تحصیل

آیا حدیثی مبنی برکراهت تحصیل در ایام تعطیل داریم؟

با سلام و عرض خسته نباشید به کارشناس محترم سایت.
بنده چندی پیش سخنرانی از یکی از سخنرانان مشهور کشور گوش میدادم که ایشون درباره مدیریت زمان به حدیثی اشاره کردند با این مضمون:
من حصل فی التعطیل ، عطل فی التحصیل

که میخواستند بگن در روزهای دیگه قشنگ درس بخونید تا جمعه رو به کارهای دیگه بپردازید.
متاسفانه بنده حدیثی با این مضمون پیدا نکردم..تنها مواردی که پیدا کردم کراهت اون در زمان نماز جمعه بود.

سوال من اینه که ایا در کل حدیثی مبنی بر مکروه بودن تحصیل و درس خواندن در روزهای تعطیل مثل جمعه(به جز زمان نماز جمعه) داریم؟

آیا دانشگاه تنها مسیر موفقیت است؟

انجمن: 

بنام خدا

سلام به تمامی کاربران
میدونیم که یکی از مکان های کسب علم دانشگاه هست. در اینکه یک دانشجو ، چه برای رفتن به دانشگاه و چه برای فارغ التحصیل شدن زحمت زیادی میکشه شکی نیست. لذا منظور از ایجاد این تاپیک ، نادیده گرفتن این تلاش نیست. اما گاهی اوقات این مکانِ علم آموزی ، بسیار بیشتر از اونچه که هست در محور اهمیت قرار میگیره. برای همین تصمیم گرفتم این تاپیک رو ایجاد کنم تا از زاویه ای دیگه هم به دانشگاه و بحث کسب علم نگاه بشه

تا جایی که من میدونم خیلی از افراد معروف در زمینهء علم ، دانشجوی اخراجی بودن! :ok:
تعدادی از اونها رو مینویسم. کسانی که یا دانشجوی اخراجی هستن یا خودشون ترک تحصیل کردن و مدرک دانشگاهی نداشتن

کاری به خوب و بد بودن این افراد ندارم ، منظورم صرفاً این هست که نمونه هایی برای شما بیارم که دانشگاه نرفتن و بسیار هم موفق بودن. لااقل طبق فرهنگ خودشون

بیل گیتس = بنیانگذار مایکروسافت

استیف جابز = بنیانگذار اپل

ونسان ون گوگ = نقاش بزرگ هلندی

لئون تولستوی = نویسنده بزرگ روس

برد پیت = بازیگر مشهور

ژولیان آسانژ = ناشر ، روزنامه‌نگار ، برنامه‌ ریز کامپیوتر و یکی از بنیانگذاران سایت افشاگر ویکی لیکس

استیون اسپیلبرگ = یکی از بزرگترین کارگردان های جهان
(یک نکته درمورد اسپیابرگ: 3 بار در همون ورودی رد شد و 1 بار هم قبول شد ولی اواسط تحصیل حذفش کردن!!! البته بعد از 35 سال بالاخره تونست مدرک بگیره)

همونطور که گفتم ، منظور این نیست که دیگه همه بریم ترک تحصیل کنیم!
هدفم فقط اینه که بگم:
راه موفقیت ، تنها از دانشگاه نمیگذره

نداشتن اهداف مشخص در تحصیل

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و خسته نباشید

بنده در مقطع کاردانی رشته کامپیوتر ( فناوری اطلاعات (IT) ) در حال تحصیل هستم.
متاسفانه بنده دچار سردرگمی هستم و اهداف مشخصی از ادامه تحصیل ندارم مثلا اینکه دقیقا مشخص نیست که میخوام تا کارشناسی, کارشناسی ارشد و .... بخوانم و یا درباره شغلی که باید در آینده داشته باشم که نمیدونم باید شغلم چی باشه و غیره.
لطفا اگر کارشناسان و کاربران محترم می توانند راه های کاربردی ارائه دهند تا بتوانم انجام دهم و اگر کسی در رابطه با این رشته آشنایی و یا تجربه ای داره لطفا ارائه بده تا بتوانم استفاده کنم.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

ارزش هنر در آیات و روایات

انجمن: 

سلام
خسته نباشین
راستش،من داوطلب شرکت در کنکور تجربی هستم...
و هدفم شاید پنجاه -شصت درصدش در شادی و رضایت مردم خلاصه میشه،شاید هم بیشتر...!
اینکه با یک پزشک خوب بودن ،متخصص خوب بودن...
و یا رشته هایی از این قبیل...
بتونم حس کنم حال مردمم بهتر شده،
و این مسئله واقعا برام مهمه....

اما اگر بخوام با خودم روراست باشم...
عاشق هنرم...
و استعداد بسیار عجیبی در اون دارم....

اما احساس میکنم هنر هیچ سودی برای دیگری نداره،
اون معنای علم رو نمیده....

در احادیث یا...
چیزی درمورد هنر گفته نشده؟!
دوست دارم شغل و اینده ام...
رضایت خدا رو به همراه داشته باشه،
اما...

365 سخن تربیتی (هر روز يك سخن)

انجمن: 

[=Tahoma][=Tahoma][=Tahoma]

[B][=&amp]به نام خدا

[/]



[/][/][=Tahoma][=Tahoma][=&amp]در زندگی پر تب و تاب روزمره مان هر روز با وقایع و رویدادی جدید مواجه هستیم که با اندکی آگاهی و دانش در زمینه های گوناگون به راحتی میتوان از هر روز زندگیمان لذت و بهترین بهره را ببریم.
[/]

[=&amp]در کتاب حاضر برای هر روزمان یک هدیه معنوی در نظر گرفته شده است که هر صفحه آن یک روز زندگیمان می باشد تا با محکم کردن این صفحات به یکدیگر بتوانیم صحافی ماهر باشیم.[/]
[/]
[/]

[=Tahoma][=Tahoma]

[=&amp]معرفی کتاب

کتاب 365 سخن تربیتی (هر روز یک مطلب )

[/]


[/]فصل اول:
فروردین
اردیبهشت
خرداد
[=Tahoma][=&amp]
[/]

[=&amp]فصل دوم:[/]
[=&amp]تیر[/]

[=&amp]مرداد[/]
[=&amp]شهریور
[/]

[=&amp]فصل سوم:[/]

[=&amp]مهر[/]
[=&amp]آبان [/]
[=&amp]آذر
[/]

[=&amp]فصل چهارم:[/]
[=&amp]دی [/]
[=&amp]بهمن[/]
[=&amp]اسفند
[/]
[=&amp]منبع : تقویم شمیم یار93[/][/][/][/B][/]



دانلود: جلد
(1)و(2)

فرق این تحصیل با اون تحصیل چیست؟ (تبعیض میان تحصیل در حوزه و دانشگاه)

این سوال یکی از نزدیکان من بود که من اینجا بصورت نقل قول نوشتم و ممنون میشوم دوستان عزیز پاسخگو باشند
با سلام
سوالی داشتم که شاید خیلی ساده و کاملا جواب واضحی داشته باشد اما دوست دارم بطور کامل و با منطق جواب داده شود
ما در ایران رشته های بی شماری برای ادامه تحصیل داریم و همچنین دانشگاه ها و موسسات مختلف
از دروس پزشکی گرفته تا فنی و پایه ،ادبیات گرفته تا علوم انسانی و الهیات
بعضی دانشگاهها دولتی ست که شاید با دلیل کنکور بشود توجیحش کرد که چرا عده ای بی هیچ هزینه ای در این دانشگاهها حضور دارند البته منهای از اینکه چرا باید بعضی ها بر دیگری بغیر مسایل درسی ارجحیت داده شوند
والان نام بهترین دانشگاه ها را با خود یدک بکشند و البته که همین اشخاص به کرسی های بالاتر و مسولیت های بزرگ مملکتی می رسند
اما بحث من باز هم این نیست
بعضی دانشگاه ها آزاد و بعضی نیمه دولتی و بعضی غیر انتفاعی ماشالله کم هم نیستن
هر کدام بنا به مکان و رشته و.... هزینه های متفاوتی برای دانشجو به همراه دارد
حال سوال من این است کسی که وارد دانشگاه می شود و با پرداخت هزینه شروع به تحصیل می کند هزینه های کتاب شهریه خوابگاه خوراک و ....چه فرقی با کسی دارد که وارد حوزه علمیه میشود
من اطلاعات کامل در زمینه حوزه علمیه ندارم
ولی تا جایی که می دانم کاملا رایگان است هم تحصیل هم خوابگاه(حجره)هم خوراک
اگر این چنین است دلیل رایگان بودن این موضوع را می خواهم بدانم
نمی گویم این موضوع را با رشته های پزشکی یا فنی و علوم پایه مقایسه کنید
می خواهم با الهیات یک دانشگاه آزاد مقایسه کنید
چه فرقی بین یک دانشجوی الهیات دانشگاه آزاد و یک طلبه حوزوی است
اینکه اون چی میخونه اون چی میخونه مهم نیست چرا باید بین دو تحصیل کننده علم تفاوت باشد
غیر اینکه در آینده همان طلبه نیز باید وارد بازار کار شود
البته همین بازار کار نیز برایم سوال است که طلاب در چه زمینه های فعالیت دارند و مخارج خود را چگونه تامین می کنند
با عذر خواهی از تمام طلبه های جویایی علم واقعی اما چرا سطح زندگی طلاب ما نه آن تازه واردان آن اشخاصی که به مراتب بالاتری رسیدن از سطح عمومی مردم بالاتر است مگر در گذشته نچندان دور سطح طلاب و حتی عالمان بزرگ دینی ما را ندیده اند و فراموش کرده اند
شرح این موضوعات برایم گنگ است
با عذر خواهی فراوان بابت این سوال
اما از دوستان عزیز می خواهم به این سوال جبهه گیری نکنند و به گونه ای پاسخ گو شوند که سوالات ذهنی من بر طرف شود
با تشکر
برچسب: 

از یه دعانویس دعا گرفتم اما مشکلم حل نشد!

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سالها پیش مشغول به تحصیل بودم که یهویی به نقطه ای رسیدم که حس کردم قادر به خوندن کتابهای درسیم نیستم کتابام برام گنگ شدن همین جوری ورق میزدم از درس خوندن متنفر شده بودم اونم منی که بقیه رو درس میدادم و اشکال رفع میکردم. درسم رو رها کردم ازش فرار میکردم بدون اینکه علت رو بفهمم .من در گذشته جا موندم با یه دنیا حسرت با زمان پیش رفتم بدون اینکه هدفی رو دنبال کنم. وقتی به گذشته فکر میکنم نمیدونم چم بود و چرا زمان و عمرم بیهوده گذشت چندین سال خواستگار نداشتم بعدش خواستگاریام سرانجامی توشون نبود یا من نمی خواستم یا خانواده طرف مقابل یام اینکه میگفتن تماس میگیریم ولی خبری نمی شد یا حرفی می اومد توش همین جوری موقعیتهام رو از دست میدادم بدون اینکه سرانجامی درشون باشه.. تا اینکه یه نفر بدون اینکه به مشکلم اشاره کنم بهم گفت انرژی منفیت خیلی زیاده خواستگارات ازت دور میشن باید بری دعانویس... قبل از اینکه برم دعانویس فقط خود خدا میدونه چقدر نذر و نیاز فقط و فقط برای آرامشم انجام دادم ختم صلواتی برداشتم که 6 ماه طول کشید تا بتونم تمومش کنم چقدر سوره های مختلف رو چله برمیداشتم چقدر نمازهای سفارش شده .... تلفنی یه دعانویس در شهر دیگه برام سرکتاب باز کرد که مشخصات ظاهری زنی رو داد که برام طلسم گرفته و گفت بختت رو بسته و اشاره کرد به یه شکستی که در زندگیم داشتم رها کردن درسم تنها شکست زندگیمه گفت این طلسم پشتته هر جا بری پشتته ... تنم یخ کرد خیلی ترسیدم بهم گفت هر جا هستی برو برات باطلش کنن شنیده بودم طلسم رو تنها از طریق خودش باید باطل کرد یک ماه بود از اون روزی که سرکتاب باز کردم گذشت کسی رو نداشتم ازش کمک بگیرم تماس گرفتم از خود دعا نویس خواستم بهم دعا بده دیگه بماند سر انجام دادن دعاهاش چقدر مصیبت کشیدم از بس زیاد بود کاراش هر دعایی روز و نحوه ی انجامش روش نوشته شده بود چند تایی غسل بعضیا با اسپند و ریشه بابا آدم سوزوندم بعضیا دیگه هم شستم و جلو درب خونه ریختم دریغ از یه ذره تغییر در اوضاع و احوالاتم بازم مث سابق(قبل از اینکه دعا بگیرم) سرانجامی تو خواستگاریام نیست خیلی نگرانم میترسم بدتر به مشکل بربخورم و دعاها برام سنگینی داشته باشه واقعاً اثری برام نداشت اون کاغذها رو سوزوندم بقیه رو پیشم دارم با اونا چیکار کنم؟؟؟ راستش گول خوردم یه نفر گفت دعاهاش ردخور نداره من تضمینش میکنم ولی با این وجود اون حس آرامش رو که دنبالش بودم ندارم.
الان که به گذشته دقیق میشم بعد از جر و بحث فامیلی سر یه موضوعی یه سال بعدش به اون نقطه رسیدم که قادر به درس خوندن نیستم دیگه نمیدونم اون جرو بحث چقدر به این موضوع ربط داره
ازتون ملتمسانه خواهش میکنم هر جوری میدونین راهنماییم کنین که چه کنم؟


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

کمی تأمل لطفا!!!+عکس > هدیه مهربانی به دیگران !!

کمی تأمل لطفا!!!

به عکس های زیر را ببینید و کمی بیاندیشیدلطفا!!!

سبقت بگیرید درخیر


از کودکان بیاموزیم


انشاء الله ادامه دارد....
لطفا!!!

راهکار برای برطرف نمودن بی انگیزگی یک نوجوان

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام استاد بزرگوار

از زحماتی که برای گذاشتن مطالب زیبا و آموزنده در سایت میکشید بسیار سپاسگزارم.
مسئله ای پیش آمده که میخواستم با شما مشورت کنم
خواهرزاده ام پسری 18 ساله است که امسال پیش دانشگاهی می باشد ولی متاسفانه هیچ انگیزه ای برای درس خواندن ندارد و خیلی افسرده شده و حتی گاهی میگه انگیزه ای برای زندگی ندارم و از ترس اینکه آخرتم خراب نشه خودکشی نمیکنم و خلاصه اینجور حرفهایش خیلی ما رو نگران کرده.
همش میگه تو ایران امیدی به آینده نیست. برا چی درس بخونم وقتی نتیجه نداره، اصلا چرا انقلاب کردیم زمان شاه که بهتر بود و از این جور حرف ها.
خیلی براش ناراحتم ولی واقعا نمیدونم چکار میتونم براش بکنم. اهل مشاوره رفتن هم نیست میگه حرفام منطقیه اگه جوابی دارید براش بگید. از طرفی هم به خاطر یه سری مشکلات مالی که برای پدرش پیش اومده خیلی ناراحته و غصه میخوره و کلا دیدش نسبت به همه چیز بد شده و همیشه ناراحت و افسردست میگه انگیزمو از دست دادم چطوری برا خودم هدف تعیین کنم وقتی با این وضع نمیتونم بهش برسم. و یه چیز دیگه هم که میگه اینه که این مشکل همه دهه هفتادیهاست که امیدی به آیندشون ندارن ولی شما درکمون نمیکنید.
خواهش میکنم راهنماییم کنید که چطور باهاش برخورد کنم که یکم انگیزه بگیره خیلی نگرانشیم

با تشکر


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

طرح مدرسه در مسجد، گوشه‌ای از تحلیل یک سفرنامه

انجمن: 

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
حدود ۵ ماه پیش جناب «مکلف» تاپیکی درست کردند تحت عنوان «آیا با آموزش و تحصیل فرزندان در خانه به جای مدرسه موافقید؟!» که در آن به مشکلات ریشه‌ای آموزش و پرورش چه در امر آموزش (چه از نظر محتوای علمی و چه از نظر نحوه‌ی آموزش چه از نظر روش و چه از نظر مدت تحصیل و غیره) و چه در امر پرورش پرداخته شده و صحبت از آن شده بود که شاید بهتر باشد کودکانمان را خودمان در منزل تعلیم و تربین بدهیم ... البته این کار تبعات خوب و بدی دارد که به هر حال در همان تاپیک مورد بررسی قرار گرفت و دوستان و جناب کارشناس نظراتشان را دادند ... اما آنچه که کلید ایجاد این تاپیک را زد پست سرکار «جزیره‌ی مجنون» در ان تاپیک بود که فرمودند:

جزیره مجنون;587566 نوشت:
سلام دوستان.ب نظر من یک اشتباه محض بخوای بچه تو خودت تربیت کنی ب جای مدرسه ... ولی میتونین کنار مدرسه یه سری کلاسایه فوق برنامه واسش بذارین ک اونجور دوس دارین بزرگ بشه و همچنین البته تویه مشهد یه تشکل درست شده ک تویه مسجد ب بچه ها درس میدن و آخر سال هم با آموزش پرورش هماهنگ کردن و امتحان میگیرن و مدرک هم میدن همه مقاطع رو هم دارن... اینم خوبه و در کنار درس هم بهشون قرآن و چیزایه دیگه یاد میدن ... ولی تویه خونه رو من قبول ندارم ... موفق باشین

و بعد از آن:
باء;587601 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
از اطلاع‌رسانی‌اتان در مورد آن تشکل در مشهد خیلی ممنونم، :Gol: ایشان می‌توانند الگوی خیلی خوبی برای شروع یک حرکت جهادی در راستای اصلاح وضعیت آموزشی و مهم‌تر از آن پرورشی کشور باشند، حداقل ایشان یک گام بلند از حقیر و امثال حقیر جلوتر هستند، بیشتر ممنون می‌شوم اگر بتوانید اطلاعات بیشتری از آن تشکل را بیان کنید یا نامی نشانی آدرسی چیزی از ایشان را معرفی نمایید که بتوان با ایشان ارتباط گرفت و از تجربیاتشان استفاده نمود. کاری مشابه کار ایشان را حقیر هم به دنبال ایجادش هستم اگر خداوند بخواهد و توفیقی حاصل گردد. اگر جناب مکلف و مدیریت محترم تاپیک ادامه‌ی این شاخه از پاسخ‌ها را انحراف تاپیک ارزیابی کنند ممنون می‌شوم اطلاعاتی اگر دارید را خصوصی به حقیر بدهید. همچنین در صورت لزوم می‌توان تاپیکی جداگانه در مورد روش ایشان ایجاد کرد و مزایا و معایب آن را با کمک کارشناسان بزرگوار سایت از منظر دینی و ابعاد اجتماعی و فردی مورد بررسی قرار داد تا بتوان در صورت امکان نقطه‌ی شروع مناسب‌تری را برای گسترش فعالیت‌های این‌چنینی انتخاب نمود ...
با تشکر، :Gol:
یا علی

با لطف سرکار «جزیره‌ی مجنون» حقیر در سفر اخیری که به مشهد داشتم به مسجد ایشان رفتم و هم یکی از اعضای آنجا شرایط کاری و تحصیلی آنجا را برایم توضیح دادند و هم زمانی را حاج‌آقا اجازه دادند خدمتشان رسیدم و با ایشان صحبت کردم که نتایجش را به اختصار اینجا می‌نویسم که شاید به کار دیگر دوستان هم بخورد ... و البته کار ایشان به حق از چند جهت اساسی و قابل اعتناست ...
۱. مسجد سنگر است و محل اصلی هم آموزش و هم پرورش
۲. آباد کردن مسجد و رونق دادن به آن در قرآن هم توصیه شده است، مسجد باید مرکز فعالیت‌ها باشد و این سیاست جدا کردن دین از متن زندگی مردم بوده است که مسجد را به جایی برای نمازهای یومیه تبدیل کرده است که قبل از اذان باز شود و بلافاصله بعد از نماز هم بسته شود
۳. افرادی که در این مسجد تحصیل می‌کنند بر چند دسته هستند:الف) کودکان خردسال از پیش‌دبستانی تا دبستانی تا بچه‌های بزرگتر و فکر کنم تا کنکور که به جای شرکت در مدارس برای تحصیل به این مسجد می‌آیند و رایگان آموزش می‌بینند و تنها اگر بخواهند برای امتحان به مراکز معرفی شده توسط آموزش و پرورش که برای دانش‌اموزانی که تحصیلات غیرحضوری دارند امتحان می‌گیرند شرکت کرده و امتحان می‌دهند
ب) کودکانی که می‌خواهند به جای مدرسه حوزه را ادامه بدهند تا حدّ لازم را از کلاس‌های رایگان برای مدارس در مسجد استفاده می‌کنند و بعد وارد گروه‌های حوزوی مسجد می‌شوند که تا سطح ۶ را اگر درست خاطرم باشد در همان مسجد می‌خوانند و باز اگر بخواهند امتحانات لازم را در حوزه می‌دهند که وقتی به اتمام دوره رسیدند اگر خواستند به حوزه‌های رسمی رفته و ادامه تحصیل می‌دهند ...
ج) کسانی که ترک تحصیل کرده‌اند و برای خودشان به مسجد می‌آیند که علم کسب کنند و ایشان هم بعد از مدتی به تشخیص خود حاج‌آقا گه مجتهد هستند و اجازه دارند ملبس به لباس روحانیت می‌شوند ...

۴. افرادی که در این مسجد تدریس می‌کنند عموماً طلبه و یا معلمان و یا افراد دیگری هستند که توانایی تدریس دارند و البته همگی هم رایگان تدریس می‌کنند، شاید یک جور زکات علمشان را می‌دهند
۵. حاج‌آقا از آنجا که عالمی عامل هستند خیلی مقید هستند به سبک زندگی اسلامی و برای مثال توصیه‌اشان به بچه‌ها این است که در روز بیش از دو وعده غذا نخورند، یکی صبح و یکی شب، این است که کلاس‌های مدرسه که از حدود ۲:۳۰ یا ۳ صبح آغاز می‌شود ادامه دارد تا حدود اذان صبح که آن موقع سحری رایگان به ایشان داده می‌شود (اگر اشتباه نفهمیده باشم از محل کمک‌های مردمی که هر کسی بخواهد کمک کند) و بعد کلاس‌ها هست تا غروب یا بعد از غروب، بجز بچه‌های پیش‌دبستانی و دبستانی که از حدود ۷:۳۰ صبح به مسجد می‌آیند تا بعد از نماز ظهر. بعد از اتمام کلاس‌ها در غروب یا سر شب بچه‌ها یا به ورزش می‌روند و یا تفریحات سالم و گاهی هم اگر اشتباه نکنم برخی اردوها داخل شهر یا خارج شهر یا حداقل هزینه‌ها ... و البته با توجه به اینکه کلاس‌ها حدود ۳ صبح شروع می‌شوند آنها که بخواهند شب را هم در مسجد می‌مانند و آنها که بخواهند و بتوانند به منزل می‌روند تا دوباره صبح برگردند ... همچنین اگرچه بچه‌ها دو وعده در روز غذا دارند ولی این به معنای روزه بودن اجباری‌اشان نیست، اگر کسی بخواهد می‌تواند برود بیرون از مسجد یا در گوشه‌ای چیزی بخورد ولی توصیه‌ی حاج‌آقا این ایست که بچه‌ها یا زودتر ازدواج کنند و یا تا می‌توانند روزه بگیرند
۶. کلاس برای خواهران هم هست ولی خیلی سبک‌تر و به طور خاص اگر اشتباه نکنم کلاس‌هایشان حدود ساعت ۷:۳۰ شروع می‌شود که هوا روشن است ...
۷. حاج‌آقا گاهی از خانواده‌های دانش‌آموزانشان هم در تربیت بچه‌ها استفاده می‌کنند، مثلاً در روستایی که صبح جمعه با حاج‌اقا خارج شهر رفتیم نوجوانی شاید ۱۲ ساله بعد از نماز صبح برایمان به منبر رفت و حدیث تربیتی از امام سجاد علیه‌السلام برایمان خواند و درس اخلاق حاج‌آقا مجتهدی را می‌داد و ما نمی‌دانستیم بخاطر درس ایشان اشک بریزیم یا بخاطر صفای او بخندیم و شعف داشته باشیم، بعد حاج‌آقا توضیح دادند که ایشان دو سال است که دانش‌آموزشان هستند و چون معلمان از پس ایشان برنمی‌آمدند از پدر ایشان خواسته شد که مسؤولیت تربیت ایشان در مدرسه را به عهده بگیرند که الآن یک سال هم هست که هر روز صبح با پسرشان به مسجد می‌روند تا شب که با او به خانه بازگردند، نظر حاج‌آقا به این بود که کار والدین برای ساختن آینده‌ی بچه‌هایشان هست و تمرکز بیشتر بر تربیت فرزندانشان می‌تواند از بهترین روش‌های سرمایه‌گذاری برای آینده‌ی آنها باشد، بخصوص که هیچ معلمی به اندازه‌ی پدر برای فرزندش دلسوز و صبور نیست و اوست که با روحیات فرزندش اشنایی بیشتری دارد و غیره، آموزش دادن او به فرزندش هم تحت نظارت معلمین مدرسه خواهد بود ... از جاج‌آقا پرسیدم که ایشان چطوری ارتزاق می‌کنند اگر هر روز به مدرسه می‌آیند!؟ حاج‌آقا گفتند از خودشان بپرسم که متأسفانه توفیق نشد ولی صحبت همه آنجا این بود که خدا روزی‌رسان است و روزی‌ها می‌رسد ...
۸. البته حاج‌آقا ظاهراً توصیه‌اشان این است که کسانی که آنجا می‌آیند زیاد در قید و بند گرفتن مدرک نباشند و به خود علم بپردازند ولی کسی را هم از امتحان دادن در آموزش و پرورش در حوزه منع نمی‌کنند ... از ایشان پرسیدم که اگر مدرک نگیرند در این جامعه‌ی مدرک‌گرا برای آینده‌اشان مشکلی پیش نمی‌آید؟ ایشان فرمودند که اتفاقا تجربه عکس آن را نشان داده است، اینکه اگر کسی مدرکی داشته باشد ولی کار بلد نباشد آنقدر موفق نخواهد بود که کار بلد باشد ولی مدرک نداشته باشد. حقیر با این حرف ایشان از جهت دیگری هم موافقم و آن اینکه مدرک تنها اگر خیلی معتبر و بالا باشد فرصت‌های خاص برای فرد ایجاد می‌کند و بسیاری از مدرک‌ها گرفتنش با نگرفتنش فرق چندانی ندارد، اما با این حال شخص باید توکلش به خدا زیاد باشد چون همان مدرک‌های نیم‌بند هم گاهی به کار آدم می‌آیند و شخصی که مدرک ندارد نباید زیاد غصه‌ی مال دنیا را بخورد و باید نگاهش به زندگی هم درست باشد تا با مشکلات روحی برنخورد ...
۹. با حاج‌آقا درباره‌ی محتوی آموزشی که صحبت کردم فرمودند که فعلاً همان منابع آموزش و پرورش است و البته برنامه‌ای هم برای تغییرش ندارند ولی اگر می‌شد تغییرش داد و اسلامی‌اش کرد خیلی خوب بود، مخصوصاً وقتی به ایشان گفتم که در مدرسه علوم الحادی به بچه‌ها تدریس می‌شود و بعد انتظار داریم بچه بزرگ شود و مقابل خدا نایستد داغشان تازه شد ولی در هر صورت فعلاً در این راستا نقشه‌ای نداشتند و البته این کار تولید محتوی هم اصلاً کار ساده‌ای نیست که راحت بشود راجع به آن برنامه‌ریزی کرد و حرف زد ...
۱۰. در این مسجد و در واقع مدرسه-حوزه-مسجد تأکید خیلی زیادی بر روی انس با قرآن و نهج‌البلاغه است و اکثر برنامه‌های جانبی بچه‌ها حول این دو محور است، هر از گاهی هم حاج‌آقا مسابقاتی را می‌گذارند که برای برندگانش هم جوایزی را به عنوان کمک‌هزینه‌ی زندگی تعیین می‌کنند که همین کمک‌ها هم فکر می‌کنم برای برخی حکم نان شب را داشته باشد. مثلاً یک مسابقه‌ی از نهج‌البلاغه بود که جایزه‌اش دو میلیون تومان بود و یک مسابقه‌ی ۱۴۴۰ که در مدت شاید حدود ۶ ماه هر کسی ۱۴ بار ختم قران و ۴۰ بار ختم نهج‌البلاغه کند (بدون ترجمه) پنج میلیون تومان بهش جایزه بدهند که می‌شود حدود ماهی 830 هزارتومان ...
۱۱. تمامی این کارها به عنوان کارهای فرهنگی مسجد است و فقط از والدین بچه‌ها رضایت‌نامه گرفته می‌شود که اگر اتفاقی برایشان در مسجد افتاد (مثلاً خوردند زمین و غیره) مشکلی پیش نیاید و البته فکر کنم گفتند بچه‌ها را بیمه هم می‌کنند
۱۲. آن زمانی که با ایشان به آن روستا رفتیم دو روحانی بزرگوار هم از شیراز مهمان ایشان بودند که آمده بودند تا نحوه‌ی کارکرد مدرسه را ببینند و لابد اگر بشود در شیراز پیاده‌اش کنند، چنین کار جهادی علمی-تربیتی-فرهنگی-قرآنی که همراه با آباد کردن مساجد باشد می‌تواند کلید حل بسیاری از مشکلات فعلی و اینده‌ی این کشور باشد ان شاء‌ الله ... حقیر هم خیلی تمایل داشتم در تهران چنین کاری راه بیاندازیم و به همین دلیل به حوزه‌ای رجوع کردم که می‌دانستم بخاطر روحیات انقلابی‌اشان از کارهای جهادی غیراستاندارد استقبال می‌کنند، اما متأسفانه آنها آنقدر سرشان شلوغ بود و خودشان کارهای فرهنگی و علمی در مسجدشان داشتند که اصلاً ظرفیت فعالیت اضافه‌ای آن هم در آن سطح نداشتند، گرچه باز هم استقبال کردند و گفتند شاید ظرف چند سال آینده بتوانند برخی ظرفیت‌های لازم برای بخشی از این فعالیت را فراهم کنند، اگرچه معتقد بودند در این کار برخی ابهامات وجود دارد که باید رفع گردد و مثلاً در امر تدریس نه به راحتی به کسی اعتماد می‌کنند که سر کار بیاورندش (خصوصاً که خودشان حوزه‌ی علمیه هستند و منبع مناسبی برای تربیت کردن استاد مناسب دارند) و نه راضی می‌شوند که آنها رایگان تدریس کنند

این پست جنبه‌ی اطلاع‌رسانی داشت، اگر نقدی دارید که برای تجربه‌های بعدی کمکی نماید بفرمایید تا استفاده کنیم و اگر سؤالی دارید بفرمایید تا شاید بتوانم پاسخ دهم.
با تشکر از مشارکتتان در نقدهای سازنده و همچنین با تشکر از سرکار «جزیره‌ی مجنون» که معرفی کننده‌ی این گروه بودند، :Gol:
یا علی علیه‌السلام

پس‌نامه‌ی ۱:
مدارسی که مشابه مدارس معمولی باشند ولی وابسته به مسجد باشند و از طریق مسجد و مسجدیها نیروها و برنامه‌های فرهنگی‌اشان تغذیه شود و یا اینکه وابسته به سپاه باشند همین الآن هم وجود دارند.

پس‌نامه‌ی ۲:
بجز آموزش و پرورش که زیر نظر شورای انقلاب فرهنگی کار تحول بنیادین در آموزش و پرورش را شروع کرده‌اند (اگرچه شاید چندین و چند سال طول بکشد تا عملیاتی شود و دست آخر هم معلوم نیست چقدر دغدغه‌های مؤمنین انقلابی ما را لحاظ نماید، اگرچه ان شاء الله که کارشان قابل قبول و خوب باشد) ظاهراً اندیشکده‌ای هم به صورت خصوصی تأسیس شده است که در آن تلاش می‌کنند تا علوم روز را به کمک قران و از تدبر در قران استخراج نمایند تا جایگزین علوم الحادی غربیها نمایند. با توجه به اینکه حقیر هنوز خوب با این اندیشکده آشنا نشدن از دادن اطلاعات بیشتر خودداری می‌کنم.