کربلا
چرا مسلم تنها ماند؟
ارسال شده توسط مکیال در یکشنبه, ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ - ۰۶:۱۷با عرض سلام خدمت کارشناس عزیز و کاربران محترم:Gol:
از نقاط مبهم نهضت کوفه تنها ماندن مسلم بن عقیل علیه السلام بود. از بزرگان شیعه در آن روزها می توان به رفاعة بن شداد بجلی ، سلیمان بن صُرَد خُزاعی ، مسیب بن نجبه فرازی ، مسلم بن عوسجه ، حبیب بن مظاهر اسدی ، ابوثمامه صائدی و ... نام برد. این عزیزان از محبین اهل بیت بودند و جز نامه نگارها .حال :
1- این افراد در آن لحظات کجا بودند؟
2- از این بزرگان سه شخصیت اول در کربلا حضور نداشتند چرا؟ اما اگر اشتباه نکنم در قیام های بعد از آن حضور داشتند ولی چرا از مسلم حمایت نکردند؟
3- سه عزیزی که نام مبارکشان را با رنگ آبی مشخص کردم در کربلا بودند ولی چرا از مسلم حمایت نکردند ؟ آیا دستور مسلم بود که مخفی شوند چون نهضت را شکست خورده می دانست یا اینکه برای تجهیز سپاه و سلاح در خارج شهر بودند و یا دلیل دیگری داشت؟
با تشکر شما:Gol:
๑۩❀ خیمه عزای سیدالشهداء علیه السلام ❀۩๑ ویژه نامه محرم 1437
ارسال شده توسط مدیر اجرایی_فرهنگی در سهشنبه, ۱۳۹۴/۰۷/۲۱ - ۱۰:۲۷class: grid | width:80% | align: center |
---|---|---|
[TR] | ||
[TD="bgcolor: #070707 | align: center"]![]() ![]() | |
[/TR] | ||
[TR] | ||
[TD="bgcolor: #070707 | align: center"]![]() | |
[/TR] | ||
[TR] | ||
[TD="bgcolor: #070707 | align: center"] ![]() ![]() | |
[/TD] | ||
[/TR] |
در صورت تمایل به درج ویژه نامه محرم 94 در سایت خود این فایل را دریافت نمایید
اشعار حماسی قیام اباعبدالله الحسین (ع)
ارسال شده توسط مرید الحسین (ع) در جمعه, ۱۳۹۴/۰۶/۲۷ - ۱۳:۰۲سلام بر فرهیختگان بزرگوار
همانطور که می دانید در اغلب اشعار و مراثی که در ایام محرم و صفر و بزرگداشت قیام باشکوه سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام ) خوانده میشود بجای پرداختن به حماسه ی خونین و والای آن بزرگمرد تاریخ و یاران و اصحاب با وفایش - بوی ذلت و خواری می دهند . و اغلب سعی دارند با هر ترفندی فقط بگریانند و مانند خانواده ی عزیز از دست رفته مویه و ناله کنند . اما هیچ مفهومی از قیام آن بزرگواران بگوش نرسانند . بخصوص در این برهه که سبکهای بسیار خطرناک با سروده هایی بسیار دون شأن اهلبیت رواج یافته اند .
بر ماست تا با ارائه اشعار حماسی و در خور قیام عاشورا و عاشورائیان گامی ارزنده در جهت اشاعه و معرفی به حق آن برداریم . مرا یاری دهید و اشعاری که مناسب و شایسته است بگذارید .
این حقیر بعنوان گشاینده ی این تاپیک حق دارم که پستهای نامربوط را حذف کنم .
برای مقدمه یک شعر ارسال می کنم تا نمونه ای باشد بر آنچه مدّ نظر است :
عشق در کربلا عشق یعنی ذوب در معشوق خویش عشق یعتی شوق بگذشتن ز خویش عشق یعنی دیدن سر روی نی بی کجابه روی اشتر ، سر به نی عشق سیلی خوردن است در پای نی پا برهنه کاروان را بود پی عشق یعنی خون چکیدن از گلو زخم پیکان از قفا ، نی روبرو عشق یعنی دستها را باختن مشک بر دندان به دشمن تاختن عشق یعنی با مصیبت ساختن مانده ها را یکتنه پرداختن عشق یعنی بین آن سگهای مست شوکت ابلیس را یکجا شکست عشق یعنی رؤیت آن مرد پست کز جفا بر سینه ی مولا نشست عشق یعنی پر زدن در خون و خاک سینه خون آلود چون جیحون و چاک عشق یعنی مثله چون برگ خزان بر عقاب* و پاره پاره با سنان عشق یعنی شوق ماندن در خیام پاسخی با جان به لبیک امام عشق یعنی پشت کردن بر عدو چکمه بر گردن رسی بر آرزو عشق یعنی در خرابه یک سکوت رؤیت سر در مناجات و قنوت عشق یعنی جستجوی قبر دوست بو کشی با جان شناسی عطر دوست
▐★*★ ▐یه جمله به امام حسین بگو ▐★*★ ▐
ارسال شده توسط باغ بهشت در دوشنبه, ۱۳۹۳/۰۱/۲۵ - ۰۷:۰۳السلام علیک یا کربلا هدفم از این تایپیک فقط شکستن دل شما کربلا ندیده هاست.. من یه نوکر دربدرم لیست زائرا دست کیه می گن دعوتا با بی بییه حسین منتظر می مونم دوست و رفیقام چند دفعه رفتن حرم چطور دلت میاد یبارم نرم مردن من بهتره ازین زندگی دق کردم از این همه شرمندگی امیرم بی تو می میرم عکس کربلا رو دیواره انگاری با من حرفی داره هی به من می گه نیا حرم بخدا منم یه نوکرم کربلا نرم کجا برم حسین اشکامو نگاه کن حسین گره هامو وا کن حسین دردمو دواکن کی می تونه هق هقه منو گوش کنه کاشکی می شد دوریتو فراموش کنم کاشکی می شد قلبمو یه شیش گوش کنم امیرم بی تو می میرم خوش باشی اقا با زائرات بین الحرمین قهرم باهات دوستم اومده از کربلا سوخته دلمو با خاطرات اورده برام اب فرات حسین ای خواب و قرارم حسین آبرو ندارم حسین من بی کس و کارم اشتی کن امشب با نوکرت اقا تورو جون علی اکبرت
وقتی دلت شکست... برا خودت و من و بقیه کربلا بخواه...
[INDENT]
چندساله همش منتظرم
اسمم دربیاد برم حرم
هی خط می خورم چه سریه
حسین من هنوز جوونم
بازم از شما می خونم
هی سربسره من می زاره
کی می تونه ناله هامو خاموش کنه
خوش بگذره با کبوترات
دوباره فرصت بده تا جبران کنم
دردای بی درمونم رو درمان کنم ....
[/INDENT]
آیا واقعاً شریح قاضی به قتل امام حسین(ع) فتوا داده بود؟
ارسال شده توسط Reza-D در پنجشنبه, ۱۳۹۴/۰۴/۱۸ - ۱۰:۰۴سلام خدمت اساتید و کاربران اسک دین
موضوع فتوای قاضی شریح مبنی بر قتل امام حسین(ع) رو کم و بیش همگی شنیدیم. متن فتوا به این شکل بیان میشه:
«إنّ حسین بن علىّ بن ابى طالب لقد شقّ عصا المسلمین، و خالف امیر المؤمنین و خرج عن الدّین ثبت و حقّق عندى قضیت و حکمت بدفعه و قتله حفظا لشریعة سیّد المرسلین»
حسین ستون مورد اعتماد مسلمانان را به دو نیم کرده و با امیر المؤمنین یزید بن معاویه به مخالفت پرداخته است. برای من خروج او از اسلام محرز شده و حکم من جنگ با اوست و قتل او برای حفظ شریعت اسلام واجب است
و منبع این مطلب هم معمولاً کتاب "ألفین" علامه حلی بیان میشه. اما به تازگی دیدم که در برخی سایت های مذهبی کلاً این موضوع رد شده و گفته شده که هیچ دلیل تاریخی مبنی بر صحت این موضوع وجود نداره و منبعی هم که به عنوان سند ارائه میشه سخن خود علامه حلی نیست ، بلکه صرفاً از طرف مترجم به کتاب اضافه شده
لطفاً در این خصوص راهنمایی بفرمایید
شعر زیبای کودکانه درباره حضرت رقیه (س) مخصوص کودکان
ارسال شده توسط گل ليلا در چهارشنبه, ۱۳۹۴/۰۳/۲۰ - ۱۹:۰۷23 شعبان میلاد حضرت رقیه(س) مبارک باد:Gol: یک شعر زیبای کودکانه پیرامون حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها که لحن کودکانه دارد آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن همیشـه پـروانـه ها دور سـرم مـیـگـردن از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی هر کسی مشکل داره، میزنه زیـر گریه مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه به یادتون میمونه؟ بابام امام حسینه پدربزرگ خـوبـم ، امیر مومنینه اون اولین امامه، ماه روی زمینه تـو دخترای بابام از هـمـشـون ریـزتـرم خیلی منو دوست داره،از همه عزیزترم مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم گردنبند سـتاره بـه گـردنـم می بـسـتـم
و قطعا بچه ها از شنیدن آن لذت می برند زیرا قابل فهم است.
یه روزی از مدینه، سواره و پیاده
راه افتادیم و رفتیم همراه خونواده
به سوی مکه رفتیم، تو روز و تو تاریکی
تـا خـونـه خـدا رو بـبـیـنـینم از نـزدیـکـی
چن روزی توی مکه موندیم و بعد از اونجا
راه افـتـادیـم و رفـتـیـم بـه صـحـرای کـربلا
به کربلا رسیدیم، اونجا که دریا داره
اونجا که آسمونش پر شده از ستاره
تو کربلا بچه ها سن و سالی نداشتم
بچه کبوتر بـودم ، پـر و بـالی نداشتم
هـمـیـشـه عمه زینب میگفت دورت بگردم
به حرفای قشنگش همیشه گوش میکردم
تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیدم
با اینکه تنها شدیم ولی نمیترسیدیم
تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من
سبد سبد گل سرخ ریخت روی دامن من
بـزرگـا کـه جـنگیدند با غولای بد و زشت
ما توی خیمه موندیم،بزرگا رفتن بهشت
گلهای دامن من از تشنگی میسوختن
به گریه کردن من چشماشونو میدوختن
تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته
مخصوصاً اونجایی که خشکه و بی درخته
دامنم آتیش گرفت مثل گلای تشنه
به سوی عمه زینب دویدم پا برهنه
خـواسـتم کـه صورتم رو با چادرم بپوشم
خوردم زمین در اومد گوشواره از تو گوشم
غولا منو گرفتن،دست و پاهامو بستن
خیلی اذیت شدم،قلب منو شکستن
خـلـاصـه ای بچه ها تـو صحرای کربلا
وقت غروب خورشید،شدیم اسیر غولا
پـیـاده و پـیـاده ، هـمـراه عمه زینب
راه افتادیم و رفتیم،از صبح زود تا به شب
تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه
از کربلا تـا اون جـا راه خـیـلـی دوریـه
توی خرابه شام ما رو زندونی کردن
با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن
فریاد زدم:«آی مردم،عموی من عباسه
بابام امام حسینه،کیه اونو نشناسه ؟
سر غولا داد زدیم،اونا رو رسوا کردیم
تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم
بابام یـه شـب بـه خـوابـم اومـد تـوی خرابه
گفت که:بابا حسینت میخواد پیشت بخوابه
دست انداختم گردنش،تو بغلش خوابیدم
خیلی شب خوبی بود،خوابای رنگی دیدم
صبح که بلند شدم من،دیدم که یک فرشته م
مثل داداش اصغرم ، منم توی بهشتم
کتاب شماره «٢» از مجموعه شعر کودکان کربلا،
شاعر: محمد کامرانی اقدام
ناشر حدیث نینوا
طوفان هم به احترام امام حسین(ع) ناگهان متوقف شد.
ارسال شده توسط امام عشق در جمعه, ۱۳۹۴/۰۳/۰۸ - ۱۹:۲۳بسم الله الرحمن الرحیم نقطه ای از بهشت که روی زمین خاکی تجلی یافته است. اینجا جایست که ....
عرض سلام و ادب و احترام.
اینجا کربلاست.
طوفان هم با ادب از کنار حرم امن حضرت امام حسین(ع) عبور کرد.
طوفان هم به احترام امام حسین(ع) ناگهان متوقف شد.
مگر میشود کسی عظمت امام حسین(ع) را درک کند و از تلاطم نایستد!!!!!
مگر میشود کسی عاشق امام حسین(ع) باشد و آرام نگیرد!!!!!
[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006473386d1432909694-vid-20150529-wa0013.mp4[/FLV]
اما چند روزیست که نامرد مردمانی به نام داعش قصد تجاوز به این حرم امن الهی را دارند.
:geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh:
جنگ نرم به روش بی تفاوت کردن مسلمانان به مقدسات ( پروژه عظیم غرب )
ارسال شده توسط امام عشق در پنجشنبه, ۱۳۹۲/۱۱/۰۳ - ۲۲:۰۹زمانی که کسی حقیقتی را کتمان میکند و دروغ میگوید زمانی که کسی با جمعی برای انجام کاری اقدام میکند
استفاده از نامهای که برای شیعیان مقدس هستند برای ساختن جکها و ضرب المثلهای بی ارزش.
میگویند فلانی خود را به کوچه علی چپ زده است.
میگویند علی بابا و چهل دزد بغداد آمدند.
تمامی جکهای که میخواهند شخصی دیوانه و احمق را مثال بزنند
میگویند یه روز غضنفر ........!
از همه بدتر
به اشخاصی که کاری خطرناک را انجام میدهند و اتفاقی برایشان نمی اوفتد
میگویند طرف گربه مرتضی علی است.
زیرا گربه را هرجور به هوا پرت کنید چارچنگولی به زمین می آید.
مسخر کردن لقب امام محمد تقی(ع) لقب جواد
زمانی که میخواهند بگویند فلان چیز از مد افتاده.
میگویند فلان چیز جواد شده است.
عبدالله به معنی بنده خدا.
زمانی که میخواهند به کسی بگویند تو دیوانه ای و چیزی نمیفهمی.
میگوند تو حرف نزن عبدالله.
یعنی هرکس که چیزی نمیفهمد وابله است بنده ی خداست.
_______________________________________________________
_______________________________________________________
خبر آمد حسین بن علی راهی شد...
ارسال شده توسط مدیر اجرایی_فرهنگی در یکشنبه, ۱۳۹۴/۰۲/۲۷ - ۰۷:۲۵
بس که محمل ها روند منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین علیه السلام
28 ﺭﺟﺐ سالروز حرکت سیدالشهدا علیه السلام ::: ﺧﺮﻭﺝ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 60 (هجری قمری) ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﻨﻮﺭﻩ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻜﻪ ﺷﺪﻧﺪ. (ﺍﺭﺷﺎﺩ: ﺝ 2، ﺹ 34. ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ: ﺝ 1، ﺹ 435. ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 44، ﺹ 329)
ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻗﻮﻟﻰ ﺷﺐ 29 ﺭﺟﺐ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ. (ﻓﻴﺾ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ: ﺹ 329)
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ
ﻋﻘﻴﻠﻪ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ، ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡ، ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﻋﻘﻴﻠﻪ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ 13 ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻨﺴﻮﺑﻴﻦ ﺣﻀﺮﺕ، ﻋﻠﻴﺎ ﻣﺨﺪﺭﻩ ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡ ﺻﻐﺮﻯ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﻪ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺟﻤﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ 9 ﻛﻨﻴﺰ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ 10 ﻧﻔﺮ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ 16 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺴﻠﻢ ﺑﻦ ﻋﻘﻴﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻟﻮﺍﺯﻡ ﻭ ﺳﻮﺍﺭﻯ ﻫﺎﺋﻰ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ 250 ﺍﺳﺐ، 250 ﻧﺎﻗﻪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ، 70 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﺧﻴﻤﻪ ﻫﺎ، 40 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﺩﻳﮓ ﻭ ﻇﺮﻭﻑ ﻭ ﺍﺩﻭﺍﺕ ﺍﺭﺯﺍﻕ، 30 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻣﺸﻜﻬﺎﻯ ﺁﺏ، 12 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﺎﻣﻪﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﺍﻫﻢ ﻭ ﺩﻧﺎﻧﻴﺮ، 50 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ 50 ﻫﻮﺩﺝ ﺗﻌﺒﻴﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻣﺨﺪﺭﺍﺕ ﻭ ﻋﻠﻮﻳﺎﺕ ﻭ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻭ ﺫﺭﺍﺭﻯ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﮕﺰﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﺍﻥ، ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻟﺰﻭﻡ ﺑﻮﺩ. (ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺗﺎ ﻣﺪﻳﻨﻪ: ﺹ 77 ﺗﺎ 90. ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﻯ «ﺑﻴﺖ ﺍﻟﺎﺣﺰﺍﻥ» ﻋﺒﺪﺍﻟﺨﺎﻟﻖ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﻳﺰﺩﻯ، ﻗﻤﻘﺎﻡ ﺯﺧﺎﺭ، ﻣﻌﺎﻟﻰ ﺍﻟﺴﺒﻄﻴﻦ، ﺍﺑﻮﻣﺨﻨﻒ، ﺭﻳﺎﺽ ﺍﻟﻘﺪﺱ، ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻋﺜﻢ ﻛﻮﻓﻰ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺷﻮﺩ)