دانشجو

هم کفو بودن در ازدواج چقدر مهم است؟

سلام
من در دانشگاه که بودم، رفتارهای یکی از دختر خانم ها خیلی به دلم نشست و منم به فکر ازدواج با ایشون افتادم ولی فعلا هیچ شرایطی مهیا نیست الّا کفویّت.
در مدت 2 سال دوره کادانیم یک کلمه با ایشون صحبت نکردم و فقط حواسم به ایشون بود که کاری خلاف اسلام انجام بده و منم خیالم راحت بشه که اونم مثل بقیه است. امّا هرچی خواستم ازش سوتی ببینم هیچّی ندیدم!
ایشون چادری هستند و غذای شبهه ناک نمی خورند، نماز ظهرشون رو قبل از رفتن به غذاخوری میخواندند، موقع راه رفتن به چپ و راست نگاه نمی کردند، از دوستشون شنیدم که به ایشون گفت توی نماز شبت منم دعا کن (یعنی نماز شب خون بود)، یک روز ظهر خیلی گرم فقط یک تاکسی (بین شهری) آماده حرکت بود، ایشون حدود نیم ساعت به خاطر اینکه پهلوی نامحرم نشینه منتظر تاکسی بعدی موند.
خوب شنیده بودم که علاقه های زود گذر تا 11 ماه بعد از آخرین دیدار، ادامه پیدا می کند و بعد از گذشتن 11 ماه و خرده ای فراموش می کنیم. من یک ساله که ایشون رو ندیدم اما هرچه می گذره علاقه ام به ایشون بیشتر میشه، شبها نمی خوابم و روز و شب به فکر ایشونم.
الان باید برم سربازی و 2 سال مشغول کارهای سربازی و پیدا کردن شغل خواهم شد. در این مدت 2 سال می ترسم که ایشون رو از دست بدم و از این بابت شبها خوابم نمیاد و دائما به ایشون و رفتارهاشون فکر می کنم. من شماره خونه ی ایشون رو دارم و خاله ام پی گیر شد و کاشف به عمل اومد که ایشون مجرد هست و لُر هم هستند(قبلا هم میدانستم). با وجود تاکید خوانواده ام بر اینکه نباید با لرها وصلت کنیم، مجبور شدم تقیه کنم و بگم که این دختر رو نمیخواهم تا از نیش و کنایه های مامان و بابام در امان باشم. اما من ایشون رو با تمام وجودم دوست دارم و تحت هیچ شرایطی حاظر نیستم با دیگری ازدواج کنم.

جالبه بدونید به مامانم گفتم چنین دختری رو بعدا میتونی برام پیدا کنی؟ ایشون هم خیلی راحت گفت نه! گفتم پس چرا مخالفت میکنی؟ گفت نمیخوام عروسم مثل خودم بیچاره بشه! تو باید لااقل پول رهنی داشته باشی، طلا بخری، چه و چه ..... . منم بهش گفتم خوب اگه من بیام 6 سال دیگه خونه دار بشم، طلا بخرم براش، پدرش جهیزیه ی توپ بخره براش، اونوقت سهم اون از تشکیل زندگی چیه؟؟؟؟ (با عصبانیت گفتم)، دختری که سختی های شروع زندگی و بیرون اومدن از خونه ی باباش رو تحمل نکرده باشه رو نمیخوام!

الان میخواستم بپرسم که من چیکار کنم که قبل از سربازی خیالم آسوده بشه و قبل از سربازی رفتنم، نظر دختر خانم رو هم جویا بشم درحالی که فقط یه شماره تلفن از منزلشون دارم. فقط ربع ساعت میخوام با ایشون صحبت کنم، نمیدونم چه جوری بدون گفتن به خانواده ام، برم و پدرش رو قانع کنم که اجازه بده ربع ساعت با دخترش صحبت کنم؟ در اینکه من و ایشون کفویت لازم رو داریم یا نه مطمئنم که 80% به هم میخوریم. آیا کفویت مهمتر از داشتن شغل و گذراندن سربازی است؟ چقدر مهمتر است؟ اینقدر مهم است که به خاطر کفویت، قبل از سربازی و داشتن شغل و پس انداز و طلا و جواهر و ... به خواستگاری برم؟ خواستگاری برم چی بگم؟؟! بگم هیچ ندارم و میخوام با دخترتون 15 دقیقه حرف بزنم؟؟!
از شما دوستان میخواستم کمکم کنید که چه جوری با این شرایط و با اجازه ی پدر ایشون، بتونم چند دقیقه با ایشون صحبت کنم؟ خنده دار نیست؟

با تشکر

فتوای جدید مقام معظم رهبری(مدظله)در مورد فی+لتر+ش،کن و مشکل دانشجویان با آن

انجمن: 

با سلام
اخیرا استفتایی از مقام معظم رهبری(مدظله) به شرح زیر انجام شد :

نقل قول:

پرسش: برخی از سایتهای خبری فی+لتر شده‌اند. این در حالی است که برخی افراد به سبب موقعیت شغلی، مثل خبرنگاران باید به این سایتها رجوع کنند و اخبار و اطلاعات کسب کنند. معمولا این اخبار در سایتهای مجاز نیز وجود ندارد. حکم شرعی استفاده از سایتهای فی+لتر شده برای کسانی که ضرورت شغلی آنها ایجاب می کند از این سایتها استفاده کنند چیست؟

پاسخ: به‌طور کلی، استفاده ازفی+لتر+ش،کن تابع قوانین و مقررات نظام جمهورى اسلامى مى‌باشد و تخلف از مقررات جایز نیست.

حال مشکل اینجاست که افرادی مثل بنده که کم هم نیستند و برای تحقیق و پژوهش و همچنین پروژه های نرم افزاری و دریافت اطلاعات بروز در مورد نرم افزارهای تخصصی جدید و انجام تحقیقات مربوط به پایان نامه دانشگاه و خیلی از مسائل دیگر که 100 درصد نیاز به آنها هست به اجبار باید در این زمینه تبعیت از قانون را زیر پا گذاشته و از فی+لتر+ش،کن استفاده کنند چون نه دولت مجوز وی-پی-ان می دهد نه مراکز دانشگاهی چنین امکانی را برای ما فراهم می کنند.
تکلیف چیست؟

✿✿✿اخلاق کسب علم ( ویژه هر کسی که در حال تحصیله )✿✿✿

من نمى‏گویم درس نخوانید، تحصیل نكنید، باید توجه داشته باشید كه اگر بخواهید عضو مفید و مؤثرى براى اسلام و جامعه باشید، ملتى را رهبرى كرده به اسلام متوجه سازید، از اساس اسلام دفاع كنید، لازم است پایه فقاهت را تحكیم كرده صاحب نظر باشید.

علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد، از حجب ظلمانى است; چون اشتغال به ماسوى الله است. اگر كسى قرآن كریم را با چهارده قرائت لما سوى الله حفظ باشد و بخواند، جزحجاب و دورى از حق تعالى چیزى عاید او نمى‏شود. اگر شما درس بخوانید، زحمت‏بكشید، ممكن است عالم شوید، ولى باید بدانید كه میان «عالم‏» و «مهذب‏» خیلى فاصله است. مرحوم شیخ (1) ، استاد ما، رضوان الله تعالى علیه، مى‏فرمود اینكه مى‏گویند: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشكل‏» صحیح نیست. باید گفت: «ملا شدن چه مشكل، آدم شدن محال است!»

كسب فضایل و مكارم انسانى و موازین آدمیت از تكالیف بسیار مشكل و بزرگى است كه بر دوش شماست. گمان نكنید اكنون كه مشغول تحصیل علوم شرعیه مى‏باشید و فقه كه اشرف علوم است مى‏آموزید، دیگر راحتید و به وظایف و تكالیف خود عمل كرده‏اید. اگر اخلاص و قصد قربت نباشد، این علوم هیچ فایده‏اى ندارد. اگر تحصیلات شما، العیاذبالله، براى خدا نباشد و براى هواهاى نفسانیه، كسب مقام و مسند، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید، براى خود وزر و وبال اندوخته‏اید. این اصطلاحات اگر براى غیر خدا باشد، وزر و وبال است. این اصطلاحات هر چه زیادتر شود، اگر با تهذیب و تقوى همراه نباشد، به ضرر دنیا و آخرت جامعه مسلمین تمام مى‏شود. تنها دانستن این اصطلاحات اثرى ندارد. علم توحید هم اگر با صفاى نفس توام نباشد، وبال خواهد بود. چه بسا افرادى كه عالم به علم توحید بودند و طوایفى را منحرف كردند. چه بسا افرادى كه همین اطلاعات شما را به نحو بهترى دارا بودند، لیكن چون انحراف داشتند و اصلاح نشده بودند، وقتى وارد جامعه گردیدند، بسیارى را گمراه و منحرف ساختند. این اصطلاحات خشك اگر بدون تقوى و تهذیب نفس باشد، هر چه بیشتر در ذهن انباشته گردد، كبر و نخوت در دایره نفس بیشتر توسعه مى‏یابد. و عالم تیره بختى كه باد نخوت بر او چیره شده، نمى‏تواند خود و جامعه را اصلاح نماید و جز زیان براى اسلام و مسلمین نتیجه‏اى به بار نمى‏آورد و پس از سال‏ها تحصیل علوم و صرف وجوه شرعى، برخوردارى از حقوق و مزایاى اسلامى، سد راه پیشرفت اسلام و مسلمین مى‏گردد و ملت‏ها را گمراه و منحرف مى‏سازد و ثمره این درس‏ها و بحث‏ها و بودن در حوزه‏ها این مى‏شود كه نگذارد اسلام معرفى گردد، حقیقت قرآن به دنیا عرضه شود، بلكه وجود او ممكن است مانع معرفت جامعه نسبت‏به اسلام و روحانیت گردد.

من نمى‏گویم درس نخوانید، تحصیل نكنید، باید توجه داشته باشید كه اگر بخواهید عضو مفید و مؤثرى براى اسلام و جامعه باشید، ملتى را رهبرى كرده به اسلام متوجه سازید، از اساس اسلام دفاع كنید، لازم است پایه فقاهت را تحكیم كرده صاحب نظر باشید; اگر خداى نخواسته درس نخوانید، حرام است در مدرسه بمانید; نمى‏توانید از حقوق شرعى محصلین علوم اسلامى استفاده كنید. البته تحصیل علم لازم است، منتها همان‏طور كه در مسائل فقهى و اصولى زحمت مى‏كشید، در راه اصلاح خود نیز كوشش كنید. هر قدمى كه براى تحصیل علم بر مى‏دارید، قدمى هم براى كوبیدن خواسته‏هاى نفسانى، تقویت قواى روحانى، كسب مكارم اخلاق، تحصیل معنویات و تقوى بردارید (2) .

پى‏نوشتها:

1. برگرفته از كتاب جهاد اكبر.
2. حضرت آیت‏الله العظمى حاج شیخ عبدالكریم حائرى یزدى(1276-1355 ه.ق)، از فقیهان بزرگ و مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم هجرى. در نجف و سامراء به درس استادانى چون میرزاى بزرگ شیرازى، میرزا محمد تقى شیرازى، آخوند خراسانى، سید كاظم یزدى و سید محمد اصفهانى فشاركى، حاضر شد. در سال 1340 ه . ق. به اصرار علماى قم، در آن شهر رحل اقامت افكند، و حوزه علمیه قم را تشكیل داد. از آثار اوست: دررالفوائد در اصول، الصلوة، النكاح، الرضاع، المواریث، در فقه.

:Gol::Sham::Gol::Sham::Gol::Sham::Gol::Sham::Gol::Sham::Gol:

نامه یک دختر دانشجو برای مادر شهید مصطفی(کمیل) صفری

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه یک دختر دانشجو برای مادر شهید مصطفی(کمیل) صفری



به اسم حبیب

اگر آنان که رفتند حسینی بودند و جهادی علی وار کردند ، شمایی که ماندید هنری زینبی دارید تا زیبایی حضورشان را بر چشمان ناباور ِقافله باختگان به تصویر کشید . . . . پس سلامٌ علی قلب زینب الصّبور . . . .

و مگر نه اینکه قرآنش نام تو را برده و مگر نه اینکه حق ولایت دارد "مادر" ؟

تو که آه بکشی دنیا ویران می شود بر سر هر چه نامهربانیست... اصلن خود مادر یعنی آهی که از نهاد ِعشق پا می گیرد. و خودت بگوعشقی فراتر از تب ِ بی قراری ات در لحظات ِ ناآرامی فرزند هست مادر؟

حالا اما دلت گرم باشد از آن فرزند ِآرمیده ای که اشک را روسیاه کرد بر صفحه ی دلتنگی هات ...

دلت گرم باشد که آرامشی والاتر از لبخند ِچشمان ِشهیدش نیست در این دنیای بی اعتبار ...

چشمانی که اخلاص ، سرمشق ِ بندگیشان بود و الفبای عاشقی را زمزمه کرد در گوش ما دورافتادگان از آسمانش ...

غمت را در کوله بار ِشرمساری من بگذار ای یاور زینب ! که پرواز ِپرستویت جز سربلندی چیزی بر نمی تابد..

شوق شهادت با هر واژه ای از زندگی نامه ی دردانه ات، دلهای جامانده را می لرزاند... چه نزدیکش بوده باشند و لبخند ِ ایمانش را چشیده . . . و چه در زمره ی کسانی چون ما که در جایی و نقطه ای و زمانی دیگر مست ِدنیای خویش بوده ایم و صهبای وصال ِشهیدت ، خواب ِ پریدن را برایمان رویای شیرین رضایت الهی کرده است ...

گویند حضور انسان ها در هر موقعیتی بی حکمت نیست ... بی گمان این بنده ی مقرب ِ در خانه ات حاضر شد تا درسهایش را از بَر کند و با غیابش ، نفس ِ حسرت خور ِما را آگاه تر به اسرار ِحب الهی گرداند ...

و تو ای زخم ِداغ دیده ی میراثِ فاطمه اس! مادر ! دستانت مسیر بهشت را جاری می کند بر قلب شاهد ِ حقیقت ...

تو را به بوسه های آسمانی ِ شهیدت بر همان دستان سوگند ... که سجاده ی خلوت با عزیزت وقتی پهن شد ، دعا کنی

اجابت ِ بی قراری های مریدان ِ اخلاصش را ...

که رنگ ِ بی ریایی هایش ، چشم ِهر چه دنیاخواهیست کور کرده ... و ما اسیر ِ این بازار مردانگی اش سر در گریبان ِ گمشدگی خویش فرو برده ایم ...

سلام ما را برسان بر آن وجود ِ متبرک ِ فرزند خمینی و سرباز خامنه ای که تا نور ایمان می درخشد راهشان همواره آذین بسته ی پیروی است ...

از همین فاصله سر بر زمین آورده و سجده می برم بر پاهایت که قبله ی حاجات ِ شهید والامقام بودند ...

اندکی شفاعت طلب ِ جانمان کن تا خریده شویم در این وانفسای انتظار ...

صبر زینبسپناه ِهمّیشگی ِ زندگیتان باد و برکت ایمان، رونق ِ افزون این بزرگترین افتخار ...

یاعلی


بدو بدو خاطرات دانشجويي

انجمن: 

ديدم تاپيك شوخ طبعي هاي طلبگي يك جوراي گسترده تر شده و به خاطرات طلاب ارتقا يافته! لذا نام تاپيك را به طور عام گذاشتم خاطرات دانشجويي.:Gol:

دانشجويان گرامي و دانش آموختگان موفق تاپيك را پربار كنيد تا از تاپيك شوخ طبعي هاي طلبگي بزنيم جلو:Nishkhand: