سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
حدود ۵ ماه پیش جناب «مکلف» تاپیکی درست کردند تحت عنوان «آیا با آموزش و تحصیل فرزندان در خانه به جای مدرسه موافقید؟!» که در آن به مشکلات ریشهای آموزش و پرورش چه در امر آموزش (چه از نظر محتوای علمی و چه از نظر نحوهی آموزش چه از نظر روش و چه از نظر مدت تحصیل و غیره) و چه در امر پرورش پرداخته شده و صحبت از آن شده بود که شاید بهتر باشد کودکانمان را خودمان در منزل تعلیم و تربین بدهیم ... البته این کار تبعات خوب و بدی دارد که به هر حال در همان تاپیک مورد بررسی قرار گرفت و دوستان و جناب کارشناس نظراتشان را دادند ... اما آنچه که کلید ایجاد این تاپیک را زد پست سرکار «جزیرهی مجنون» در ان تاپیک بود که فرمودند:
جزیره مجنون;587566 نوشت: سلام دوستان.ب نظر من یک اشتباه محض بخوای بچه تو خودت تربیت کنی ب جای مدرسه ... ولی میتونین کنار مدرسه یه سری کلاسایه فوق برنامه واسش بذارین ک اونجور دوس دارین بزرگ بشه و همچنین البته تویه مشهد یه تشکل درست شده ک تویه مسجد ب بچه ها درس میدن و آخر سال هم با آموزش پرورش هماهنگ کردن و امتحان میگیرن و مدرک هم میدن همه مقاطع رو هم دارن... اینم خوبه و در کنار درس هم بهشون قرآن و چیزایه دیگه یاد میدن ... ولی تویه خونه رو من قبول ندارم ... موفق باشین
و بعد از آن:
باء;587601 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
از اطلاعرسانیاتان در مورد آن تشکل در مشهد خیلی ممنونم، :Gol: ایشان میتوانند الگوی خیلی خوبی برای شروع یک حرکت جهادی در راستای اصلاح وضعیت آموزشی و مهمتر از آن پرورشی کشور باشند، حداقل ایشان یک گام بلند از حقیر و امثال حقیر جلوتر هستند، بیشتر ممنون میشوم اگر بتوانید اطلاعات بیشتری از آن تشکل را بیان کنید یا نامی نشانی آدرسی چیزی از ایشان را معرفی نمایید که بتوان با ایشان ارتباط گرفت و از تجربیاتشان استفاده نمود. کاری مشابه کار ایشان را حقیر هم به دنبال ایجادش هستم اگر خداوند بخواهد و توفیقی حاصل گردد. اگر جناب مکلف و مدیریت محترم تاپیک ادامهی این شاخه از پاسخها را انحراف تاپیک ارزیابی کنند ممنون میشوم اطلاعاتی اگر دارید را خصوصی به حقیر بدهید. همچنین در صورت لزوم میتوان تاپیکی جداگانه در مورد روش ایشان ایجاد کرد و مزایا و معایب آن را با کمک کارشناسان بزرگوار سایت از منظر دینی و ابعاد اجتماعی و فردی مورد بررسی قرار داد تا بتوان در صورت امکان نقطهی شروع مناسبتری را برای گسترش فعالیتهای اینچنینی انتخاب نمود ...
با تشکر، :Gol:
یا علی
با لطف سرکار «جزیرهی مجنون» حقیر در سفر اخیری که به مشهد داشتم به مسجد ایشان رفتم و هم یکی از اعضای آنجا شرایط کاری و تحصیلی آنجا را برایم توضیح دادند و هم زمانی را حاجآقا اجازه دادند خدمتشان رسیدم و با ایشان صحبت کردم که نتایجش را به اختصار اینجا مینویسم که شاید به کار دیگر دوستان هم بخورد ... و البته کار ایشان به حق از چند جهت اساسی و قابل اعتناست ...
۱. مسجد سنگر است و محل اصلی هم آموزش و هم پرورش
۲. آباد کردن مسجد و رونق دادن به آن در قرآن هم توصیه شده است، مسجد باید مرکز فعالیتها باشد و این سیاست جدا کردن دین از متن زندگی مردم بوده است که مسجد را به جایی برای نمازهای یومیه تبدیل کرده است که قبل از اذان باز شود و بلافاصله بعد از نماز هم بسته شود
۳. افرادی که در این مسجد تحصیل میکنند بر چند دسته هستند:الف) کودکان خردسال از پیشدبستانی تا دبستانی تا بچههای بزرگتر و فکر کنم تا کنکور که به جای شرکت در مدارس برای تحصیل به این مسجد میآیند و رایگان آموزش میبینند و تنها اگر بخواهند برای امتحان به مراکز معرفی شده توسط آموزش و پرورش که برای دانشاموزانی که تحصیلات غیرحضوری دارند امتحان میگیرند شرکت کرده و امتحان میدهند
ب) کودکانی که میخواهند به جای مدرسه حوزه را ادامه بدهند تا حدّ لازم را از کلاسهای رایگان برای مدارس در مسجد استفاده میکنند و بعد وارد گروههای حوزوی مسجد میشوند که تا سطح ۶ را اگر درست خاطرم باشد در همان مسجد میخوانند و باز اگر بخواهند امتحانات لازم را در حوزه میدهند که وقتی به اتمام دوره رسیدند اگر خواستند به حوزههای رسمی رفته و ادامه تحصیل میدهند ...
ج) کسانی که ترک تحصیل کردهاند و برای خودشان به مسجد میآیند که علم کسب کنند و ایشان هم بعد از مدتی به تشخیص خود حاجآقا گه مجتهد هستند و اجازه دارند ملبس به لباس روحانیت میشوند ...
۴. افرادی که در این مسجد تدریس میکنند عموماً طلبه و یا معلمان و یا افراد دیگری هستند که توانایی تدریس دارند و البته همگی هم رایگان تدریس میکنند، شاید یک جور زکات علمشان را میدهند
۵. حاجآقا از آنجا که عالمی عامل هستند خیلی مقید هستند به سبک زندگی اسلامی و برای مثال توصیهاشان به بچهها این است که در روز بیش از دو وعده غذا نخورند، یکی صبح و یکی شب، این است که کلاسهای مدرسه که از حدود ۲:۳۰ یا ۳ صبح آغاز میشود ادامه دارد تا حدود اذان صبح که آن موقع سحری رایگان به ایشان داده میشود (اگر اشتباه نفهمیده باشم از محل کمکهای مردمی که هر کسی بخواهد کمک کند) و بعد کلاسها هست تا غروب یا بعد از غروب، بجز بچههای پیشدبستانی و دبستانی که از حدود ۷:۳۰ صبح به مسجد میآیند تا بعد از نماز ظهر. بعد از اتمام کلاسها در غروب یا سر شب بچهها یا به ورزش میروند و یا تفریحات سالم و گاهی هم اگر اشتباه نکنم برخی اردوها داخل شهر یا خارج شهر یا حداقل هزینهها ... و البته با توجه به اینکه کلاسها حدود ۳ صبح شروع میشوند آنها که بخواهند شب را هم در مسجد میمانند و آنها که بخواهند و بتوانند به منزل میروند تا دوباره صبح برگردند ... همچنین اگرچه بچهها دو وعده در روز غذا دارند ولی این به معنای روزه بودن اجباریاشان نیست، اگر کسی بخواهد میتواند برود بیرون از مسجد یا در گوشهای چیزی بخورد ولی توصیهی حاجآقا این ایست که بچهها یا زودتر ازدواج کنند و یا تا میتوانند روزه بگیرند
۶. کلاس برای خواهران هم هست ولی خیلی سبکتر و به طور خاص اگر اشتباه نکنم کلاسهایشان حدود ساعت ۷:۳۰ شروع میشود که هوا روشن است ...
۷. حاجآقا گاهی از خانوادههای دانشآموزانشان هم در تربیت بچهها استفاده میکنند، مثلاً در روستایی که صبح جمعه با حاجاقا خارج شهر رفتیم نوجوانی شاید ۱۲ ساله بعد از نماز صبح برایمان به منبر رفت و حدیث تربیتی از امام سجاد علیهالسلام برایمان خواند و درس اخلاق حاجآقا مجتهدی را میداد و ما نمیدانستیم بخاطر درس ایشان اشک بریزیم یا بخاطر صفای او بخندیم و شعف داشته باشیم، بعد حاجآقا توضیح دادند که ایشان دو سال است که دانشآموزشان هستند و چون معلمان از پس ایشان برنمیآمدند از پدر ایشان خواسته شد که مسؤولیت تربیت ایشان در مدرسه را به عهده بگیرند که الآن یک سال هم هست که هر روز صبح با پسرشان به مسجد میروند تا شب که با او به خانه بازگردند، نظر حاجآقا به این بود که کار والدین برای ساختن آیندهی بچههایشان هست و تمرکز بیشتر بر تربیت فرزندانشان میتواند از بهترین روشهای سرمایهگذاری برای آیندهی آنها باشد، بخصوص که هیچ معلمی به اندازهی پدر برای فرزندش دلسوز و صبور نیست و اوست که با روحیات فرزندش اشنایی بیشتری دارد و غیره، آموزش دادن او به فرزندش هم تحت نظارت معلمین مدرسه خواهد بود ... از جاجآقا پرسیدم که ایشان چطوری ارتزاق میکنند اگر هر روز به مدرسه میآیند!؟ حاجآقا گفتند از خودشان بپرسم که متأسفانه توفیق نشد ولی صحبت همه آنجا این بود که خدا روزیرسان است و روزیها میرسد ...
۸. البته حاجآقا ظاهراً توصیهاشان این است که کسانی که آنجا میآیند زیاد در قید و بند گرفتن مدرک نباشند و به خود علم بپردازند ولی کسی را هم از امتحان دادن در آموزش و پرورش در حوزه منع نمیکنند ... از ایشان پرسیدم که اگر مدرک نگیرند در این جامعهی مدرکگرا برای آیندهاشان مشکلی پیش نمیآید؟ ایشان فرمودند که اتفاقا تجربه عکس آن را نشان داده است، اینکه اگر کسی مدرکی داشته باشد ولی کار بلد نباشد آنقدر موفق نخواهد بود که کار بلد باشد ولی مدرک نداشته باشد. حقیر با این حرف ایشان از جهت دیگری هم موافقم و آن اینکه مدرک تنها اگر خیلی معتبر و بالا باشد فرصتهای خاص برای فرد ایجاد میکند و بسیاری از مدرکها گرفتنش با نگرفتنش فرق چندانی ندارد، اما با این حال شخص باید توکلش به خدا زیاد باشد چون همان مدرکهای نیمبند هم گاهی به کار آدم میآیند و شخصی که مدرک ندارد نباید زیاد غصهی مال دنیا را بخورد و باید نگاهش به زندگی هم درست باشد تا با مشکلات روحی برنخورد ...
۹. با حاجآقا دربارهی محتوی آموزشی که صحبت کردم فرمودند که فعلاً همان منابع آموزش و پرورش است و البته برنامهای هم برای تغییرش ندارند ولی اگر میشد تغییرش داد و اسلامیاش کرد خیلی خوب بود، مخصوصاً وقتی به ایشان گفتم که در مدرسه علوم الحادی به بچهها تدریس میشود و بعد انتظار داریم بچه بزرگ شود و مقابل خدا نایستد داغشان تازه شد ولی در هر صورت فعلاً در این راستا نقشهای نداشتند و البته این کار تولید محتوی هم اصلاً کار سادهای نیست که راحت بشود راجع به آن برنامهریزی کرد و حرف زد ...
۱۰. در این مسجد و در واقع مدرسه-حوزه-مسجد تأکید خیلی زیادی بر روی انس با قرآن و نهجالبلاغه است و اکثر برنامههای جانبی بچهها حول این دو محور است، هر از گاهی هم حاجآقا مسابقاتی را میگذارند که برای برندگانش هم جوایزی را به عنوان کمکهزینهی زندگی تعیین میکنند که همین کمکها هم فکر میکنم برای برخی حکم نان شب را داشته باشد. مثلاً یک مسابقهی از نهجالبلاغه بود که جایزهاش دو میلیون تومان بود و یک مسابقهی ۱۴۴۰ که در مدت شاید حدود ۶ ماه هر کسی ۱۴ بار ختم قران و ۴۰ بار ختم نهجالبلاغه کند (بدون ترجمه) پنج میلیون تومان بهش جایزه بدهند که میشود حدود ماهی 830 هزارتومان ...
۱۱. تمامی این کارها به عنوان کارهای فرهنگی مسجد است و فقط از والدین بچهها رضایتنامه گرفته میشود که اگر اتفاقی برایشان در مسجد افتاد (مثلاً خوردند زمین و غیره) مشکلی پیش نیاید و البته فکر کنم گفتند بچهها را بیمه هم میکنند
۱۲. آن زمانی که با ایشان به آن روستا رفتیم دو روحانی بزرگوار هم از شیراز مهمان ایشان بودند که آمده بودند تا نحوهی کارکرد مدرسه را ببینند و لابد اگر بشود در شیراز پیادهاش کنند، چنین کار جهادی علمی-تربیتی-فرهنگی-قرآنی که همراه با آباد کردن مساجد باشد میتواند کلید حل بسیاری از مشکلات فعلی و ایندهی این کشور باشد ان شاء الله ... حقیر هم خیلی تمایل داشتم در تهران چنین کاری راه بیاندازیم و به همین دلیل به حوزهای رجوع کردم که میدانستم بخاطر روحیات انقلابیاشان از کارهای جهادی غیراستاندارد استقبال میکنند، اما متأسفانه آنها آنقدر سرشان شلوغ بود و خودشان کارهای فرهنگی و علمی در مسجدشان داشتند که اصلاً ظرفیت فعالیت اضافهای آن هم در آن سطح نداشتند، گرچه باز هم استقبال کردند و گفتند شاید ظرف چند سال آینده بتوانند برخی ظرفیتهای لازم برای بخشی از این فعالیت را فراهم کنند، اگرچه معتقد بودند در این کار برخی ابهامات وجود دارد که باید رفع گردد و مثلاً در امر تدریس نه به راحتی به کسی اعتماد میکنند که سر کار بیاورندش (خصوصاً که خودشان حوزهی علمیه هستند و منبع مناسبی برای تربیت کردن استاد مناسب دارند) و نه راضی میشوند که آنها رایگان تدریس کنند
این پست جنبهی اطلاعرسانی داشت، اگر نقدی دارید که برای تجربههای بعدی کمکی نماید بفرمایید تا استفاده کنیم و اگر سؤالی دارید بفرمایید تا شاید بتوانم پاسخ دهم.
با تشکر از مشارکتتان در نقدهای سازنده و همچنین با تشکر از سرکار «جزیرهی مجنون» که معرفی کنندهی این گروه بودند، :Gol:
یا علی علیهالسلام
پسنامهی ۱:
مدارسی که مشابه مدارس معمولی باشند ولی وابسته به مسجد باشند و از طریق مسجد و مسجدیها نیروها و برنامههای فرهنگیاشان تغذیه شود و یا اینکه وابسته به سپاه باشند همین الآن هم وجود دارند.
پسنامهی ۲:
بجز آموزش و پرورش که زیر نظر شورای انقلاب فرهنگی کار تحول بنیادین در آموزش و پرورش را شروع کردهاند (اگرچه شاید چندین و چند سال طول بکشد تا عملیاتی شود و دست آخر هم معلوم نیست چقدر دغدغههای مؤمنین انقلابی ما را لحاظ نماید، اگرچه ان شاء الله که کارشان قابل قبول و خوب باشد) ظاهراً اندیشکدهای هم به صورت خصوصی تأسیس شده است که در آن تلاش میکنند تا علوم روز را به کمک قران و از تدبر در قران استخراج نمایند تا جایگزین علوم الحادی غربیها نمایند. با توجه به اینکه حقیر هنوز خوب با این اندیشکده آشنا نشدن از دادن اطلاعات بیشتر خودداری میکنم.