کفر

شرک یا بی‌خدائی؟ کدامیک بزرگتر است؟

سلام و عرض ادب.

از نظر دین مبین اسلام و نزد خداوند متعال، شرک بزرگتر است یا بی‌خدائی؟

آیا اعتقاد یا عمل به معنای ظاهری احادیث واجب است؟

[="Times New Roman"][=&quot] سلام[/]

[=&quot]اگر کسی حدیثی بیاورد و ادعا کند سندی متقن دارد، آیا اعتقاد یا عمل به محتوای آن (یا محتوایی که شنونده از آن می‌فهمد) لازم است و اگر کسی نپذیرد کافر می‌شود؟[/]

[=&quot]عالم یا عامی بودن این فرد تفاوتی می‌کند؟

[/]

[=&quot]ممنون می‌شوم سؤال را به یکی از کارشناسانی که سعهٔ صدر زیاد دارند ارجاع کنید. سپاس [/][/]

رسیدن به خدا مهم است یا چگونه رسیدن؟

انجمن: 

درود لطفا به این سوالات جواب دهید

رسیدن به خدا مهم است یا چگونه رسیدن؟
آیا کسی که پیرو هیچ دینی نباشد نباید انتظار بهشت داشته باشد؟ کسی که با تحقیق نتوانسته دینی را بپذیرد یا حتی اگر دینی رو از روی ترس پذیرفته ولی در باطن اعتقادی به خیلی از احکام آن نداشته باشد و حتی به درستی آن نیز شک داشته باشد اعمال این فرد نزد خدا چگونه است؟
و سوال آخر شخصی که پیرو ادیان حاضر نباشد ولی با تمام وجود خدا را دوست و باور داشته باشد همچنین وجودش برای مردم مفید باشد به گونه ای که در صورت نبود اون شخص خیلی ها دچار مشکل شوند چنین کسی چگونه جایگاهی در اون دنیا دارد؟

با تشکر

نقش تصویر از خدا

انجمن: 

سلام علیکم و رحمه الله

اگه کسی شکلی کشید وگفت این خداست اما به خدای یگانه اصلش عقیده داشت واونو میپرستید آیا کافر محسوب میشود؟

ما از ائمه اطهار علیهم السلام در مورد تجسیم خداوند و او را شئی دانستن روایاتی داریم که تکلیف را مشخص کرده اند ولی اگر کسی تصویری از او کشید اشکال اعتقادی این شخص در چیست ؟

تشکر

گیج و درمانده ام

انجمن: 

سلام .من دو گناه کبیره انجام دادم .1- به پدر و مادرم بی احترامی کردم 2- از خدا ناامید شده ام آیا الان من یک کافر هستم ؟ ازشون عذرخواهی کردم اما هنوز هم از من دلخورن .ایا من الان کافر هستم؟ خیل دلم می خواد خودکشی کنم اما اون هم گناه کبیره است . از خدا آرزوی مرگ دارم اما اون هم گناهه .باید چیکار کنم ؟ اگر همه ی این کارها گناهه پس چطوری می تونم این دردی که تمام وجودمو می سوزونه خاموش کنم ؟از کجا باید بفهمم که سختی های زندگیم آزمایش الهی هست یا نتیجه رفتار و اعمال خودم؟

فرق کعبه و بت در چیست ؟؟؟

انجمن: 

سلام علیکم

کعبه و بت از منظر های فراوانی شبیه به هم هستند ، مثلا از نظر جنس ، از نظر کار ، از نظر اینکه کانون سجده ها هستند ، اصولا تفاوت این دو در چیست ؟

ضروری دین و مسئله کفر

انجمن: 

با سلام

در بحث نجاست کفار آمده که کسی که منکر یکی از ضروریات دین باشدکافر است. حالا منظور از ضروریات دین دقیقا چیست؟آیا فقط شامل انکار عبادات مثل نماز و روزه می شود یا هر حکم ساده ای جز ضروریات دین است؟

همین طور بعضی مراجع این رو هم قید کردند که باید انکار ضروریات دین منجر به انکار خدا و پیامبر شود تا حکم کافر صدق کند.بنابراین اگر کسی منکر چیزی باشد ولی آن را ناشی از عاملی مانند برداشت غلط یا جعل مسئله بداند که منجر به انکار خدا و پیامبر نمی گردد کافر به حساب نمی آید؟

که گفته ما باید به احادیث ایمان بیاوریم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

چه نیازی هست که ما به احادیث ایمان بیاوریم وقتی قرآن هست؟

دیه قتل غیر عمد زن و مرد

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

میخواستم در مورد حکم قتل غیر عمد در مورد مسلمان ها اطلاع پیدا کنم و اینکه خون بهای زن و مرد فرق میکنه؟

کارشناس بحث: سجاد

تحریف کتب عرفا (لطفا کارشناسان در این بحث شرکت کنند)

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام خدمت کاربران عزیز

لطفا کارشناسان، نظرشان را در خصوص این موضوع اظهار نمایند!

در خصوص تحریف سخنان و کتب الهی مانند انجیل و تورات یا روایات جعلی از ائمه و پیامبر و مسائلی از این دست زیاد بحث شده! اما تا بحال بنده جایی بحث یا تحقیقی راجع به تحریف کتب اولیای الهی ندیدم!

همیشه تا روایتی مخالف قرآن و عقل باشد سریع واکنش نشان می دهیم و فقها و علما دلیل و سند می آورند که این سخن نمیتواند از ائمه باشد!
اما اگر مطلبی از محی الدین در کتبش بود کسی واکنشی نشان نمی دهد و برعکس تصدیق هم میکند که این سخن وی هست!

چند نمونه از تحریفات:

1-از سعدی قصاید،غزلیات، بوستان و گلستان موجود است و کسیکه این کتب را خوانده باشد نحوه بیان و ادب سعدی را می فهمد و درک میکند!

اما اشعاری هزل گونه که میگویند از وی است و در پایان بوستان آمده را به وی نسبت میدهند که بنده مطالعه کردم تمام هزلیات است و نکته اخلاقی یا عرفانی که در دیگر کتب سعدی موجود است را ندارد و با دیگر کتب وی در تضاد کامل است! و برخی آنرا از سعدی نمیدانند!
خوب این اشعار از کجا آمده؟ و از کیست؟

2-در غزلیات مولانا، اشعاری در منقبت و مدح حضرت علی و... آمده که میگویند بعضی از مریدان مولانا که تعصبات شیعی داشتند اشعاری را به آن اضافه کردند!

3-در سخنان شمس تبریزی، هم مواردی موجود است که شاید تحریف هم نشده باشد!
چون برخی مریدان مولانا و دیگر افراد جاهل، به دشمنی با شمس تبریزی میپرداختند از این حیث میتوان گفت امکان دارد سخنان وی هم تحریف شده باشد!

یا اگر هم تحریف نشده، سخنانش در برخی موارد به عمد و برای دور کردن برخی افراد از اطرافش بوده یا دلیل دیگری داشته وگرنه عجیب است که چنین شخصی که آن همه نکات که مولانا از وی در مثنوی آورده و پیر و مرشد مولانا بوده چنین سخنانی بر زبان راند!!!

و دلیل دیگری که میتوان گفت اینست که اکثر نکات و سخنان شمس را مولانا در مثنوی آورده اما سخنانی از شمس که بر آنها ایراد وارد است را مولانا به شعر در نیاورده و حرفی از آنها نزده است؟! یعنی یا چنین سخنانی را شمس نگفته یا شمس به عمد چنین سخنانی را گفته که مورد قبول حتی خود مولانا هم نبوده!!!

4-در خصوص کتب محی الدین عربی نیز :

شعرانى مى‏ گوید: « هنگامى که در صدد تلخیص کتاب فتوحات برآمدم با عباراتى مواجه شدم که به گمانم با عقاید مسلم کافه مسلمین تعارض داشت بنابراین پس از اندکى شک و تردید آنها را حذف کردم و روزى این مطالب را با شیخ شمس الدین (متوفاى سال ۹۵۵ ه. ق) که نسخه ‏اى از فتوحات را به خط خود نوشته و با نسخه مؤلف در قونیه مقابله کرده بود در میان گذاشتم، و پس از خواندن آن دریافتم که هیچ یک از عباراتى که حذف کرده بودم، در آن نسخه موجود نیست. شعرانى نقل مى‏ کند که براى وى مسلم گردید که نسخه‏ هاى فتوحات که در زمان وى در مصر رواج داشت، شامل قسمتهایى مى ‏شد که به نام مؤلف جعل شده بود و در مورد کتاب فصوص و دیگر آثار وى نیز چنین کارى صورت گرفته بود»

منبع:-م م شریف -تاریخ فلسفه در اسلام- ج۱- ص۵۶۴- انتشارات حکمت چاپ اول به نقل از شعرانی عبد الوهاب الیواقیت والجواهر ص۲

محیی الدین از منظر علامه حسن زاده آملی

شواهد شیعه بودن محیی الدین
حضرت استاد میفرمایند: « جناب شیخ تصریحا ًگوید که خاتم ولایت مطلقه مربوط به مقام منیع ورفیع حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه و سلام الله علیه است و دراین امر مهم اعتقادی شیعی جناب شیخ اکبر در مقابل عامه خیلی پافشاری دارد و همان اعتقادی را که اهل تشیع در مورد حضرت مهدی دارند را اعمال میکند ... و در باب 366 فتوحات راجع به حضرت بقیة الله سخن گفته است و در چند جای فتوحات هم میگوید که به حضور انور آن جناب ( یعنی حضرت امام مهدی علیه اسلام ) تشرف حاصل کردم و از امحضر نورانی او سئوالهایی کرده ام...و در کتاب الدر المکنوون و السر المکتوم که بزررگترین کتابش در علم حروف است نیز میگوید ک بعد از حضرت رسول کسی که وارث او در همه جهات به نحو کمال بود حضرت امیر المونین امام علی علیه السلام است و بعد از او حضرت امام حسن ؛ و بعد از او حضرت امام حسین و تا یک یک را میشمارد تا به حضرت بقیة الله میرسد.
دروس شرح فصوص الحکم ج1 ص 34

سخن بزرگان در مورد محیی الدین از زبان استاد
حضرت علامه در این باره می فرمایند: « جناب استاد علامه طباطبایی میفرمود که شیخ اکبر حقایق ومعارف را در فصوص الحکم مشت مشت آورده است و در فتوحات دامن دامن . .. جناب سید اجل آیة الحق حاج میرزا علی آقای قاضی در مورد شیخ اکبر معتقد است که برای شیخ اکبر در بین آحاد رعیت عدیلی پیدا نمیشود یعنی بعد از معصوم وی را عدیل(مثل ؛ همانند؛ همطراز ) نیست ... شیخ بهایی در اواخر جلد سوم از کشکول خود در مورد محی الدین میگوید :العارف الواصل الصمدانی الشیخ محیی الدین بن عربی. وجناب صدر المتألهین در فصل 28 از مرحله ششم اسفار شیخ اکبر را بدین صورت وصف نمود : الشیخ الصمدانی الربانی محیی الدین العربی الحاتمی .»
مآثر آثار ج2 ص210



تحریف کتابهای محیی الدین
حضرت استاد معتقدند که معاندین تحریفاتی را در فصوص الحکم وفتوحات مکیه انجام داده اند و دلایل ومستنداتی را ذکر میکنند که در موثر 163 در کتاب مآثر آثار ص 222 ودر کتاب دروس شرح فصوص الحکم ص 36 موجود است .

همچنین این نوشته ها جزو شطحیات هم نیست چون شطحیات در گفتار سالکان بوده نه در نوشتارشان!

شَطْح عبارت است از گفتارى كه در آن بوى سبك مغزى و شتابزدگى و لغزش در سخن و ادّعاى نابجا موجود است، و آن از جمله لغزشهاى محقّقين است؛ چرا كه ادّعا بحقّى است كه عارف بدون إذن إلهى كه از طريق مشعر به ارزش و شرف و كرامت و توجّه باشد، پرده برميدارد

و شيخ محيى الدّين خود گويد: الشَّطْحُ عِبارَةٌ عَنْ كَلِمَةٍ عَلَيْها رآئِحَةُ رُعونَةٍ وَ دَعْوًى؛ وَ هىَ نادِرَةٌ أنْ توجَدَ مِنَ الْمُحَقِّقينَ.
«شطح عبارت است از كلمه‏ اى كه بر آن بوى سبكى و شتاب و ادّعاى بيجا موجود است؛ و كم اتّفاق مى ‏افتد كه از محقّقين پيدا شود.»

و در اصطلاح متأخّرين اين جماعت، شَطَحيّات كلماتى را گويند كه از سالك مجذوب در حين استغراق مستى و سُكْرِ وَجْد و غلبه شوق صادر مى‏شود كه ديگران طاقت شنيدن آن نكنند؛ و او خود نيز اگر از حالت مَحْو به هوشيارى صَحْو آيد از آنگونه گفتار ناهنجار اظهار كراهت و انكار نمايد.

کارشناس بحث : استاد