چرا خدا به ابليس دستور سجده داد؟
ارسال شده توسط مخاطب در شنبه, ۱۳۹۷/۱۱/۰۶ - ۱۱:۰۳چرا خدا به ابليس دستور سجده داد با توجه به اينكه او فرشته نبود چرا در جمع ملايك شد و دستور سجده گرفت؟
چرا خدا به ابليس دستور سجده داد با توجه به اينكه او فرشته نبود چرا در جمع ملايك شد و دستور سجده گرفت؟
با سلام
آیات صفحات ابتدایی سوره اعراف که داستان حضرت آدم (ع) در آن روایت شده رو میشه کامل ترین آیات درباره داستان حضرت آدم(ع) دونست که روایت آدم ابوالبشر (ع) رو با جزییات نسبتا زیادی بیان کرده. اما با این وجود باز هم شبهاتی در این داستان وجود داره که شاید پاسخ دادن بهشون تفکر عمیقی نیاز داشته باشه.
برای مثال در آیه 13 و 14 شیطان با لحنی آمرانه از خدا جاودانگی تا قیامت رو طلب میکنه و خداوند هم بی چون و چرا این خواسته ابلیس رو براورده می کنه. دلیل این کار چی بود؟ یعنی چرا با اینکه شیطان حتی حاضر نشد کلمه "رب" یا هر کلمه ی دیگری رو به کار ببره و اینکه همونز نیتش رو برای بقیه آشکار نکرده بود خدا بدون چون و چرا خواسته ش رو قبول کرد؟
فکر میکنم فعلا تا همینجا کافی باشه.
ان شاء الله سوال بعدی رو بعد از اتمام بحث درباره این سوال مطرح میکنم.
با تشکر
سلام
پرسشی که متهاست ذهن مرا مشغول کرده و یک پاسخ قانع کننده و جدی در موردش میخواهم در مورد جناب شیطان است،
گفته شده شیطان هفت هزار سال خداوند را به بهترین نحو عبادت کرده که خواهشن از کنار این هفت هزار سال بدون تجسم و تصور بسادگی عبور نکنید اکثر ما انسانها در 60، 70 سال عبادت آبکی وا مانده ایم اما ایشان صد برابر زمان عبادت یک انسان معمر ، عبادت خالص و صحیح و پر اجر داشته وگرنه خداوند او را به مرتبه فرشتگان مقرب ارتقا نمیداد یک انسان عابد پس از 70 سال عبادت خالص به مرتبه و درجه ای از کمال میرسد که برای ما قابل تصور نیست حال با هفت هزار سال چه میشود ضمن آنکه میدانیم جنیان نسبت به انسانها موجودات کودنی نیستند بلکه تقریبا در یک سطحند یا کمی پایینتر پس موجودی چون جن که 7000 سال عبادت خالص داشته باشد قابل قیاس با انسانی که 5000 سال عبادت خالص داشته باشد هست به این طریق تا حدودی میتوان تصور کرد که ایشان در چه مرتبه ای از کمال بوده، از طرفی میدانیم از کل جمعیت خلق شده جنیان از ازل تاکنون تنها ایشان بوده که نزد خداوند آنچنان درجه ای میابد بنابراین میتوان گفت که نسبت ایشان به جنیان مانند نسبت حضرت محمد (ص) به آدمیان است پس میتوان گفت که ایشان در زمان تقرب الهی بنوعی محمد جنیان بوده، حال چیزیکه در تصور نمی گنجد اینست که موجودی با این درجات از کمال و خداپرستی که آنقدر کمال میابد که به درجه فرشتگان نه معمولی بلکه فرشتگان مقرب درگاه الهی میرسد چگونه میشود موجودی با این درجه از کمال و با آن کارنامه 7000 ساله حسد بورزد و خود را با ادامه حسد و سرکشی از تمام کمالات و درجات ساقط کند ؟ مگر میشود؟ انسانی که 50 سال عبادت خالص و پراجر دارد و به کمالاتی رسیده است و مراتب بالای بهشت جایگاه اوست را تصور کنید آیا چنین انسانی از فرمان خداوند بواسطه حسد سرپیچی میکند و انگار نه اگار که به کمالاتی رسیده است آیا چنین میکند؟ آنوقت چگونه است که موجودی با صدها برابر عبادت خالص با مرتبه ای از کمال که هم پایه فرشتگان مقرب میشود آیا ممکن است چنین عالی جنابی مرتکب سرکشی از فرمان خداوند آنهم بخاطر حسد شود واقعا چنین چیزی ممکن است؟ روی دیگر سکه که منطقی تر بنظر میرسد اینست که خداوند به او امر کرده و او چنین کرده و بنوعی فداکاری کرده و مطابق دستور الهی عمل کرده و بعد قسم هم خورده که انسان را فریب دهد و در صورتیکه بعلت حسد سرکشی کرده و همه چیزش را از دست داده باشد که باید دشمن خداوند باشد اما ما دشمنی با خداوند را از او نشنیده ایم و بلکه گفته شده برای فریب انسان امان خواسته یعنی باز هم میداند قدرت مطلق کیست آنوقت بیاید سرکشی کند، شاید در آن دنیا که پرده از رازها برداشته میشود بفهمیم که شیطان تنها به وظیفه اش عمل کرده چرا که برای فریب انسانها با کمال ترین و باتجربه ترین و مطیع ترین در درگاه الهی بوده است و شاید ببینیم که از او تقدیر شد و نه مجازات، حال میخواستم نظر شما را با توجه به تمام آنچه عرض شد بدانم یکی نظرتان بعنوان عقل انسان و دیگری نظرتان با توجه به آیات و روایات
با تشکر، ببخشید که طولانی شد.
پس چه کسی شیطان را به انحراف کشاند؟
به نام خدا
سوالی که برایم پیش آمده این است که چرا خدا به ابلیس تا قیامت مهلت داد؟
درست که او شش هزار سوال عبادت کرده بود، و آیا این پاداش عبادت او بود؟
پس چرا وقتی ما خواسته ای داریم و اجابت نمی شود می گوییم حکمت این طور بوده.
یا اینکه خدا در قران می فرماید بسیار چیزهایی که شما می خواهید و به ضررتان است و..
پس خدا که می دانست او قصد گمراه کردن انسانها را دارد ، چرا به او فرصت داد؟
حتی با این فرصت خود ابلیس هم به گناهانش افزوده می شود...
خدا که نسبت به همه ی مخلوقات (حتی خود ابلیس) رحمت عام دارد،پس چرا به او مهلت داد؟
حال می توان گفت که او عبادتهایش خالصانه نبوده و با این فرصت پاداش اعمالش در دنیا به او داده میشود؟
و اگر چنین بود پس چرا هم نشین ملایکه بوده است؟
آيت الله سيّد علي علم الهدي (1273 ـ 1351 ش.) در كتاب ارزشمند «مناظره با دانشمندان» مينويسد:
مؤلّف گويد: مرحوم والد ماجد براي ما نقل كرد:
در ايّام تحصيل من در نجف اشرف كه در عهد ناصرالدّين شاه بود، شخصي به نام ابراهيم خان، مستوفي ديوان اعلا، به نجف اشرف آمد، تا يك سال وارد شهر نشد، فقط مشك را از شطّ پر آب ميكرد و در بين نجف و كوفه سقّايي ميكرد و به افرادي كه بين نجف و كوفه رفت و آمد ميكردند، آب ميداد.
پس از يك سال وارد شهر شد، به عبادت و رياضت پرداخت، رفته رفته مقاماتي پيدا كرد، مردم عوامّ نجف مريد او شدند و كشف و كراماتي از او ميديدند و حوائج خود را از او ميطلبيدند.
يك مرتبه به سوي ابراهيم خان اشاره كرد و گفت:
«اين ملعون الوالدين».
تا اين جمله را بر زبان جاري كرد، چشمها به سويش خيره شد، دستها بالا رفت كه كتكش بزنند.
شيخ طه بر مردم تشر زد و گفت: صبر كنيد ببينم چه ميگويد.
آن مرد گفت: شغل من سقّايي است، به خانة ابراهيم خان آب ميبردم و پيوسته به او التماس ميكردم كه مرا به مقامي برساند و از آنچه دارد، به من نيز عطا فرمايد.
او در جواب ميگفت: نه، تو لياقت نداري، تو قابليّت اين مقام را نداري.
يك سال من از او تقاضا ميكردم و او اجابت نميكرد.
روزي به گريه افتادم و التماس را از حد گذرانيدم.
ابراهيم خان گفت: اگر مقام ميخواهي، بايد آنچه ميگويم اطاعت و به دستور من عمل كني.
گفتم: حاضرم.
گفت: برو، امور خانوادهات را فراهم كن و به آنها بگو كه من مدّتي نخواهم آمد.
رفتم امور خانواده را تأمين كردم و آمدم.
مرا به سرداب خانه برد و گفت: حق نداري از اين مكان خارج شوي. شب و روز بايد در اين سرداب باشي تا هنگامي كه من اجازة خروج بدهم.
دستوراتي به من داد، اذكار و اورادي تعليم كرد و گفت: بايد در اوّل وقت وضو بگيري و نماز بخواني.
من چهل روز در آن سرداب، مطابق دستور عمل ميكردم و او خودش براي من غذا ميآورد.
پس از چهل روز ظرفي آورد و گفت: از امروز بايد در اين ظرف ادرار كني، با ادرار خود وضو بگيري و اعمال خود را با همان وضو انجام بدهي و نماز را هم با همان وضو بخواني.
چهل روز تمام به اين دستور عمل كردم.
بعد از چهل روز تغييراتي در دستور داد و گفت: بايد از امروز به همان طريق وضو گرفته، نماز بخواني و هر روز صد مرتبه ...
بر من گران آمد، گفت: چاره نيست، اگر مقام ميخواهي، بايد به دستور عمل كني. من نيز انجام دادم. غلط كردم، غلط كردم.
وقتي كه چهل روز گذشت و سه اربعين تمام شد، گفت: اكنون وقت آن است كه به مقصد برسي، فردا پس از انجام عمل از سرداب خارج شو، برو در خارج شهر، آنچه ديدي و آنچه به تو گفته شد، به آن عمل كن.
فردا، كه همان امروز باشد، از سرداب خارج شدم و ديدم اوضاع نجف به كلّي تغيير يافته، گويي اين همان نجف نيست كه چهار ماه پيش ديده بودم.
از دروازه بيرون رفتم، باغ بسيار خوبي ديدم، با درختان زيبا و نباتات خوش منظره، در آخر باغ، جمعي نشسته بودند و منبري نصب شده، شخصي با هيكل خاصّي بر فراز منبر نشسته بود و براي آن جمع سخنراني ميكرد.
من متحيّرانه به اطراف نگاه ميكردم و بر حيرتم افزوده ميشد كه در بيرون نجف چنين باغي وجود نداشت، اين چه منظرهاي است كه ميبينم.
گفتم: خدا شيطان را لعنت كند.
به مجرّد گفتن اين جمله، از پشت سر سيلي محكمي به من وارد شد، به زمين افتادم و ديدم ابراهيم خان است. چند لگد به من زد و من بيهوش شدم، پس از مدّتي به هوش آمدم و ديدم در خارج نجف در ميان آفتاب افتادهام، نه باغي هست و نه كسي را ميبينم. فهميدم كه اين رياضت شيطاني بوده، اكنون توبه ميكنم، آيا توبة من قبول است؟
مرحوم شيخ طه كه از بزرگان علماي عصر بود و در ميان مردم عرب نفوذ داشت، تا اين سخنان را شنيد، به مردم خطاب كرد و به زبان عربي فرمود:
واي بر شما، كه مريد چنين شخصي شدهايد!!
مردم با شنيدن اين داستان به خانة ابراهيم خان هجوم بردند كه او را بكشند، او متوجّه شد و فرار كرد.
خانهاش را خراب كردند و اموالش را غارت نمودند، ولي به خودش دسترسي پيدا نكردند، اكنون هم كوچة ابراهيم خان در نجف معروف است.1
[="Arial"]سلام علیکم
گفته میشود دستور خداوند به ملائکه برای سجده بر آدم علی نبینا و آله و علیه السلام آزمونی بود که ملائکه از آن سربلند بیرون آمدند و شیطان در آن مردود شد.
آیا این سخن صحیح است یا اینکه ملائکه اصلا مورد امتحان قرار نگرفتند و فقط ابلیس بود که مورد آزمون قرار گرفت؟ چون گفته میشود ملائکه به خلاف انسان اختیار ندارند و امتحان آنان معنی ندارد.[/]
سلام
ملائکه فقط از نیروی عقل برخوردار هستند و شهوت در وجودشان نیست
از طرف دیگه شیطان به خاطر تکبر در برابر آدم سجده نکرد با وجود اینکه جز ملائکه بود
اگه شیطان از ملائکه بوده و هیچ نیروی شهوانی در وجودش نبوده پس یعنی چی به خاطر تکبر در برابر آدم سجده نکرد؟!
به خاطر ملائکه بودنش نمی تونسته تکبر در وجودش باشه!
سلام علیکم
شیوه ی اندیشه ی ابلیس چگونه است که بعد از گذشت این همه مدت هنوز گناه و تکبرش را جبران نکرده است؟