ازدواج

انجام مستحبات بعد از ازدواج

انجمن: 

[="Arial Black"]سلام.وقت بخیر.
بنده مجرد هستم اما طبق تجربه خودم که با بعضی دوستان هستیم بنده نسبت به خواندن قران و دیگر مستحبات کمی کاهلی میکنم.
از طرفی دلم میخواهد برای همسرم وقت بگذارم.چطور بعد از ازدواج هم همسر را راضی نگهدارم و هم مستحبات را انجام دهم؟
[/]

ازدواج با دختری فقیرتر از لحاظ اقتصادی

باعرض سلام و خسته نباشید
اگریادتان باشد قبلا بنده یک تاپیک درمورد ازدواج با دخترپولدارتر از خودم ایجادکردم اما امروز می خوام یک تاپیک برعکس اون ایجاد کنم. مامان من از وقتی که بازنشسته شده است به کلاس ها و جلسات قرآنی زیادی می رود. در آن جا بین خانم ها مطرح کرده بود که دنبال یک دختر خوب برای من است. اونا هم یک دختر رو به مامانم معرفی کرده اند. ایشون طلبه است. 18ساله است و من 23 را رد کرده ام. می گویند دختر خوبی است. فقط یکی دو تا مشکل وجود دارد. یکی این که سطح مالی اونا نسبت به ما خیلی پایین تر است. ما پولدار نیستیم اما وضعمون بد نیست اما ایشان وضع مالی شان خیلی بد است. در یکی از فقیرنشین ترین محله های شهر زندگی می کنند. از نظر فرهنگی هم از ما پایین تر هستند. همچنین پدر و مادرش از هم طلاق گرفته اند. می گویند اگر سطح مالی دختری خیلی پایین تر باشه خوب نیست و مشکل پیش میاد. نظرشما چیست؟ آیا این مشکل پیش میاره؟
البته یک شخص دیگری هم در فامیلمان است که فوق العاده پول دار است؟ هروقت من رو می بینه می گه نمی خوای ازدواج کنی؟می گم مثلا یک سری مشکلات دارم.می گه مشکلات حل می شه. می گم مورد از کجا پیدا کنم. می گه دور و برت رو نگاه کن. هسته. ایشون یک دختری داره. دختره رو نمی شناسم اما پدر و مادره خیلی خوب اند. من احساس می کنم پدر دختره با زبون بی زبونی می گه بیا دختر من رو بگیر. فقط به خاطر این حرف هایی که به من می زنه نمی گم. دلایل دیگه ای هست که این حس من رو تقویت می کنه. نظرتون در مورد این چیه؟این یک پولداریه دو برابر اون یکی. آدم مذهبی ای هم هست ولی به نظر شما آیا دختره مشکلی نداره که پدره هر دفعه من رو می بینه یک جوری به من می فهمونه که بیا دختره منو بگیر؟

من به هیچ دردی نمیخورم!

انجمن: 

سلام یه سوال دارم تو خدا فقط نصیتم نکنید ..من به دردهیچ چیز نمیخورم..به خدا راسته ..چرا من زنده موندم...من امروز امتحان داشتم اون هم دوتا توی یه ساعت ...یکیش رو بد دادم ...دیگه حالم از خودم به هم میخوره...من دانشگاه ازاد درس میخونم ترمی بالایی 1میلیون هزیته میکنم پدرم کارگر هست ..خودم بیکار هستم میرم سر کار ولی چند روز ..عاشق فوتیالم ولی خوب نمیتونم بازی کنم..دینم ضعیف شذه..احلاقم با پدر مادرم مثل سگه..

دیگه هیچی ندارم...درس هم بلد نیستم بخونم الان ترم چهارم هستم معدلم 12هستش .پاییز درسم تمام میشی باید معدل 12مدرکمو بگیرم...
به فران قسم این ترم تصیم گرفتم درس بخونم بالایی 10روز وفت گذاشتم برای این درس ها که نمره خوب بگیرم ولی امروز یکش رو شاید 12 اون رو هم شاید 9یا 7..
الان من به چه دردی میخورم چرا زنده موندم...فقط خیلی اشغالم...
سوال من از خدا اینه که خدایا من چی دارم که موندم اینجا..فقط داره گناهام زیادتر میشه
تو رو خدا کمکم کنید ..4تا از امتحانم مونده؟؟؟؟؟؟؟؟
نصیحتم نکن..خسته ای کاش بمونم راحت بیشم اینجور برای خانواده هم خوبه اونها باید کار کن من کثفت باید حرجش کنم بره بالا....
فقط سوالم از خدا این بود .
مثل ..... از خودم بلدم میاد خسته شدم از خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظرتون من آدم هستم؟ :Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

راه های مقابله با آزار جنسی در مدرسه

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

سلام و خسته نباشید.
بنده پسری هستم 14 ساله و در کلاس مدرسه و جامعه مشکلات زیادی برای نوجوانان است سوال من هم درباره یکی از این مشکلات است.
بعضی ها در کلاس ما به علت داشتن قد و جسه کوچک و نداشتن قدرت بدنی نمیتوانند از خود دفاع کنند هم در بحث دعواهایی که پیش میاید و هم بعضی ها با این افراد شوخی های بیشعورانه و منحرفانه میکنند و اگر شخص خودش هم سالم باشد به علت این اعمال ممکن است گمراه شود.
میخواستم بدانم اینگونه افراد چرا باید اینطوری باشند؟ و چه کار های باید برای مقابله با این اعمال بکنند؟
چون واقعا روی روحیه این اشخاص تاثیر دارد.
من خودم اینطوری نیستم و جسه بزرگی دارم و یکی از دوستانم اینطور است که من از او مراقبت میکنم و افراد دیگر از ترس من با او کاری ندارند ولی بعضی از اوقات که من حواسم نیست یا مدرسه نیامدم او باید چه کار کند؟
لطفا چیز هایی هم بگویید که من به صورت غیر مستقیم به او بگویم تا متوجه شده واز این اعمال جلوگیری کند.
با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

ازدواج با فردی که دارای مشکل یا بیماری خاصی است

با سلام و خسته نباشيد يكي از دوستانم 30سال سن دارد و قصد ازدواج با دختري را دارد كه 3 سال از خودش بزرگتر مي باشد ولي از لحاظ ظاهري اين خانم يكي از پلكهايش افتاده مي خواستم نظر بزرگواران را بدونم كه در اين ازدواج مشوق او باشم يا از مخالفين ؟ آيا به خاطر اين مشكل ظاهري به مرور زمان اين آقا از خانم زده نميشه ؟ كلا در مورد اين ازدواجها كه يك طرف مشكل خواستي جسمي داشته باشه چه جور مشاوره مي شوند كه زندگي پايدار تري داشته باشند
در مشكلات مادرزادي به فرزند آينده منتقل مي شود يا خير؟
ممنون از لطفتون

چرا من باید عاشق بشم؟

انجمن: 

سلام.مدتیه پسری خیلی دوسش دارم اما اون هیچ عکس العملی به من نشون نمیده
دیوونش شدم
هردوتامونم از خانواده مذهبی هستیم.این قدرم حیا دارم که چیزی نگم .محیط کار باهاش اشنا شدم .یک سالو نیمه هرکاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم .پسر خوبیه.فراموشش نمیتونم کنم .تمام روشا امتحان کردم اما شدنی نیس
ایمان و اعتقادمم خوبه اما کم اوردم .حالم از خودم .زندگیم بهم میخوره.چرا من باید عاشق بشم/میدونم هم منو نمیخوادو بهم نمیرسیم.دعای اول واخرم شده خوشبختی اون

ازدواج با دختری که پدرش قهر کرده است

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
آیا ازدواج با دختری که پدرش کاملا از خانواده جدا شده است (نه اینکه همسرش را طلاق داده باشد) و به عبارت دیگر قطع رابطه کرده است، تبعاتی بدنبال دارد؟
باتشکر



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

تقلب! چه واژه گناه آلودی

انجمن: 

[="Tahoma"][="Navy"]با سلام...
یکی از افراد خیلی نزدیک به من تقلب فراوان میکند و چون بنده سنم از ایشون پایین تر هستش به حرف های من گوش نمیکنند و میگویند که وقتی همه افراد کلاس تقلب می کنند دیگر تقلب گناهی ندارد.
من مطمئن هستم که این حرف کاملا غلط هستش.
از آنجایی که من خیلی به ایشان نزدیکم و خیلی دوستشان دارم؛می خواهم که گناهی از ایشان سر نزند.
به بنده راهکاری میدهید که بتوانم او را از این گناه نجات بدهم؟
[/][/]

مهارتهای تصمیم گیری

انجمن: 

یکی از مهارت های مهم و ضروری در زندگی همین مهارت تصمیم گیری است، اگر توجه کنیم ریشه برخی از مشکلات ما به همین اصل برمی گردد، تصمیم اشتباه باعث انتخاب مسیر اشتباه خواهد شد، در نتیجه سختی ها و مشکلات طاقت فرسا گریبان گیر ما می شود.
اگر بتوانیم با اصول و مهارت تصمیم گیری بهتر و خوب آشنا شده و در مقام عمل رعایت کنیم، در آن صورت رسیدن به موفقیتهای بزرگ برای ما سهل خواهد شد.

تعویق ازدواج تا بهبود وضع مالی به خاطر فرار از منت گذاشتن های پدرم

سلام

من یک سال پیش تاپیکی باز کردم (اینجا) در مورد تردید در انتخاب بین دو فرد برای ازدواج که البته هیچ کدوم به نتیجه نرسید .. که شرحش مفصله و دردی دوا نمیکنه. بعد از اون قضایا یک خواستگاری بی سرانجام دیگه هم رفتم و بعدش تا حالا نزدیک به یک ساله که بی خیال این قضیه شدم فعلاً.

حالا چرا بی خیال؟ من بعد از این همه خواستگاری و رفت و آمد به این نتیجه رسیدم که تا زمانی که به استقلال و اوضاع مالی خوب نرسم ازدواج نکنم. چرا که اولا در حال حاضر با توجه به درآمد کمی که دارم نمی تونم از پس تمام هزینه ها بر بیام . و ثانیا نمی خوام از پدرم در این زمینه هیچ کمکی دریافت بکنم. علی رغم اینکه پدرم اصرار داره که پشتیبانیت می کنم میدونم که این حمایت مالی برام گرون تموم میشه. چون پدرم همیشه در تمام شؤون زندگی ما اعمال نظر میکنه یا دوست داره اعمال نظر کنه و وای به حال ما (و بیشتر از بقیه من!) اگه دقیقا طبق نظر ایشون رفتار نکنیم : کلا از هر حیث ساقط می شیم و سالها چوبشو میخوریم و سرکوفت و تخریب شخصیت و ...
حالا مگه پدرم چی میگن؟ ایشون به خاطر شخصیت وسواسی جبری که دارن فقط نظر خودشون رو قبول دارن و هر کی هم خلاف نظرشون رو داشته باشه هیچی! مثلا توی پول خرج کردن .. توی انتخاب و خرید لباس ، همه مون باید اصول ایشان را رعایت کنیم و الا بی فرهنگ و فلانیم! شغل باید حتما استخدام میشدیم تا یه باریکه حلال گیرمون بیاد و الا بازنده بودیم .(توی تاپیک قبلی گفتم که کارمند بخش دولتی هستم با یه حقوق کم. پس انداز زیادی هم ندارم).

توی انتخاب همسر چی؟ فقط خونواده ش خوب باشن (بخوانید وضعت مالی خوب داشته باشن) .. خود دختره شل حجاب هم بود اشکالی نداره . توی این دوره و زمونه همه اینجورین. اصل خونواده ست. صحبت با دختر توی خواستگاری فقط 5 دقیقه! بیشتر حرف بزنی دختر ازت زده میشه! مگه من و مادرت چقدر حرف زدیم؟ بعدشم هر چقدر حرف بزنی نمی تونی بشناسیش . (حالا هر بار من کم کمش 1 ساعت میحرفیدم و هر بار که میومدم خونه کلی سرزنشم میکردن وقتی هم که جواب خونواده دختر منفی میشد ربطش میدادن به این قضیه!) مشاور؟ حرفشم نزن! قرتی بازیه. پول حروم کردنه....

اینایی که این بالا نوشتم خلاصه ای از افکار و عقاید پدرم بود که در زمینه ازدواج باهاشون مواجه بودم. موردی هم که پارسال دربارش تاپیک زدم با اینکه تا دو قدمی عقد پیش رفته بودم به خاطر اصرار پدرم به هم خورد . (بماند که چه خون دلی خوردم تا حالم بهتر شد . جالبه بدونید شب همون روزی که اون مورد رو کنسل کردم، با اون حال من، پدرم یکی دو نفر دیگه رو بهم پیشنهاد کرد! Fool )

الان من دارم نهایت سعیم رو می کنم که وضعیت مالیم رو سر و سامون بدم. دلم می خواد علاوه بر خونه و ماشین اون قدری پول داشته باشم که دیگه کسی نتونه برام تصمیم سازی کنه.

توی یک سال اخیر هر مورد جدیدی که خونوادم پیشنهاد کردن جوابم این بود که : بی خیال ، از خیرش گذشتم، فعلاً نه. اوایل زیاد مشکلی نبود اما چند ماهیه که به شدت تحت فشارم از جانب پدر و مادرم برای ازدواج . از یه طرف حس ازدواج رو ندارم و حوصله دردسر و بحث و اینا رو دیگه ندارم. از طرف دیگه دارم به 30 سال نزدیک میشم و این کمی نگرانم کرده . از یه طرف فشارهای پدر و مادرم و تصمیم سازی های پدرم رو نمی تونم بپذیرم و از طرف دیگه وقتی یادم میاد اون زمونی که چقدتور دلم میخواست ازدواج کنم و خونواده مانع بودن و یا اینکه زمانی که یه دختری پیدا شد که همون منو قبول کرد و هم من اونو، با اون وضعیت بهم خورد ، یه جورایی دچار لج بازی شدم . البته برای این لجبازی دلایل معقول و منطقی هم دارم که بعضیاش رو نوشتم. یک دلیل دیگه هم اینه که اگه الان بخوام ازدواج کنم باید طبق نظر پدرم انتخاب کنم، طبق نظر پدرم عقد و عروسی کنیم، طبق نظر پدرم بریم و بیایم و کلا طبق نظر پدرم زندگی کنیم.

حالا سوالی که از مشاوران محترم سایت دارم اینه که آیا به نظرتون در شرایط فعلی تصمیم درستیه به تعویق انداختن ازدواج حداقل تا 2 سال دیگه که به بعضی چیزایی که میخوام برسم؟

از کارشناس محترم ارجاع سوالات خواهش می کنم موضوع رو از اول باز بگذارند تا زمانی که مشاور محترم جواب بدن بتونم از نظر دوستان اسک دینی هم مطلع بشم. (وجداناً نبندین تاپیک رو!)