علما

๑╬๑ فقط نگاه کنید تا ثواب ببرید ๑╬๑ ( آلبوم تصاویر علما)

فی الأمالي للشيخ الطوسي‏ جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الرَّزَّازِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الصَّادِقِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ النَّظَرُ إِلَى الْعَالِمِ عِبَادَةٌ- وَ النَّظَرُ إِلَى الْإِمَامِ الْمُقْسِطِ عِبَادَةٌ- وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ- وَ النَّظَرُ إِلَى الْأَخِ تَوَدُّهُ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ

امالى طوسى بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: نگاه به عالم عبادتست، نگاه به امام عادل عبادت است نگاه مهرورزى بوالدين عبادتست، نگاه به برادر دينى از روى دوستى عبادت است.

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏71 73 باب 2 بر الوالدين و الأولاد و حقوق بعضهم على بعض و المنع من العقوق ..... ص : 22

ایت الله سید محمد حسین طباطبایی



سوال در مورد حدیثی درباره علما و برتری ایشان بر انبیاء الهی ! و صحت و اعتبار آن

با سلام

حدیثی شنیدم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که علما امت اسلام از پیامبران الهی ( فکر کنم پیامبران بنی اسرائیل ) برترند !!

این حدیث صحیح است ؟؟؟

اصل حدیث چیست ؟

لطفا توضیحاتی در این مورد ارائه نمایید .

با تشکر و سپاس فراوان از شما ... :Rose:

مناظرات علما و بزرگان شیعه

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز:Gol:
بعد از تاپیک مناظرات معصومین(ع) و تاپیک مناظرات اصحاب معصومین(ع) تصمیم دارم در این تاپیک مناظرات علماء و بزرگان شیعه را ایجاد کنم، ان شاءالله که مورد تایید شما عزیزان و امام عصر(عج) قرار بگیرد، و ان شاءالله مباحث برای دوستان مفید واقع شود
منتظر ادامه تاپیک باشید...
موفق باشید
:Gol:
برچسب: 

معرفی علمای اصولی و اخباری

انجمن: 

با سلام و عرض ادب و احترام

میخواستم لطف کنید علمای بزرگ اصولی و اخباری را نام ببرید با تشکر ...

علمایی مانند : شیخ کلینی ، شیخ صدوق ، شیخ مفید ، شیخ طوسی ، سید مرتضی ، محقق حلی ، علامه حلی ، سید بن طاووس ، شهید اول ، شهید ثانی ، شهید ثالث ، مقدس اردبیلی ، شیخ جعفر کاشف الغطا ، صاحب جواهر ، میرزای شیرازی ، آخوند خراسانی ، ملا محمد کاظم یزدی ، میرزا محمد تقی شیرازی (میرزای دوم) ، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزای نائینی ، آیت الله عبدالکریم حائری یزدی ، شیخ محمد حسین کاشف الغطا ، آیت الله بروجردی ، آیت الله خمینی ، سید محسن حکیم ، آیت الله خویی ، آیت الله موسوی گلپایگانی ، آیت الله صافی گلپایگانی ، آیت الله میرزا جواد آقا تبریزی ، آیت الله بهجت ،آیت الله سیستانی ، آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله وحید خراسانی ، آیت الله فاضل لنکرانی ، آیت الله شبیری زنجانی .

از این علمای بزرگوار ، کدام یک اصولی و کدام از اخباریون هستند ؟

تشکر ...:Gol:

داستانهای اخلاقی شگفت

داستان های عارفانه
با کمی دقت در این حکایات کوتاه ولی پر معنا لذت فهمیدن حقائق به انسان دست می دهد

نتیجه حرص
1- روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد.او از پیدا کردن این پول آن هم بدون هیچ زحمتی خیلی ذوق زده شد.
این تجربه باعث شد که بقیه روزهاهم با چشمهای بازسرش را به سمت پایین بگیرد(به دنبال گنج).او در مدت زندگیش 296 سکه 1سنتی 48 سکه 5 سنتی 19 سکه 10 سنتی 16 سکه 25 سنتی 2 سکه نیم دلاری ویک اسکناس مچاله شده 1دلاری پیدا کرد.در مجموع 13 دلار و26 سنت.
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و26 سنت او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید درخشش157رنگین کمان و منظره ی درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد .
او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان در حالی که از شکلی به شکل دیگر در می آمدند ندید. پرندگان در حال پرواز درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر هرگر جزئی از خاطرات او نشد...

دستانم خالیست....

سلام داستانهایی که خوندم حرف هایی که درباره ی بزرگان وعلماءشنیدم و... همه حاکی ازاین بودکه بااین که بنده ی خوب خدابودندبازهم میگفتن چیزی برای اون دنیاندارن ونشانه ی تواضعشون بودحتی معصومین ع هم دردعاهایشان همین امررااشاره میکردندوبااینکه معصوم بودن .حالاتکلیف ماچیه؟من حتی توانجام واجباتم کوتاهی کردموکلی حق الناس برگردنمه ومرگ هرلحظه درکمینه!مابایدچیکارکنیم!خداگفته امیدوارباشیم امیدهست توسل هست اما....بایدچیکارکنم!انگارهر کاری بکنیم کمه!توبعضی ازاین داستانهاشنیدم اگه هم چیزی نداشتن عشق به امام حسین ع شفیعشون شده ماکه میگیم عاشق امام حسین ع هستیم وبراشون گریه میکنیم چطور؟چطورمیشه بادستانی پروبارضایت خدارفت!!!؟
اگه هیچی نداشته باشم فکرمیکنم عاشق امام حسین ع هستم وخدااین عشقوازمون نگیره بیشترنگران عمل هستم!رفتارمونم بایدحسینی باشه!
وقتی گناهان خودمودیگران رو می بینم خیلی ناراحت میشم کاش میشدکاری کرد!عمل کردنه تنهاحرف!

البته جایی شنیدم اگه تمام تلاشوبکنیم خداوندحق الناس هاروهم می پوشونه ایادرسته؟

علما در كلام مقام معظم رهبری (حتماً مطالعه کنید)

بسم الله الرحمن الرحیم
روحانیّت نهادی برخاسته از متن اسلام و ادامه دهنده رسالت رسولان الهی در امر هدایت خلق به سوی الله است. تلاش دقیق و ژرف علمیِ عالمانِ دین در طی اعصار گذشته، غنای فرهنگی تشیّع را بارور ساخته و زهد و پارسائی و قناعت آنان الگوهای عملی فضیلت را در اذهان و دیدگان ترسیم نموده و جهاد ایشان با ستمگران، مستبدان و استعمارگران «حوزه» را در جبین مبارزات اجتماعی، سیاسی قرار داده است. همدلی و همراهی آنان با مردم روحانیت را سنگ صبور درد و رنج مردم نموده و آنان را به رفیق عسرت و راحت ایشان تبدیل كرده است.
در این گفتار كوتاه، برای آشنائی بیشتر با نهاد روحانیت، جستارهائی از كلام رهبر معظّم انقلاب حضرت آیه الله العظمی خامنه‎ای (حفظه الله تعالی) را نقل می‎كنیم.
ـ آن كس كه می‎گوید، اسلام منهای روحانیت، او اسلام را نمی‎خواهد؛ او چیزی را می‎خواهد كه تلفیقی از افكار سلایق و عقائد شخصی خودش، با پشتوانه‎ای از كتاب و سنّت باشد.[1]
ـ اگر كسی خیال كند كه به غیر از جامعه علمی روحانیت تشیّع، كسی خواهد توانست قرآن و اسلام را عَلَم كند و تبیین و تفهیم نماید در دنیا، ایمان و اعتقاد در دلها به وجود بیاورد،... تصور غلط و اشتباهی است.[2]
ـ بیش از هزار سال است كه جامعه‎ی علمی شیعه و روحانیت شیعه به‎طور رسمی در دنیای اسلام مشغول كار است، یعنی از دوران آغاز فقاهت تا امروز ـ حدود یازده قرن ـ علما و فقهای ما و شاگردان آنها و مبلّغان دین ـ در مراتب و درجات مختلف ـ تلاش و كار كردند و زحمت كشیدند و محصول زحمت آنها، هزاران هزاران جلد كتاب و مطلب و فقه و تفسیر و حدیث و معارف و فلسفه است كه در اختیار ما می‎باشد. نتیجه مهمتر كار آنها، میلیونها مسلمان معتقد به اهل بیت و مكتب آنهاست كه در طول این سنین متمادیه بوده‎اند و زندگی و كار و تلاش كرده‎اند‎ و عبادت خدا نموده‎اند و رفته اند. امروز ما قطعه‎ای دیگر از همین نوار تاریخی هستیم.[3]
ـ این حوزه‎ها در طول زمان اولاً توانستند دین را حفظ و تبیین كنند. اگر زحمات حوزه‎های علمی از آغاز تا امروز نبود، یقیناً از دین و حقایق دینی چیزی باقی نمی‎ماند و بقاء دین مدیون تلاش علمی حوزه‎هاست. ثانیاً؛ اگر توانستند روحیه دینی مردم را تقویت كنند، از این حوزه‎ها بوده است كه علماء و مبلغّین برخاستند و در میان مردم دین را تبلیغ كردند و روحیه دینی را در بین مردم تقویت كردند و همچنین توانستند فكر جامعه را هدایت كنند.[4]
ـ در كشور و تاریخ ما، هر نهضت و حركت و تحوّل و نقطه‎ی عطف تاریخی كه روحانیت در آن حضور داشت به همان اندازه كه حركت ادامه داشته به پیروزی قطعی نایل شده است و هر جائی كه روحانیت نبوده است و پیش روی منادیان دین و معلمان قرآن، برای مردم حاصل نشده و نتوانستند ایمان این قشر را به آن كار جلب كنند، آن كار ناكام مانده است. بنابراین در حدوث یك حركت، اگرروحانیون بودند، آن حركت پیشرفت كردند و به جایی رسید. اگر در بقای آن حركت روحانیون ماندند، به همان اندازه كه ماندند، به جائی رسید. وقتی كه روحانیت از آن حركت جدا شد، آن حركت هم مثل چراغی كه خاموش بشود، به تدریج خاموش شد.[5]
ـ نقش روحانیون در این انقلاب، چیز غیر قابل انكاری است. هیچ‎كس هم تاكنون، این نقش را انكار نكرده است.[6]
ـ آنچه به‎طور كلی می‎شود گفت و بدان مطمئن بود این است كه روحانیون به صورت قشر واحد، شامل بخشها، قشرها و قسمتها و طبقات مختلف، به‎طور طبیعی طرفدار این انقلابند و این انقلاب را از خود می‎دانند و لذا در خدمت این انقلاب قرار می‎گیرند.[7]
ـ حوزه‎ی علمیه، باید در صف اوّلِ حركت عظیم جامعه قرار داشته باشد. همان‎طور كه شما ملاحظه كرده‎اید، مراجع بزرگ ما، چه در زمان امام (رضوان الله تعالی علیه) و چه بعد از زمان امام تا امروز مثل مرحوم آیه الله العظمی گلپایگانی مرحوم آیه الله العظمی نجفی و امروز هم آیه العظمی اراكی (حفظه الله و ادام الله بقائه‎الشریف و رحمهم الله) در صف اوّل قرار داشتند. هر حادثه مهمی در جامعه بود اینها مقدّم بر دیگران بودند.[8]
ـ در تشیّع روحانیّت با مردم مرتبط و پیوسته است.[9]
ـ اتصال به توده‎ی مردم، نقاط مثبت روحانیت ماست. مردمی بودن و درد آنها را احساس كردن و برای آنها دل‎سوزاندن و كار كردن و به دشمنانشان نزدیك نشدن، خصوصیتی است كه هیچ فرقه‎ای از فرق روحانی در عالم، آن را نداشته است و الان هم ندارد. اگر این خصوصیت نبود، اطمینان مردم به روحانیت جلب نمی‎شد كه به خیابانها بیایند و آن‎طور جان خود را در راه آرمانهای این انقلاب در معرض خطر قرار بدهند.[10]
ـ من، هر چه كه در تاریخ روحانیت نگاه می‎كنم ـ جز در موارد استثنائی ـ ملجأ و پناهی جز اهل علم نمی‎بینم كه برای ضعفاء و فقرا وجود داشته‎ باشد.[11]
ـ علمای ما همیشه برای مردم كار و تلاش می‎كردند، زحمت می‎كشیدند، فقراء را پاسداری می‎كردند و به آنها رسیدگی می‎نمودند.[12]
ـ ما روحانیون در طول تاریخ، ملجأ و پناه فقرا بوده‎ایم؛ نباید ملجأ و پناه اغنیاء بشویم و فقراء را از دست بدهیم... روحانیت باید ملجأ مظلومان باشد.[13]
ـ هر جا روحانیت هست مردم هم هستند. قشرهای دیگر وجودشان فقط به معنای وجود همان قشر است؛ امّا روحانیت، وجودش به معنای وجود قشرهای مختلف است به خاطر اینكه او مظهر توجّه و علاقه و ایمان و اعتقاد مردم است، در جامعه ایرانی ما روحانیت جزو اصیل‎ترین بافتهای این جامعه است. اگر خواستند روحانیت را از این ملّت بكنند، مثل این است كه ... نخ یك تسبیح را بگیرند، دیگر چیزی باقی نمی‎ماند.[14]
ـ از زمان رضاخان تا انتهای رژیم سابق، هر چه كوشش كردند این نهاد را ـ كه اسمش روحانیت بود ـ از بین ببرند نشد. انواع حیل را هم به كار بردند؛ ولی نشد. اگر چیز زیادی و مصنوعی بود یقیناً تا به حال بارها از بین رفته بود.[15]
ـ دستهائی الان برای حذف روحانیت كار می‎كنند ... من می‎دانم كسانی هستند كه حضور روحانیت را دوست ندارند. علّت دوست نداشتنشان هم این است كه به مبنای فكری روحانیت و به رسالت او اصلاً عقیده ندارند.[16]
ـ حوزه و روحانیت مثل خونی است كه در سرتاسر پیكره‎ی جامعه در جریان است، در حركت است، با همه جا مرتبط است؛ لذا مسائل روحانیت و مسائل حوزه، پیوندی ناگسستنی دارد با مسائل كشور، مسائل نظام اسلامی، مسائل دنیای امروز و حتّی با مسائلی از تاریخ و گذشته.[17]
ـ امروز حوزه‎های علمیه مثل كوه پشت سر نظام ایستاده‎اند. امروز مراجع معظم تقلید، فضلای بزرگ شخصیتهای عالی، طلاب و فضلای جوان، در زمینه‎های علمی، در زمینه‎های سیاسی، هر جائی كه نظام احتیاج به پشتیبانی داشته است. با كمال قوت و شهامت پشتیبانی كرده‎اند‎.[18]
ـ امروز عده‎ای پافشاری می‎كنند كه ... چرا ... این روحانیون در رأس قدرت آمده‎اند و موجب می‎شوند كه دین از دل مردم برود؟! نه، اگر روحانیون، آدمهای خوب و پارسا و عادل باشند، در رأس قدرت بودنشان، نه فقط مردم را از دین خارج نمی‎كند، بلكه علی‎رغم انف آن كسانی كه نمی‎خواهند این را ببینند، آنان را بیشتر به دین و روحانیت گرایش می‎دهد.
اگر برای زمامداران دینی، كناره‎گیری از قدرت، موجب می‎شد دین ترویج پیدا كند، اوّل كسی كه از قدرت كناره‎گیری می‎كرد، خود نبی اكرم (صلی الله علیه و آله) بود.[19]
ـ روحانیت شیعه و حوزه‎های علمیه، .. امروز در وضع بسیار فوق‎العاده‎ای هم قرار گرفته‎اند. آن وضع این است كه درس و بحث و تحقیق علمی فقهی‎شان می‎تواند در سرنوشت یك جامعه مؤثر باشد.[20]
ـ در حوزه‎های علمیه باید این ظرفیت و این توان به وجود بیاید كه بحرانهای فكری را پیش‎بینی كند. بحرانهای فكری، مثل بحرانهای سیاسی نیستند؛ بی سروصدا و آرام وارد می‎شوند؛ به تدریج اثر می‎گذاردند؛ ناگهان خودشان را ظاهر می‎كنند، در حالی كه علاجشان آسان نیست.[21]
ـ حقیقت این است كه بعضی از روحانیون، خودشان را جزو این انقلاب ندانستند. حقیقت این است كه بعضی از روحانیون بارهای سنگین مسئولیتیِ این انقلاب را تحمّل نكردند. حتّی بالاتر. حقیقت این است كه بعضی از این روحانیون، حاضر نشدند حتّی پیام انقلاب را بعد از پیروزی آن، باور كنند ... بعضیها بودند كه عیبهای كوچك را در نظام جمهوری اسلامی، عمده و بزرگ كردند.[22]
ـ «آراستن سرو، ز پیراستن است،» زیبائی ما، در بی‎پیرایگی ماست. محبوبیت روحانیت، در تجمل و اشرافیگری او نیست، در سادگی و بی‎پیرایگی اوست ... تجمل و اشرافیگری روحانیون برایشان مضّر است،. آلوده شدن به برخی از پیرایه‎ها و ظواهری كه در زندگی معمولی مردم، عادی است، برای روحانیون مضّر است، طلبه و روحانی، بایستی ساده باشند و مظهر سادگی روحانیت هم سادگی طلبگی است.[23]
ـ حوزه علمیه مشتمل بر میراث گرانبهائی از روشها و تجربه‎ها و اندوخته‎ها علمی است. برای بهره بردن از این تراث علمی و فنی و افزون بر آن، باید از نیروی ابتكار و خلاقیت استفاده كرد و سلف صالح نیز با ابتكار و خلاقیت خود بود كه توانستند دانشهای دینی را به سطح كنونی برسانند.[24]
ـ اگر عالمی باتقوی هم باشد، امّا آشنای به زمان نباشد، نداند كه در دنیا چه می‎گذرد و نداند كه دوست و دشمن كیست یك وقت می‎بینید همین كوه علم و تقوا به وزنه‎ای در ترازوی باطل تبدیل می‎شود.
البته، كارش نه از روی عمد و این كه خدای نكرده می‎خواهد كار بد بكند؛ بلكه برای اثر ندانستن وضعیّت ... و ندانستن این كه دشمن كیست و از ما چه می‎خواهد، است، آگاه باشید. «العالم بزمانه لا تحجم علیه اللّوابس»[1]
ـ شما بدانید كه وظیفه‎تان، درس خواندن و متّقی‎ شدن است؛ امّا فقط این دو مورد نیست.در كنار اینها، ابزار و چشمی هم لازم است كه اگر آن چشم و آن بصیرت نباشد، اینها به ضرر شما مردم تمام خواهد شد!
_______________________
[1] . 8/1/61 ـ سخنرانی در جمع روحانیون عراقی مقیم قم.
[2] . 5/8/69 سخنرانی در جمع روحانیون آزاده.
[3] . سخنرانی در جمع علماء چهار محال و بختیاری ـ 15/7/71.
[4] . ‎آغاز درس خارج فقه ـ مهر 1370.
[5] . در جمع طلاب در مدرسه فیضیه، 11/9/66.
[6] . دیدار با روحانیت مازندران، 17/2/63.
[7] . در دیدار با روحانیت غرب تهران ـ 6/2/61.
[8] . آغاز درس خارج فقه ـ 21/6/73.
[9] . در جمع طلاب مدرسه فیضیه ـ 11/9/66.
[10] . دیدار با طلاب عازم به جبهه ـ 26/8/66.
[11] . سمینار ائمه جمع در تهران ـ 2/3/63.
[12] . در جمع علماء بوشهر ـ 11/10/70.
[13] . در دیدار روحانیت قاین ـ 3/1/66.
[14] . دیدار با روحانیت سبزوار ـ 30/3/61.
[15] . دیدار با علماء آذربایجان ـ 24/1/61.
[16] . دیدار به روحانیت لرستان ـ 22/10/67.
[17] . در جمع طلاب در مدرسه فیضیه قم، 14/7/79.
[18] . در جمع طلاب، مدرسه فیضیه ـ 14/7/79.
[19] . دیدار با روحانیون در آستانه رمضان ـ 5/11/73.
[20] . در جمع طلاب مدرسه فیضیه ـ 11/9/66.
[21] . در جمع طلاب، مدرسه فیضیه ـ 14/7/79.
[22] . در جمع طلاب مدرسه فیضیه ـ 27/2/63.
[23] . در جمع طلاب مدرسه فیضیه ـ 11/9/66.
[24] . پیام به جامعه مدرسین ـ 24/8/71.

برچسب: 

بيانات امام خامنه ای دراجلاس بين‌المللى علما و بيدارى اسلامى‌‌+صوت،فیلم،عکس

تهران، سالن اجلاس سران
اجلاس علما و بيداری اسلامی صبح امروز (دوشنبه) با حضور صدها نفر از علما، انديشمندان، نخبگان و روحانيون برجسته جهان اسلام و با سخنان آيت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، آغاز بكار كرد.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در سخنان مهمی در اين اجلاس ضمن آسيب شناسی نهضت های بيداری اسلامی در شمال آفريقا و منطقه از پنج منظرِ لزومِ"حفظ مرجعيت پايگاههای دينی"، "ترسيم هدف بلند مدت"، "پرهيز از تجربه تلخ دل خوش كردن به وعده های غرب"، "هوشياری در قبال توطئه ايجاد درگيری خونين فرقه ای، مذهبی و قومی" و "فراموش نكردن موضوع فلسطين بعنوان شاخص اساسی و محك نهضت ها"، تاكيد كردند: "ايستادگی بر سر اصول اسلامی" و "حضور مردم در صحنه"، دو عامل اصلی و كليدی است كه موجب خنثی شدن همه توطئه ها، ترفندها و مكر دشمنان خواهد شد...




متن کامل سخنرانی امام خامنه ای(مد ظله العالی)

بسم‌‌الله‌‌الرّحمن‌‌الرّحيم‌‌
و الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا محمّد المصطفى و ءاله الأطيبين‌‌ و صحبه المنتجبين و من تبعهم باحسان الى يوم الدّين‌‌.
به شما ميهمانان عزيز خوشامد ميگويم و از خداوند عزيز و رحيم ميخواهم كه به اين تلاش جمعى بركت دهد و آن را گام مؤثرى در جهت بهروزى مسلمانان سازد. «انّه سميع مجيب«.
موضوع «بيدارى اسلامى» كه شما در اين اجلاس به آن خواهيد پرداخت، امروزه در صدر فهرست مسائل جهان اسلام و امت اسلامى است؛ پديده‌‌ى شگرفى است كه اگر باذن الله سالم بماند و ادامه يابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدن‌‌اسلامى را در چشم‌‌اندازى نه چندان دوردست، براى امت اسلامى و آنگاه براى جهان بشريت رقم زند.
آنچه امروز در برابر چشم ما است و هيچ انسان مطّلع و هوشمندى نميتواند آن را انكار كند، آن است كه اكنون اسلام از حاشيه‌‌ى معادلات اجتماعى و سياسى جهان خارج شده و در مركز عناصر تعيين‌‌كننده‌‌ى حوادث عالم، جايگاهى برجسته و نمايان يافته است و نگاه تازه‌‌اى را در عرصه‌‌ى زندگى و سياست و حكومت و تحولات اجتماعى عرضه ميكند؛ و اين در دنياى كنونى كه پس از شكست كمونيزم و ليبراليزم، دچار خلأ عميق فكرى و نظرى است، پديده‌‌اى مهم و پرمعنى به شمار ميرود. اين نخستين اثرى است كه حوادث سياسى و انقلابى در شمال آفريقا و منطقه‌‌ى عربى، در مقياس جهانى بر جاى گذاشته است، و خود مبشّر حقايق بزرگترى است كه در آينده اتفاق خواهد افتاد.
بيدارى اسلامى كه سخنگويان جبهه‌‌ى استكبار و ارتجاع حتّى از به زبان آوردن نام آن نيز پرهيز ميكنند و ميترسند، حقيقتى است كه اكنون تقريباً در سراسر دنياى اسلام ميتوان نشانه‌‌هاى آن را ديد. بارزترين نشانه‌‌ى آن، اشتياق افكار عمومى و بويژه در قشرهاى جوان، به احياء مجد و عظمت اسلام و آگاه شدن آنان از ماهيت نظام سلطه‌‌ى بين‌‌المللى و آشكار شدن چهره‌‌ى وقيح و ستمگر و مستكبر دولتها و كانونهائى است كه بيش از دويست سال شرق اسلامى و غيراسلامى را در زير پنجه‌‌هاى خونين خود فشرده و با نقاب تمدن و فرهنگ، هستى ملتها را دستخوش قدرت‌‌طلبىِ بيرحمانه و تجاوزگرانه‌‌ى خود كرده‌‌اند.
ابعاد اين بيدارى مبارك بسى گسترده و داراى امتدادى رمزگونه است؛ ولى آنچه از دستاوردهاى نقد آن در چند كشور شمال آفريقا ديده شد، ميتواند دلها را به نتائج بزرگ و شگرف آينده به اطمينان برساند. همواره تحقق معجزگون وعده‌‌هاى الهى، نشانه‌‌ى اميدبخشى است كه تحقق وعده‌‌هاى بزرگتر را نويد ميدهد. حكايت قرآن از دو وعده‌‌اى كه خداوند به مادر موسى داد، نمونه‌‌اى از اين تاكتيك ربوبى است.
در آن هنگامه‌‌ى دشوار كه فرمان به آب افكندن صندوق حامل نوزاد داده شد، خطاب الهى وعده فرمود كه: «انّا رادّوه اليك و جاعلوه من المرسلين».(1) تحقق وعده‌‌ى اول كه وعده‌‌ى كوچكتر و مايه‌‌ى دلخوشى مادر بود، نشانه‌‌ى تحقق وعده‌‌ى رسالت شد، كه بسى بزرگتر و البته مستلزم رنج و مجاهدت و صبر بلندمدت بود: «فرددناه الى امّه كى تقرّ عينها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد الله حقّ».(2) اين وعده‌‌ى حق، همان رسالت بزرگ است كه پس از چند سال تحقق يافت و مسير تاريخ را تغيير داد.
نمونه‌‌ى ديگر، يادآورى قدرت فائقه‌‌ى الهى در سركوب مهاجمان به بيت شريف است، كه خداوند به وسيله‌‌ى پيامبر اعظم، براى تشويق مخاطبان، به امتثال امرِ: «فليعبدوا ربّ هذا البيت»(3) به كار ميبَرد و ميفرمايد: «أ لم يجعل كيدهم فى تضليل».(4)
يا براى تقويت روحى پيامبر محبوبش و باور وعده‌‌ى : «ما ودّعك ربّك و ما قلى»،(5) از يادآورى نعمت معجزگون : «أ لم يجدك يتيما فأوى. و وجدك ضالّا فهدى» بهره ميگيرد. و چنين نمونه‌‌هائى در قرآن بسيار است.
آن روز كه اسلام در ايران پيروز شد و توانست دژ آمريكا و صهيونيزم را در يكى از حساسترين كشورهاى اين منطقه‌‌ى بسيار حساس فتح كند، اهل عبرت و حكمت دانستند كه اگر صبر و بصيرت را به كار گيرند، فتوحات ديگر پى‌‌درپى فرا خواهد رسيد؛ و فرا رسيد.
واقعيتهاى درخشان در جمهورى اسلامى كه دشمنان ما بدان اعتراف ميكنند، همه در سايه‌‌ى اعتماد به وعده‌‌ى الهى و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه‌‌ى ضعفائى كه در مقاطع اضطراب‌‌انگيز، نداى: «انّا لمدركون»(6) سر ميدادند، نهيب زده‌‌اند كه : «كلاّ انّ معى ربّى سيهدين».(7)
امروز اين تجربه‌‌اى گرانبهاء در دسترس ملتهائى است كه در برابر استكبار و استبداد قد علم كرده و توانسته‌‌اند حكومتهاى فاسد و گوش‌‌به‌‌فرمان و وابسته به آمريكا را سرنگون ساخته يا متزلزل كنند.




ايستادگى و صبر و بصر و اعتماد به وعده‌‌ى: «و لينصرنّ الله من ينصره انّ الله لقوىّ عزيز»(8) خواهد توانست اين مسير افتخار را تا رسيدن به قله‌‌ى تمدن اسلامى، در برابر امت اسلامى هموار كند.
اكنون در اين جلسه‌‌ى مهم كه جمعى از علماى امت از كشورها و مذاهب گوناگون اسلامى در آن حضور يافته‌‌اند، شايسته ميدانم به بيان چند نكته‌‌ى لازم در مسائل بيدارى اسلامى بپردازم:
اولين مطلب آن است كه نخستين امواج بيدارى در كشورهاى اين منطقه كه همزمان با آغاز ورود پيشقراولهاى استعمار آغاز شد، غالباً به وسيله‌‌ى علماى دين و مصلحان دينى پديد آمد. نام رهبران و شخصيتهاى برجسته چون سيدجمال‌‌الدين و محمد عبده و ميرزاى شيرازى و آخوند خراسانى و محمود الحسن و محمدعلى و شيخ فضل‌‌الله و حاج آقا نورالله و ابوالاعلى مودودى و دهها روحانى معروف بزرگ و مجاهد و متنفذ از كشورهاى ايران و مصر و هند و عراق در صفحات تاريخ براى هميشه ثبت و ضبط است.
در دوران معاصر هم نام درخشان «امام خمينى» عظيم چون ستاره‌‌ى پرفروغى بر تارك انقلاب اسلامى ايران ميدرخشد. در اين ميان، صدها عالم معروف و هزاران عالم غيرمعروف نيز، امروز و ديروز، نقش‌‌آفرين حوادث اصلاحىِ بزرگ و كوچك در كشورهاى گوناگون بوده‌‌اند. فهرست مصلحان دينى از قشرهاى غيرروحانى همچون حسن‌‌البناء و اقبال لاهورى نيز بلند و اعجاب‌‌انگيز است.
روحانيان و رجال دين‌‌شناس كمابيش در همه جا مرجع فكرى و سنگ صبور روحى مردم بوده‌‌اند و هرجا كه در هنگامه‌‌ى تحولات بزرگ، در نقش هدايتگر و پيشرو ظاهر شده و در پيشاپيش صفوف مردم در مواجهه با خطرات حركت كرده‌‌اند، پيوند فكرى ميان آنان و مردم افزايش يافته و انگشت اشاره‌‌ى آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. اين به همان اندازه كه براى نهضت بيدارى اسلامى داراى سود و بركت است، براى دشمنان امت و كينه‌‌ورزان با اسلام و مخالفان حاكميت ارزشهاى‌‌اسلامى ، دغدغه‌‌آفرين و نامطلوب است و سعى ميكنند اين مرجعيت فكرى را از پايگاه‌‌هاى دينى سلب كرده و قطبهاى جديدى براى آن بتراشند؛ كه به تجربه دريافته‌‌اند كه با آنان ميتوان بر سر اصول و ارزشهاى ملى براحتى معامله كرد! چيزى كه در مورد عالمان باتقوا و رجال دينىِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
اين، وظيفه‌‌ى عالمان دين را سنگين‌‌تر ميكند. آنها بايد با هوشيارى و دقت فراوان، و با شناخت شيوه‌‌ها و ترفندهاى فريبنده‌‌ى دشمن، راه نفوذ را بكلى ببندند و فريب دشمن را ناكام كنند. نشستن بر سفره‌‌ى رنگين متاع دنيا، از بزرگترين آفتها است. آلوده شدن به صله و احسانِ صاحبان زر و زور و نمك‌‌گير شدن در برابر طاغوتهاى شهوت و قدرت، خطرناك‌‌ترين عامل جدائى از مردم و از دست دادن اعتماد و صميميت آنها است. منيّت و قدرت‌‌طلبى كه سست‌‌عنصران را به گرايش به سوى قطبهاى قدرت فرا ميخواند، بستر آلودگى به فساد و انحراف است. اين آيه‌‌ى قرآن را همواره بايد در گوش داشته باشند كه: «تلك الدّار الأخرة نجعلها للّذين لايريدون علوّا فى الأرض و لا فسادا و العاقبة للمتّقين».(9)
امروز در دوران حركتهاى اميدبخش بيدارى اسلامى، گاه صحنه‌‌هائى ديده ميشود كه نمايشگر تلاش عمله‌‌ى آمريكا و صهيونيسم براى تراشيدن مرجعيتهاى فكرىِ نامطمئن از يك سو، و تلاش قارونهاى شهوتران براى كشاندن اهل دين و تقوا بر سر بساط مسموم و آلوده‌‌ى خود، از سوى ديگر است. علماى دين و رجال ديندار و دين‌‌مدار، بايد بشدت مراقب و دقيق باشند.
دومين نكته، لزوم ترسيم هدف بلندمدت براى بيدارى اسلامى در كشورهاى مسلمان است؛ نقطه‌‌ى متعالى و والائى كه بيدارى ملتها را بايد سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى اين نقطه است كه ميتوان نقشه‌‌ى راه را ترسيم كرد و هدفهاى ميانى و نزديك را در آن مشخص نمود.
اين هدف نهائى نميتواند چيزى كمتر از «ايجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد. امت اسلامى با همه‌‌ى ابعاض خود در قالب ملتها و كشورها، بايد به جايگاه تمدّنىِ مطلوب قرآن دست يابد. شاخصه‌‌ى اصلى و عمومى اين تمدن، بهره‌‌مندى انسانها از همه‌‌ى ظرفيتهاى مادى و معنوى‌‌اى است كه خداوند براى تأمين سعادت و تعالى آنان، در عالم طبيعت و در وجود خود آنان تعبيه كرده است. آرايش ظاهرى اين تمدن را در حكومت مردمى، در قوانين برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئى به نيازهاى نوبه‌‌نوى بشر، در پرهيز از تحجر و ارتجاع و نيز بدعت و التقاط، در ايجاد رفاه و ثروت عمومى، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنى بر ويژه‌‌خوارى و ربا و تكاثر، در گسترش اخلاق انسانى، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و كار و ابتكار، ميتوان و بايد مشاهده كرد. نگاه اجتهادى و عالمانه به عرصه‌‌هاى گوناگون، از علوم انسانى تا نظام تعليم و تربيت رسمى، و از اقتصاد و بانكدارى تا توليد فنى و فناورى، و از رسانه‌‌هاى مدرن تا هنر و سينما، و تا روابط بين‌‌الملل و غيره و غيره، همه از لوازم اين تمدن‌‌سازى است.
تجربه نشان داده است كه اينها همه، كارهاى ممكن و در دسترس توانائيهاى جوامع ما است. نبايد با نگاه شتابزده يا بدبينانه به اين چشم‌‌انداز نگريست. بدبينى به توانائيهاى‌‌خود، كفران نعمت الهى است؛ و غفلت از امداد الهى و كمك سنتهاى آفرينش، فرو لغزيدن به ورطه‌‌ى: «الظّانّين بالله ظنّ السّوء»(10) است. ما ميتوانيم حلقه‌‌ى انحصارات علمى و اقتصادى و سياسىِ قدرتهاى سلطه‌‌گر را بشكنيم و امت اسلامى را پيشروِ احقاق حق اكثريت ملتهاى جهان كه اينك مقهور اقليت مستكبرند، باشيم.
تمدن اسلامى ميتواند با شاخصه‌‌هاى ايمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، انديشه‌‌ى پيشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامى و به همه‌‌ى بشريت هديه دهد و نقطه‌‌ى رهائى از جهان‌‌بينى مادى و ظالمانه و اخلاقِ به لجن كشيده‌‌اى كه اركان تمدن امروزىِ غربند، باشد.

قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند...⌛ علما و استفاده از وقت

بســــــم الله الرحمـــــن الرحیـــــم

العاقِلُ من لا یُضَیِّعُ لَهُ نَفْسا فیما لا یَنْفَعُهُ و لا یَقْتَنی ما لا یَصْحَبُهُ؛
عاقل کسی است که لحظه ای را در آنچه به سودش نیست تباه نمی سازد و آنچه را با او نمی ماند ذخیره نمی سازد.

حضرت امام علی علیه السلام

خرافه چهارشنبه سوری از منظر علما


[="Blue"]آیین چهارشنبه سوری که یادگار ایران باستان و ایران قبل از اسلام است متأثر از دین زرتشت است که آتش را مقدس می داند. در این آیین با پریدن از روی آتش و گفتن [="Purple"]«زردی من از تو، سرخی تو از من»[/] از آتش به عنوان یک امر مقدس مدد خواسته می شود . این امر از نظر اسلام شرک تلقی می شود زیرا یک مسلمان علاوه بر توحید ذاتی، قائل به توحید افعالی نیز هست.
توحید افعالی یعنی اینکه هیچ کاری در عالم صورت نمی گیرد و هیچ حادثه ای رخ نمی دهد مگر آنکه سلسله علل آن به خداوند منتهی می شود. به تعبیر حکما هیچ مؤثری در عالم غیر از خدا نیست و به عبارت دیگر هیچ چیزی غیر از خدا در عالم مؤثر نیست. بنابراین مدد خواستن از آتش برای سلامتی نوعی شرک است.
برخی می گویند این یک سنت ملی است و سنن ملی را باید محترم شمرد. پاسخ این است که آن دسته از سنن ملی را باید محترم شمرد که مبنای عقلی داشته باشند نه همه آنها را. مثلاً آیین نوروز در ایران یک مبنای عقلی دارد و آن این است که نیاکان ما بهترین روزهای سال را که طبیعت در نقطه تعادل قرار دارد برای سیاحت و تفریح و دید و بازدید و صله رحم انتخاب کرده اند و این نوعی توجه به خالق هستی است و اگر به دور از لهو و لعب برگزار شود مورد تأیید اسلام است.
قرآن کریم یکی از مشکلات همه پیامبران را تقلید امت های آنها از آباء و اجداد خود می داند که وقتی به آنها می گفتند چرا این کار را انجام می دهید می گفتند ما پدران خود را بر این راه یافته ایم و ما راه آنها را ادامه می دهیم. امروز نیز وقتی از عده ای سئوال می شود که چرا مثلاً آیین چهارشنبه سوری را برگزار می کنید، می گویند چون پدران ما این کار انجام می دادند. به قول [="DarkGreen"]شهید آیت الله مطهری (نقل به مضمون) [/]«شاید پدران ما شعور نداشتند، آیا ما باید کار آنها را تکرار کنیم؟! این گونه آیین ها سند نادانی یک ملت است و ما باید روی آن را بپوشانیم نه اینکه هر سال تجدید کنیم. وقتی ما این کار را انجام می دهیم زبان حال ما این است که ماییم که چنین پدران نادانی داشته ایم.»
[="DarkGreen"] آیت الله جعفر سبحانی(دامت برکاته)[/] در مذمت چهارشنبه سوری و دوری از ترویج این خرافه می فرمایند:
قرآن مجید می‌فرماید یکی از اهداف بعثت پیامبر این است که غل و زنجیری که بر افکار مردم بسته شده بود را باز کند. مراد از غل و زنجیر آداب و رسوم جاهلی است که هیچ اثری در اخلاقیات و زندگی انسان ندارد از این رو پیامبر اسلام تمام رسوم جاهلیت که به ضرر انسان بود را لغو کرد.
چهارشنبه سوری به نحوی که در ایران رسم شده جهل است و ضررهای آن برای همه مشهود است. متاسفانه به خاطر همین رسوم غلط، جوانان زیادی زخمی و کشته می‌شوند و پدران و مادران آنها در سوگ آنها می‌نشینند. همه انبیا و اولیای الهی آمدند تا با خرافات مبارزه کنند و چهارشنبه سوری هم نوعی خرافه است. باید از اصالتهایی که موجب پیشرفت ملت ما می‌شود محافظت کرد.
تقلید از دیگران در صورتی درست است که باعث سازندگی شود ولی تقلیدی که مایه بدبختی شود درست نیست. پریدن روی آتش و گفتن برخی جملات و... به هیچ وجه درست نیست. به همه مردم توصیه می کنم که در روز چهارشنبه آخر سال مراقب اعمالشان باشند و دچار مسائل خلاف شرع و عقل نشوند.1
[="darkgreen"] آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)[/] در پاسخ به آداب و رسوم نوروز و مراسمی که در شب چهارشنبه آخر سال برخی افراد انجام می دهند، می فرمایند:
بخشی از رسوم که در نوروز برگزار می شود بسیار خوب است و بخشی خرافی است انسان عاقل کارهای خوب را انجام می دهد و از خرافات پرهیز می کند. نظافت، خانه تکانی، دید و بازدید و کمک به نیازمندان و خیلی از کارهای دیگر خوب است اما آتش روشن کردن در چهارشنبه سوری یک بدعت خرافی است مخصوصا با گفتن این جمله که «سرخی تو از برای من زردی من از برای تو» اینها خرافات است انسان عاقل نباید به سراغ این ها کارهای برود ... 2
[/]

منبع:راسخون