مناظره
اخلاق بحث و مناظره در محضر مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی(لازم و کاربردی)
ارسال شده توسط استاد در یکشنبه, ۱۳۹۲/۰۱/۱۱ - ۱۷:۱۲بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مواردی که دانستن آن برای کسانی که در هر نوع بحثی،خصوصا بحث های دینی شرکت می کنند،لازم و واجب است،اخلاق بحث و مناظره و پرهیز از جدال کردن است.
لذا از همه عزیزان و سروران دعوت می کنم که چند پست آتی را در محضر معلم اخلاق حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه باشند و از دریای معارف القائی ایشان گوهری صید کنند.
معنای جدال در علم اخلاق
یکی از معانی جدل که مورد توجه و بحث دانشمندان علم اخلاق قرار گرفته، پیکار لفظی و ستیزه در کلام جهت چیره شدن بر طرف مقابل و ساکت کردن اوست؛ بنابراین مقصود از جدال در دانش اخلاق، رد و بدل کردن سخن، جهت چیره شدن بر دیگری است. بحث و پیکار در کلام، چه در مسائل علمی، چه اعتقادی و دینی، با عنوان جدال مطرح میشود.
«جدل» یکی از مباحث منطقی است که دانشمندان منطق در بخش صناعات خمس، به بحث و گفت و گوی از آن پرداختهاند. ایشان مواد قیاس را به پنج نوع تقسیم کردهاند که جدل یکی از آنها است. جدل قیاسی است که از «مسلمات» و «مشهورات» تشکیل شده است.
• مسلمات
آن دسته از قضایایی که میان جدل کننده و طرف مقابل او پذیرفته شده هستند.
• مشهورات
آن دسته قضایایی که میان مردم (کسانی که از خرد بهره دارند) شهرت دارند و همه آنرا تصدیق میکنند، مانند «نیکو بودن عدالت و اکرام دیگرات».
بحث و گفتوگو در مسائل اعتقادی یا علمی از سه جهت قابل بررسی و دقت است که توجه به هر یک از این جهات، اقسامی را برای جدل پدید میآورد:
الف. انگیزهی جدل
ب. کیفیت جدل
ج. مواد و ابزار جدل.
الف.انگیزهی جدل
هر گاه شخص با طرف مقابل خود به جدال عملی و یااعتقادی میپردازد، یا از این کار قصد و غرضی الاهی دارد یا به دنبال امیال نفسانی خویش است؛ بنابراین انگیزهی او از جدل، بیش از این دو مورد نیست:
1.انگیزهی شیطانی 2. انگیزهی الاهی
راه بسوی كمال، راه اهل جدل و كلام نيست!!!
ارسال شده توسط اویس قرنی در جمعه, ۱۳۹۱/۰۸/۰۵ - ۲۰:۰۱مناظرات تاریخی امام رضا(علیه السلام)
ارسال شده توسط سوگند در پنجشنبه, ۱۳۸۹/۰۵/۱۴ - ۱۹:۰۹مناظرات تاریخی امام رضا(علیه السلام) با پیروان مذاهب و مکاتب دیگر
تألیف: آیة الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ویراستار: محمود نظری پور
فرمت pdf
حاضر جوابی های لطیف و دندان شکن در مناظرات کوتاه
ارسال شده توسط یوسف در دوشنبه, ۱۳۹۰/۰۱/۲۲ - ۲۱:۲۰حاضر جوابی های لطیف و دندان شکن در مناظرات کوتاه
وچند نکته برای اهلش
تاجر بغدادی همسایه خود را که عالم شیعی بود برای ناهار دعوت کرد وبرای اینکه او تنها نباشد وهم زبانی داشته باشد دوست دیگرش را که اتفاقا عالمی از اهل سنت بود نیز دعوت کرد.
این دو عالم درخانه میزبان ناگهان با یکدیگر مواجه شدند وتعجب کردند که چرا تاجر اینگونه مهمان دعوت کرده است.
بالاخره چاره ای نبود.
عالم سنی به عالم شیعه گفت بیا امروزبا هم مناظره نکنیم واو قبول کرد.
بعد از ناهار بالاخره عالم سنی طاقت نیاورد و گفت :
نظر شما در مورد ابو بکر چیست؟
عالم شیعه:او مقامش از پیامبرص بالاتر بود.
عالم سنی شگفت زده گفت چطور؟ شما که اصلا او را قبول نداشتید .
عالم شیعه: بله بالاتر بود.
عالم سنی :چطور؟ عالم شیعه:چون ابو بکر عقلش رسید وبرای خودش جانشین انتخاب کردو مردم را به دست مشکلات وحوادث نسپرد ولی پیامبرص این کار را نکرد وبسیاری ازمردم پس از او گمراه شدند.(قاعده الزام)
[indent][indent][indent]
[/indent][/indent][/indent]ماخذ:صدر الواعظین!!!
-----------------------------------------------------------------------------
نکته برای اهلش
1)-شیعه معتقد است پیامبرص از روزاول ابلاغ رسالت خود امیر المومنین ع را برای خلافت معرفی کردند (1) وتا روز آخر در موارد بسیاری تکرارکردند .ولی اهل سنت میگویند حضرت این امر را بر عهده مردم گذارده اند واین در حالی است که پیامبر برای یک روز هم در زمان حیات خود در زمان مسافرت هایشان مدینه را بی سرپرست رها نکردند.این کار را حتی یک معلم کلاس اول نمی کند.
2)-در چاپ اول کتاب "حیات محمدص "نوشته نویسنده بزرگ مصری محمد حسنین هیکل وچاپ اول تفسیر طبری 121/19 عبارت این است:
[indent][indent]: ای فرزندان عبد المطلب ! خدای تعالی مرا مبعوث فرمود بر عموم مردمان و به خصوص بر شما و من شما را دعوت می کنم به دو کلمه ای که بر زبان سبک و آسان است و در ترازوی اعمال سنگین و گران و شما به گفتن این دو کلمه بر عرب و عجم مالک شوید و ایشان شما را منقاد گردند و جمع امم در تحت انقیاد شما در ایند و به این دو کلمه به بهشت روید و از دوزخ نجات یابید و ان دو کلمه گواهی دادن به وحدانیت خدا و رسالت من است.
پس هر کس مرا اجابت کند در این کار و معاونت نماید مرا، او برادر و وزیر و وارث و خلیفه من خواهد بود بعد از من.
و این جمله اخر را سه مرتبه تکرار نمود و در هر سه مرتبه کسی جواب نداد الا حیدر کرار، علی مرتضی(علیه السلام).
علی (علیه السلام) جواب داد : انا انصرک و وزیرک یا نبی الله: من شما را کمک و یاری می نمایم ای پیامبر خدا...
سپس حضرت فرمود: ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم: این علی برادر و وصی و خلیفه من است در میان شما.
[/indent][/indent]ولی در چاپ های بعدی"وصی و خلیفه من است" حذف شده است.این یعنی کتمان وموارد مثل آن فراوان است.
«كسانى كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده پنهان مىدارند و بدان بهاى ناچيزى به دست مىآورند آنان جز آتش در شكمهاى خويش فرو نبرند و خدا روز قيامت با ايشان سخن نخواهد گفت و پاكشان نخواهد كرد و عذابى دردناك خواهند داشت» (بقره۱۷۴) (1)کنز العمال115/10 و شرح نهج ابن ابی الحدید 244و210/13 و تاریخ طبری 321و319/2 ,و.....
مناظره ای برای آخرین بار در مورد عصمت
ارسال شده توسط عقیل در شنبه, ۱۳۸۹/۰۵/۲۳ - ۱۷:۰۶بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در مورد عصمت تا حالا چندین بار در جاهای دیگر بحث کردم اما این بار به فضل خدا می خواهم بحثی در مورد کیفیت عصمت را شروع کنم ان شاء الله گفتگویی مفید و اثر بخش با مخالفان نظر بنده خواهم داشت
ابتدا نظر بنده در مورد کیفیت عصمت:
بنده معتقدم انبیاء علیهم السلام در تبلیغ دین و ابلغ رسالت خویش معصوم بوده اند و هیچ گاه به خدا دروغ نمی بسته اند اما این باعث نمی شود که این بزرگواران در تمام عرصه های زندگی بی اشتباه باشند بلکه پیامبران بشر هستند و امکان اشتباه در آن ها وجود دارد و ان شاء الله در آینده دلایلم را ذکر خواهم کرد
اما حالا شما دوستان شیعه تعریف خود را از عصمت بیان کنید