پیامبر

نام زيبا و ديباي او دل‌ها را تسخير و جان‌ها را تطهير مي‌كند ... «حکمت وجودی انبیاء»

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت سوگواران و عزاداران عزیز اسک دین

«پيامبر مكرم اسلام (صلی الله علیه وآله) نقطه عطفي است كه آغاز خلقت را به انجام آفرينش متصل مي‌كند. نام زيبا و ديباي او دل‌ها را تسخير و جان‌ها را تطهير مي‌كند. جايگاه ممتاز «حبيب الله» نسبت به ساير انبيا (عليهم‌السلام) جدا بوده، بلكه همگان در سايه قرب او به قرب حق مقرب‌اند».


در ایّام رحلت جانگداز نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) هستیم، چه زیباست که در کنار بر پایی مجالس عزاداری، در اهداف و حکمت وجودی نبی مکرم نیز تأمّلی داشته باشیم و در جهت کشف اهداف وجودی آن حضرت قدم برداریم:

برای اهداف حاکمیت انبیای الهی دو هدف می توان قائل شد:

1.هدف میانی
خداوند سبحان هدف میانی را در سوره مبارکه حدید تشریح فرمود: «لَقَدْ أرسَلْنَا رُسُلَنا بِالبَیِّناتْ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمِیزان‏ْ لِیَقُومَ النّاسُ بِالقِسْط» (حدید/25). فرمود: همه انبیاء آمدند، با کتاب الهی حرکت کردند، با قانون خدائی با مردم سخن گفتند. برای روشن شدن اذهان گذشته از برهان، معجزه را ارائه کرده‌اند تا جامعه به قسط و عدل راه یابد. لِیَقُومَ النّاسُ بِالقِسْط. این هدف، هدف متوسط است. یعنی آدم خوب شدن، عادل شدن نیمی از راه است.

2. هدف نهایی: (نیمه دیگر راه)
بصیرت و روشنائی در انسان‌ها، هدف نهائی انبیاء
خداوند سبحان آن هدف والا و نِهائی را در سوره مبارکه ابراهیم تشریح کرد. فرمود: «الر. کِتابٌ اَنزَلْناهُ إلِیکْ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلماتِ إلَی النُّورِ بِإذْنِ رَبِّهِمْ إلی صِراطِ العَزیزِ الحَمید» (ابراهیم/1). فرمود: ما قرآن را به تو دادیم تا مردم را نورانی کنی. نورانی شدن مردم آن است که جامعه و محیط انسانی در روشن شدن نه تنها نیازی به برق ندارد، نیازی هم به آفتاب و ماه ندارد. بلکه نیازی به چشم هم ندارد ! او چشم را می بندد و می بیند. آنچه را نادیدنی است، آن بیند !
آنکه نظیر حارثه بن مالک می گوید: کَأنّی أنظُرُ إلی عَرشِ الرَّحمنِ بارِزاً. من به جایی رسیدم که گویا عرش خدا را می بینم. این هدف نِهائی انبیاء است که انسان را به جایی برساند که از غیب به اذن خدا برخوردار باشد، از گذشته دور و نزدیک مستحضر باشد، از آینده دور و نزدیک با خبر باشد و قرآن این راه را فراسوی ما نصب کرد، ما را تشویق کرد. فرمود: عدّه ای دیدند، شما نگاه کنید، شاید بینید و اگر اهل نظر بودید، کم کم اهل بصر خواهید شد. شما می یابید و می بینید که گناه سمّ است و شعله است.

خوشحال می شویم در این زمینه از فرمایشات دوستان ارجمند نیز بهره ببریم ...

التماس دعا

قطع درخت سدر و کنار از نگاه اسلام و عوام

[="Arial Narrow"][="DarkSlateGray"]با سلام خدمت محبین askdin

ایا در اسلام ممناعتی بابت قطع درخت سدر و درخت کنار وجود دارد؟؟؟

در عوام همیشه میشنوم(میشنوید) که حوادثی برای کسی که درخت سدر و یا کنار را قطع کرده است پیش امده است.
حتی توصیه ای به قطع کننده درخت کنار و درخت سدر میشود که پای درخت مرغی سر ببر و او گوش نداده و مشکلی برایش پیش امده است.

ایا لعن و نفرینی برای قطع کننده درخت کنار و سدر وجود دارد ؟؟؟

هر چند اطلاع دارم که لعنی از سوی پیامبر برای قطع کننده درخت سدر وجود دارد(که گفته میشود مربوط به ان قضیه درخت سدر بالای مزار امام حسین بوده است)
ایا این لعن عمومیت دارد؟؟؟

ایا جز این لعن لعنی از سوی انبیا و یا ایمه برای این درختان صدور شده است!!![/][/]

قرب الهی

انجمن: 

سلام

ایا در بهشت یک جا ما ساکن هستیم یا اونجا هم دائمأ در حال رسیدن به قرب الهی هستیم؟

[=&amp]گفته شده که پیامبر به اندازه قوس کمان به خدا نزدیک شده است [/]

[=&amp]خب این یعنی از لحاظ قرب به خدا نزدیک شده درست؟پس وقتی به این اندازه نزدیک شدند دیگه نزدیک تر از این رو نداریم و دو بحث به وجود میاد [/]

[=&amp]یکی اینکه خدارو محدود کردیم چون ما میگیم که خدا بینهایت است و هرچه به خدا نزدیک شویم بازهم میتونیم بیشتر جلو بریم (نکته اینکه منظور بنده این نیست که خدا رو جسمانی کردم بلکه منظورم اینه که از لحاظ رسیدن به قرب الهی خدارو محدود کردیم چون مابراین باوریم خدا از هر لحاظی نامحدود هست پس رسیدن به قرب الهی هم نامحدود هست[/] و با این تفسیر معنای نزدیک شدن به اندازه قوس دو کمان رو نمیفهمم چون رسیدن به قرب الهی هم نامحدود هست دیگه)

بحث دوم اینکه پیامبر وقتی به اندازه قوس کمان به خدا نزدیک شدند پس دیگه جلوتر نمیتونن برن و در همان مرتبه میمونن و بقیه افراد که در بهشت به قرب الهی نزدیک میشن در یک زمانی به پیامبر میرسند درسته؟

اگه اشتباه میکنم بنده رو راهنمایی کنید باتشکر




سؤال در خصوص احترامی که برخی به وجود مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله وسلم می گذارند

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

السلام علیک یا صادق آل محمد علیه وعلیهم السلام / صلی الله علیکم ولعن أعداءکم

سلام علیکم

سؤالی دارم؛ دیده ام برخی متدینان و برخی فضلا و بعض علما که وقتی اسم مقدس و مبارک وجود مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام (محمد) صلی الله علیه و آله و سلم را می شنوند، کمی به جلو خم می شوند؛ گویا که آن وجود مقدس جلویشان هستند و احترام می گذارند؛ حقیر از این ادب خیلی خوشم آمد.

خواستم بدانم این کار را شما هم دیده اید؟ احیانا در سیره علمای پیشین یا توصیه احیانا ائمه علیهم السلام هم بوده است؟

نکند این کار در حقیقت همان حکایت معروفی است که وقتی وجود مقدس حضرت امام صادق علیه السلام اسم مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را می شنیدند چهره مبارکشان از شدت عظمت مقام جدشان و معرفتی که به حجدشان دارند، تغییر رنگ می داد و نقل شده محمد محمد محمد .... (صلی الله علیه و آله و سلم) می گفتند و تکرار می کردند و سر مبارک را تا نزدیکی حالت سجده خم می فرمودند (اگر درست در ذهنم باشد).

هر چند اگر جواب هم منفی باشد، باز مشکلی در این کار نیست؛ و به شکل کلی به ما فرموده اند نسبت به مقدسات ادب داشته باشیم و این هم مصداقی از ادب و احترام است.

با تشکر

تفاوت پیامبران و چهارده معصوم

با سلام
خواهشمندم در مورد تفاوت پیامبران (حضرت نوح، ابراهیم ، اسماعیل و غیره ) با چهارده معصوم( دوازده امام و حضرت محمد و فاطمه) توضیح بدید، مگر همه معصوم نیستند؟

و لطفا در مورد تفاوتشان هم توضیحی دهید، مگر همه دین خدا را نمیرساندند؟ پس چرا برخی را امام و برخی را پیامبر می نامند؟

و لطفا بفرمایید چه کسی را پیامبر، و چه کسی را امام و چه کسی را حضرت مینامند؟

همچننی لطفا در این بین به تفاوت همه موارد بالا با اولوالعزم هم توضیحی بفرمایید.

با تشکر از شما.

چرا پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در زمان همسر اولشان ازدواج مجدد نکردند؟

انجمن: 

سلام
این شبهه ای است که در تاپیک های مختلفی ضمن موضوعات دیگر مطرح شده اما چون مستقلا به آن پرداخته نشده است و پاسخ های پراکنده ای داده شده این تاپیک را زدیم تا پاسخی به این شبهه داده شود و کارشناس محترم هم نظر خودش را ذکر کند:

طبق نظر مشهور فقها ازدواج مجدد مستحب است
( مسألة ) : الاستحباب لا يزول بالواحدة ، بل التعدد مستحب أيضا قال تعالى ( فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع ) والظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع ، بل المستحب أعم منهما ومن التسري بالإماء .
العروه الوثقی،ج5،ص:457

شبهه ای که مطرح می کنند این است که اگر ازدواج مجدد مستحب است پس چرا حضرت محمد در زمان حضرت خدیجه و حضرت علی در زمان حضرت فاطمه به این مستحب عمل نکردند؟!

جوابی که بنده از منابع مختلف جمع اوری نمودم به این شرح است که اگر کارشناس محترم مطلبی اضافه بر این دارد بیان کند:

[HL]اولاً[/HL]،سایر ائمه به این مسئله عمل نکردند که در تاپیک http://www.askdin.com/thread47822.html#post662815 بررسی شد که این شیوه فقط در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) مشاهده می شود،آنهم به این صورت بوده است که با توجه به شخصیت و جایگاه ویژه حضرت خدیجه(سلام الله علیها) تا زمان حیات حضرت خدیجه(سلام الله علیها)پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با زن دیگری ازدواج نکردند،همچنین با توجه به مقام عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) امام علی(علیه السلام) هم تا زمانی که آن بانوی دو سرا زنده بودند با زن دیگری ازدواج نکردند اما مثلا امام صادق با وجود همسری مثل حمیده ازدواج مجدد داشته اند حمیده کسی است که امام صادق زنان را به برای پاسخ به سوالات به او ارجاع می داد و همچنین امام صادق(ع) نیز درباره او می فرماید: حمیده، پاکیزه از پلیدی ها و مانند شِمش طلاست. ملائکه، همواره از وی مراقبت می کردند تا کرامتی از سوی خداوند برای من و حجت بعد از من به دستم رسید.(کلینی، ج 1، ص 477) پس اگر همه امامان ما با وجود همسر اوّل همسر ديگري اختيار نمي كردند مي شد فهميد كه امامان ما هم با اين امر موافقند ؛ ولي اگر يك امام بزرگوار همچون علي عليه السلام با وجود حضرت زهرا سلام الله عليها به ازدواج دوم مبادرت نكرد حتماً شرايطشان اقتضاء نمي كرد . ولي مي دانيم كه ساير امامان ما كه عمل آنها نيز براي ما حجّت است به ازدواج دوم و سوم و ... با وجود همسر اوّل مبادرت نموده اند همچون امام حسين عليه السلام و امام كاظم عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام ...

[HL]ثانیاً[/HL]، ممکن است آنان در آن زمان با وجود خدیجه و فاطمه‏ علیهما السلام نیازى به این مسئله نداشته‏ اند؛ زیرا اگر زن داراى تمام کمالات و محاسن باشد، نیاز به چندهمسرى به وجود نخواهد آمد.

[HL]ثالثاً،[/HL] شاید امکانات و شرایط چندهمسرى در آن زمان براى آنها وجود نداشته است؛ زیرا همان‏گونه که گفته شد، چندهمسرى داراى شرایطى است و یکى‏ از آن شرایط، ایجاد عدالت بین آنهاست و اگر نتوان بین چند همسر عدالت برقرار نمود، باید به یک زن اکتفا کرد؛ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً. در نتیجه، ممکن است ایجاد عدالت بین شخصى مثل خدیجه و حضرت زهرا علیها السلام با سایر زنان مشکل بوده باشد و حتى در نظام خانواده، ایجاد خلل نماید؛ زیرا اگر بین آنها به تساوى برخورد شود، ظلم است (تساوى با عدالت فرق دارد). عدالت آن است که با هر کس طبق شأن خود رفتار شود و اگر به عدالت واقعى و طبق مقامات و شئونات آنان عمل شود، چه بسا زنان دیگر، تحمل نداشته، شدت حسادت زنانگى و بشرى آنها، نظام خانواده پیامبر و على‏ علیه السلام را مختل مى‏کرد.

[HL]رابعاً[/HL]، هر حکم عامى، مى‏تواند داراى تخصیص باشد؛ یعنى با وجودى که چندهمسرى به خودى خود و فى نفسه مباح است، ولى گاهى برخى موارد، خصوصیت خاص دارد؛ به عنوان مثال، خدیجه کسى بود که پیامبر در شأن او فرمود:

خدیجه و اَینَ مثل خدیجه، صَدَّقَتْنى حینَ کَذَّبنى الناس و ازرتنى على دین‏اللَّه و اَعانَتْنى بمالها؛
خدیجه و کجا مانند خدیجه پیدا مى‏شود؟ او در زمانى که همه مرا تکذیب مى‏کردند، تصدیقم نمود و بر دین خدا یارى‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود.

همچنین در روایت دیگرى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمودند: انّ جبرئیل‏ علیه السلام قال لىِ لیلةً اُسْرِىَ بى‏حین رَجَعتُ و قلت یا جبرئیل هل لک مِن حاجةٍ؟ قال حاجتى اَنْ تقرأ على خدیجه من اللَّه و مِنّى السلام؛
هنگامى که از معراج برمى‏گشتم، به جبرئیل گفتم: آیا درخواستى دارى؟ جبرئیل گفت: درخواست من از تو این است که از طرف من و خداوند به خدیجه سلام برسانى. در تاریخ نیز ثبت شده که پیامبر در روز دوشنبه به رسالت مبعوث گشت و نماز خواند و خدیجه در آخر همان روز به نماز ایستاد. و در مورد حضرت فاطمه؛ هم که قلم از توصیف فضایل و خصوصیات حضرت زهرا علیها السلام عاجز است. او کسى است که پیامبر او را «ام ابیها» خواند و در شأنش فرمود: او سیده نساء عالمین است و سوره انسان، در شأن او و شوهر و فرزندانش نازل شد. در نتیجه، نمى‏توان زن دیگرى را پیدا کرد که شرایط شراکت در زندگى با آن دو بزرگوار را داشته باشند.

[HL]
خامساً
[/HL] شیخ طوسی در امالی از امام صادق علیه السّلام نقل کرده:«تا زمانی که حضرت فاطمه علیها السّلام زنده بود خداوند متعال زنان دیگر را برای علی علیه السّلام حرام کرده بود.»
ابو بصیر اسدی که راوی این حدیث است، می گوید: پرسیدم: چگونه؟ امام علیه السّلام فرمود: «چون فاطمه علیها السّلام همیشه طاهر بود و هرگز حائض نمی شد»
علامه مجلسی در باره این حدیث دو احتمال داده است:
اوّل: چون حائض نمی شد؛ لذا علی علیه السّلام عذری برای ازدواج با زنان دیگر نداشته است.
دوم: جلالت و عظمت شأن فاطمه مانع از ازدواج مجدّد علی علیهما السّلام بوده است.(مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 153)

بنابر این با توجه به روایت می توان گفت:

1- حضرت زهرا علیها السّلام یک زن عادی نبود. بلکه به فرموده پیامبر صلّی الله علیه و آله ایشان حوریه انسیه،(طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ‏2، ص 409.) برترین زن جهان،[مجلسی، بحارالأنوار، ج 25، ص 361] برترین زن بهشتی بودند؛[مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 37.] از این رو علی علیه السّلام جهت احترام به حضرت فاطمه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند. هم چنان که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با وجود حضرت خدیجه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند.

یا اینکه چون حضرت زهرا عادت زنانگی نداشتند؛ لذا حضرت علی با وجود ایشان، نیاز به همسر دیگری نداشت. و یا احتمال داشت، همسر دوم، نتواند حرمت حضرت فاطمه علیها السّلام را نگهدارد.


[HL]سادساً [/HL]روایت داریم که شیخ صدوق نقل کرده است هنگامی که خدیجه در بستر بیماری و وفات بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بالین او فرمود: وقتی بر هووهایت وارد شدی سلام ما را به آنان برسان!
خدیجه گفت: هووهای من چه کسانی هستند ای رسول خدا!
پیامبر فرمود:
مریم دختر عمران، کلثم خواهر موسی و آسیه همسر فرعون
خدیجه گفت:
به خیر و خوشی ای رسول خدا!
متن روایت چنین است:
«دخل رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) علی خدیجة و هی لما بها، فقال لها: بالرغم منّا ما نری بک یا خدیجة، فاذا قدمت علی ضرائرک فأقرئیهنّ السلام فقالت: من هنّ یا رسول اللّه ؟ قال(ص): مریم بنت عمران، و کلثم أخت موسی، و آسیة امرأة فرعون، قالت:بالرفاء یا رسول اللّه
منبع:بحارالانوار، ج19، ص24. بیان شباهتها با استفاده از ساره، همسر ابراهیم خلیل الرحمن، احمد حیدری، پیام زن، شماره42 (سال چهارم)، ص24.

[HL]سابعاً [/HL] اگر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله زندگي خود را با دو يا چند همسري آغاز مي كرد برخي دوستان نادان و دشمنان دانا او را انساني ( نعوذ بالله ) زن باره و هوسران معرفي مي كردند و با استفاده از اين نقطة ضعف ! علاقه مردم و مخصوصاً زنان جوامع مختلف را نسبت به دين مقدس اسلام ، كمرنگ كرده و يا از بين مي بردند . چون به خوبي از احساس ناخوشايند هوو داشتن زنان آگاهي داشتند .
[HL]
ثامناً
[/HL] اگر شرايط سالهاي آخر بعثت و سالهاي آغازين هجرت را ملاحظه كنيم خواهيم دانست كه كثرت اشتغالات علي عليه السلام در امر دفاع از اسلام اجازه و فرصتي به آن حضرت نمي داد تا به اين حكم عمل نمايد ؛ هر چند خوب مي دانيم كه تشريع حكم تعدّد زوجات در دو سال پاياني عمر حضرت زهرا سلام الله عليها بود كه آن دو سال نيز در اوج سختيها و دغدغه هاي علي عليه السلام بود ( زيرا موضوع فتح مكه و غدير خم و رحلت پيامبر اكرم پيش آمد ) . ولي وقتي آن حضرت در بيست و پنج سال سكوت تلخ ؛ فراغتي يافت با ازدواجهاي متعدد به اين حكم عملاً مبادرت فرمود و فرزندان زيادي ( مجموعاً 27 فرزند ) از خود به يادگار گذاشت .

[HL]عاشراً[/HL] مي دانيم كه حضرت خديجه سلام الله عليها در سال دهم بعثت رحلت كردند ولي آية تشريع تعدّد زوجات در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني حدود يازده سال پس از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها . بنابراين وقتي تا زمان رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها ، شريعت و قانوني از جانب خداوند در زمينة تعدّد زوجات بر پيامبر و مسلمانان نازل نشده بود ، پيامبر به چه چيزي مي بايست عمل مي كرد ؟
شايد بگوييد پس چرا پيامبر صلوات الله عليه و آله قبل از نزول آيه ، به چند همسري روي آوردند ؟
در جواب بايد گفت : هر چند آية تجويز و تشريع چند همسري در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني در دو سال پاياني عمر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله ، ولي از آنجا كه عمل پيامبر صلوات الله عليه و آله نيز به عنوان شارع مقدس براي مسلمانان حجّت است آنچنانكه خداوند مي فرمايد :
ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ( حشر / 7 )

آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد ( و اجرا كنيد ) ، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد ؛

ايشان بعد از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها وقتي شرايط لازم به وجود آمد به چنين امري اقدام كردند و نزول اين آيه نيز به منزله تأييد عمل پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله و تشريع چنين حكمي براي همة مسلمانان بود .

[HL]عاشرا+1(شماره کم امد:Nishkhand:)[/HL]:خداوند تشريع يك حكم را معلّق بر شخصيت افراد نمي كند ، بلكه اگر حكمي به مصلحت جامعه باشد همه بايد در عمل به آن يا اعتقاد به آن پايبند باشند . بر فرض اگر آية تشريع تعدّد زوجات در زمان حيات حضرت خديجه سلام الله عليها نازل مي شد و اين حكم به مصلحت جامعه مسلمانان بود پيامبر صلوات الله عليه و آله خود را ملزم مي دانست تا با عمل به اين حكم ، راه را براي عمل ساير مسلمانان هموار سازد و در اين امر شخصيت والاي حضرت خديجه و ملاحظه ايشان ، ملاك عمل نبود . همچنانكه پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله از طرف خداوند مكلّف شد با همسر مطلّقة پسرخوانده خود ازدواج كند تا توهّم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده كه در ميان عرب همچون فرزند شمرده مي شد از بين برود . و اين امر هر چند بر رسول خدا صلوات الله عليه و آله سخت و دشوار بود ولي به خاطر مصلحت چنين حكمي به فرمان خداوند عمل كرد .

[HL]عاشرا+2: [/HL]اکثر قریب به اتفاق انبیا تعدد زوجات شیوه آنها بوده که سنت انبیا تعدد زوجات هست در روایت صحیح السندی آمده:
«ثلاث من سنن المرسلين العطر و اخذ الشعر و كثره الطروقه؛ محمر بن خلاد مي گويد شنيدم حضرت رضا(ع) مي فرمود: سه چيز از سنت پيامبران است: عطر زدن، زدودن موهاي زائد بدن و كثرت طروقه». طروقه در اين روايت به فتح طاء به معني همسران خواهد بود بنابراين مراد از آن كثرت همسران و ازدواج خواهد بود(بحار، ج 62، ص 5)

و دلایل دیگر ...

زندگی دنیایی معصومین (ع) در ارتباط با جنس مخالف (همسری که معصوم نیست)

انجمن: 

سلام
وقتتون بخیر
راستش،
سوالم محدود به ائمه نمیشه،در واقع درمورد معصومین هست...امامان و پیامبران....
اما خب،من اینجا مطرحش میکنم
ممنون میشم جواب بدین،
سوالم در مورد زندگی دنیایی معصومین هست...
احساس های دنیایی اون ها به چه شکل بوده؟
عشق به جنس مخالف داشتن؟!به همسرانشون؟!
نه به عنوان تکلیف دینی و به اون شکل که اسلام از ما خواسته به همسرمون عشق بورزیم،
اصلا توانایی عاشق شدن رو دارن؟
حضرت سلیمان ،عاشق ملکه سبا شدن؟!
چون اون ها زشتی گناه رو درک میکردن...و ازش بیزار بودن...
و نرجس خاتون،خدیجه و...
هرچقدر هم خوب،اما معصوم نبودن...!
دچار گناهانی هرچند صغیر میشدن،نمیشدن؟!
معصومین چیکار میکردن؟!

من کنجکاوم،
!!!

و اینکه عشق و محبت ریشه ی آسمانی داره،میدونم
اما عشق بین زن و مرد رو تحت عنوان زندگی دنیایی اش یاد کردم چون به نسبت عشق بین خدا و بنده،در مرتبه پایین تری قرار داره...

♪♪ پیغمبر (ص) از من و شما میگذره؟ ♪♪ کلیپ صوتی

:Gol: معلم یهودی :Gol:
................................................
حجة الاسلام عالی

گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

ماجرای جوان یهودی معلم, که پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) جنازه اش را تشییع کردند


:roz: دانلود با کیفیت بسیار عالی با حجم 4.65 مگابایت :roz:
:goleroz:
دانلود با کیفیت عالی با حجم 2.33 مگابایت :goleroz:

از آلبوم "لبخند آسمان"
موسسه فرهنگی هنری رسانه آفتاب

پیامبر رحمت , خُلق عظیم

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

و انَّکَ لَعَلَی خُِلُق عظیم
و حقا که تو بر اخلاق بزرگی استواری

کلمه خُلق به صفاتی گفته می شود که با سرشت و خوی انسان عجین شده باشد و به رفتارهای موسمی و موقت گفته نمی شود,تفسیرهای مختلفی درباره خلق عظیم گفته شده است, از جمله

الف : عایشه گوید :» اخلاق پیامبر, متضمن 10 ایه اول سوره مومنون است و بالاتر از این مدح, مدحی نیستب: مراد , تخلّق به اخلاق اسلام و طبع بزرگ است
ج-مراد , صبر بر حق و تدبیر امور بر اقتضای عقل است
د-برخی از کتب لغت, خلق را به معنای دین و ائین گرفته اند, چنانکه در حدیثی از امام باقر می خوانیم که ان حضرت فرمود : مراد از خلق عظیم ائین اسلام است . (تفسیر النور الثقلین )
ه - مراد, برخورد بزرگوارانه با مخالفان است. چنان که خداوند او را به این شیوه , مامور ساخته بود
« خذ العفو و امر بالعروف و اعرض عن الجاهلین» (( اعراف,99)و-مراد , مکارم اخلاق است. چنانکه از ان حضرت روایت شده که فرمود »: انّما بُعثت لاتّمم مکارم الاخلاق و فرمود : ادّبنی ربّی فاحسن تادیبی )) ( تفسیر مجمع البیان ) پروردگارم مرا تربیت نمود و چه خوب تربیت نمود
ز- عایشه درباره اخلاق پیامبر گفت : « کان خلقه القران» ( سنن النبی, علامه طباطبایی,ص56)
اخلاق پیامبر, تجسم قران بود.

ادامه دارد...​