای بانوان ندارد

2- به دلایلی نیز بنده نمی توانم با ایشان ارتباطی مانند گذشته داشته باشم.
از سویی طلبه هستم و باید ممحض در برنامه علمی-پژوهشی خود باشم و تکالیف خود را به نحو احسن انجام دهم و این وقت بنده را برای پرداختن به سایر امور محدود می کند. البته چند ماهی است به دلیل فعالیت سنگین علمی دچار مشکلاتی شده ام که لازم بود برای مدتی کوتاه فعالیت علمی خود را کاهش دهم و به لحاظ ذهنی استراحت کنم تا مشکلات برطرف شوند و این فراغت بالی را بوجود آورد تا هم بیشتر با ایشان در ارتباط باشم و هم به تحقیقات جنبی ساده ای بپردازم که نتیجه آن هم برای منظومه علمی بنده مفید باشد و هم بتوانم با استفاده از آن تدین صحیح را به ایشان نشان دهم.
در این مدت، مطالعات خوبی داشتم و حتی به طور خاص مجموعه نظرات بعضی بانوان مومنه و متدین را در این سایت و چند سایت دیگر بررسی کردم ولی در آخر متوجه نشدم که چنین عقاید و تدینی، بیشتر ماحصل نوع تربیت آنها بوده است یا بیشتر حاصل ارتباط و اتصال آنها با قرآن و فضاهای مذهبی بوده است. از این طریق بنده می توانم بفهمم که باید تلاش بیشتری برای معرفی الگوی صحیح به ایشان بکنم یا اینکه بیشتر سعی کنم تا ایشان را با مطالعه و حشر و نشر با قرآن و فضاهای مذهبی آشنا کنم.
از سوی دیگر نیز به نظر حقیر می رسد که باید ارتباط خود با ایشان را به گونه ای مدیریت کنم که به دلیل روحیه حساس این برهه از زندگی، از جهتی ارتباط زیاد نباشد تا دچار وابستگی نشوند و عطش عاطفی در ایشان وجود داشته باشد که بعدها در زندگی خود به مشکل برخورد نکنند و از جهت دیگر این ارتباط و محبت کم نباشد تا از این جهت سیراب شده باشند و به دنبال رفع نیاز خود در بیرون از خانه نگردند.

از مشاور محترم راهنمایی می خواهم که دقیقا بفرمایند که به صورت عینی چگونه باید رفتار کنم و چگونه باید تدین کامل را به ایشان نشان دهم؟
از چه راهبردها و راهکارهایی استفاده کنم؟

علی علی

کتاب پیشنهادی شما برای یک نوجوان (منتظر نظرات شما بزرگواران هستم)

انجمن: 

با سلام و عرض ادب

می خواستم کارشناس محترم یک سری کتاب معرفی کنند در زمینه های مذهبی(عقاید-اخلاق-حدیث)برای نوجوانی به سن 13-14 -
این فرد خیلی اهل مطالعه نیست اما دیده شده اگه از کتابی خوشش بیاد یک روزه تمومش میکنه!
از دوستان اسکدینی هم میخوام اگر کتابی رو قبلا خوندن و بنظرشون به درد این سن می خوره لطف کنند و بگن(این کتاب ها میتونه علمی-اطلاعات عمومی مذهبی و شعر و... باشه)
اگر اجازه های لازم وجود داشته باشه(حق کپی رایت رعایت شده باشه) اگر لینک دانلود پی دی اف رو هم بدید که شرمنده اخلاق ورزشتون میشم!:khandeh!:
ممنون از دوستانی که به بنده لطف میکنند و نظر میدهند

یا حق

نحوه کنترل نوجوان پرخاشگر

سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان و کارشناسان محترم
غرض از مزاحمت بنده برادری دارم 16 ساله که به تازگی پرخاشگر شده و حرف هیچ کس گوش نمیده و با دوستان ناجو میگرده و هرچه پدر مادرم نصیحتش می کنن فایده ای نداره از لحاظ درسی هم افت کرده ولی قبلا درسش خیلی خوب بود لطفا هرکس میدونه و از دوران نوجوانی تجربه ای یا دانشی داره راهنمایی کنه آخه میترسم به راههای ناجور کشیده بشه

برچسب: