کشف

سیر و سلوک و مقامات عارفین

انجمن: 

سلام و تحیت تام،خدمت همه دوستان،
سوالی داشتم در بخش عرفان البته عملی
ی بخشی از کتاب فارابی رو میخوندم،که نوشته بود،وارد فلسفه شدن بدون تزکیه نفس،آدمو گمراه میکنه!البته همین حرف رو ملاصدرا هم به زبان تندی زده! و مولانا هم شعر های زیادی در این باب داره،پیش چشمت داشتی شیشه کبود ،آینه شکسته، ماه و...
البته من،از زیر بنا که قرآن و فلسفه اسلامی و خدا ،باشه قبولش ندارم

و چون برخی دوستان دیندار میفرمایند،دلیل کُفرت بخاطر این است که گناه کردی،و الا هم کتاب قرآن رسیده،هم در کار های دیگه عقل آنچنان بدی نداری!
البته من چیزی به اسم گناه رو هم قبول ندارم، در تاپیک دیگری یکی از دوستان کتابی از حسن زاده آملی رو معرفی کردن!انسان در عرف و عرفان!داستانای جالبی توش بود همون روز تمومش کردم، از قبض و بسط و کشف و شهود و اینچیزا توش بود،فافهم های خسته کننده ای هم داشت،امیدوارم کسی رو اذیت نکنم ولی از همون اول تا آخرش با این دید که برادر بزرگوارمون،توهم زده خوندم!ازونجا که در اشارات و سایر جاها از چیزی بنام اعتدال مزاج(بنظر من قابلیت توهم زدن،یا طیف خاصی از افراد سایکوتیک) برای داشتن این قابلیت ها نام برده،و چون اعتدال مزاج(البته دوستان با مزاج های طب سنتی اشتباه نگیرند) چیزی نیست که دست خودِ آدم باشه،شک منو بیشتر کرد!

با این مقدمه طولانی (البته پیشاپیش عذرخواهم بابت زیاده گویی،چون دوستان اهل عرفان زیادگی سخن دوس ندارن)
سوال اصلی من اینه!

کلا میخوام این کشف و شهود ها واسه منم رخ بده،(چون به آزمایشات دابل بلایند یا دوسو کور علاقه دارم)میخواستم بدونم منزلگاه مشترکی بین افرادی که این وادی رو طی میکنن وجود داره؟
مثلا اولین اتفاق عجیب دیدن نوری باشه چیزی باشه که مشترک باشه و البته عجیب و غیر قابل تشکیک!( امیدوارم خدایی اگه وجود داره ی قدم از منو 100 قدم از طرف خودش حساب کنه-چون از کفر مطلق دارم میرم سمتش)،نه برای به اصطلاح بازیچه،تنها برای فهمیدن و شناختن وجود خودش و چرایی وجود شر همین دوتا!

و دومین سوالم،حداقل چه مدت زمانی باید بگذره برای اولین اتفاق شهودی چون برای من سختی و شدتش(حلال و حرام ها) مهم نیست،اما مدتش مهمه،(مثلا مستحبات و اینا در هفته 24 ساعت طول بکشه،تو دو روز 12 ساعته تموم شه راحت ترم،تا6روز 4 ساعته)

و سومی اینکه همون انجام واجبات و مستحبات و ترک حرام(از نظر تشیع)کافیه؟

**امیدوارم که منو به خوندن کتابای مثل فصوص و اسفار فلسفه مصباح یا طباطبائی یا پرسش در بخش اعتقادی اینا ارجاع ندین
متشکرم،اگه در جملاتم زنندگی وجود داره امیدوارم ببخشید
دوستتون دارم.در پناه علم

کشف مزار حقیقی حضرت فاطمه سلام الله علیها


بسم الله الرحمن الرحیم

شیعیان و دوستداران فاطمه زهرا(س) همواره مشتاق بوده‎اند که بدانند مزار آن حضرت کجاست و هر محبی که پای به مدینه الرسول می‎نهد، شیدا و سرگردان بین بقیع و قبر رسول طواف می‎کند براستی چه کسی است که پرده از این راز سربه مهر برکشد؟ علامه حسن‎زاده آملی با استفاده از علوم خاصه نظراتی جالب در این زمینه دارد.

خبرآنلاین در این زمینه نوشت: در کلمه 345 از جلد سوم کتاب هزار و یک کلمه اثر حضرت علامه حسن زاده آملی نکته جالبی درباره محل قبر حضرت فاطمه(درود خدا بر او باد) آمده است.

عاشق و عارف بالله علامه ذوالفنون حسن حسن زاده آملی در این اثر عرفانی و اخلاقی، نوشته‎اند:

« حق این است که قبر حضرت فاطمه بنت رسول‎الله (صلوات الله علیهما ) در مدینه در بقعه رسول‎الله و در جوار آن حضرت است. و آن قبری که در بقیع به نام فاطمه شهرت دارد قبر فاطمه بنت اسد مادر امام امیرالمومنین علی (علیه السلام) است.
بعضی از صاحبدلان به طریق خاصی از علم جفر نیز جواب گرفته‎اند که (جای قبر، خانه شفیع جمیع امت است) و صورت لوح آن این است: یا علیم قبر فاطمه زهراء -علیها السلام-

مختار دویست نهج البلاغه این است: «و من کلام له (علیه السلام) عند دفن سیده النساء فاطمه علیهاالسلام: السلام علیک یا رسول الله عنی و عن ابنتک النازله فی جوارک ....»

به چند سطری که در صحیفه مصادر نهج البلاغه نگاشته ایم،التفات بفرمایید....

در خصوص کشف راز مثلث برمودا توسط علامه حسن زاده آملی هم میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید

http://www.askdin.com/thread21109.html

کشف پیکر نخستین خلبان شهید دفاع مقدس بعد از 32 سال

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

کشف پیکر نخستین خلبان شهید دفاع مقدس بعد از 32 سال
خبرگزاری فارس: پیکر سرلشکر «محمد صالحی» نخستین خلبان شهید دفاع مقدس بعد از 32 سال انتظار همسر و تنها فرزندش کشف شد و به همراه شهدای تازه تفحص شده به میهن اسلامی باز می‌گردد.




به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، نخستین خلبان شهید برون مرزی نیروی هوایی ارتش امیر سرلشکر شهید «محمد صالحی» به سال 1328 در تهران متولد شد؛ 4 برادر و یک خواهر بودند و محمد آخرین فرزند خانواده است.

او یک بار در دوران کودکی مریض می‌شود و مادرش نذر می‌کند که اگر شفا گرفت، اسم دیگر او را «عباس» صدا بزند و بعد از شفای او، همین کار را انجام می‌دهد.
به گفته خانواده‌اش، «محمد» خیلی باهوش بوده و در سال 1346 در رشته پزشکی پذیرفته می‌شود اما به دلیل علاقه‌ای که به پرواز داشت، به نیروی هوایی ارتش رفت؛ او دوره آموزش اولیه را در ایران سپری کرده و برای تکمیل دوره تخصصی پرواز به آمریکا اعزام شد.



وی در سال 1354 با «ناهید حسن‌علی» ازدواج کرد و تنها فرزندش به نام «پانته‌آ» در سال 1356 به دنیا آمد؛ وقتی که حضرت امام(ره) در بهمن 1357 وارد ایران شدند، محمد جزو نخستین افراد نظامی‌ بود که به دیدار ایشان رفت؛ وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پایگاه هوایی شهید نوژه و به ویژه افشای جریان کودتای نقاب که همان ابتدای انقلاب در پایگاه هوایی همدان (شهید نوژه) طراحی شد، نقش مهمی ایفا کرد.

همسر این شهید می‌گوید: «ظهر روز 31 شهریور 59 بود؛ همسرم به خانه آمده بود تا غذا بخوریم؛ با توجه به حمله هواپیماهای بعث عراق، صدای انفجار در فضا پیچید. محمد به سرعت آماده شد تا برود؛ متوجه شدم که برای چه می‌رود؛ در منزل را بستم؛ به او التماس کردم؛ به پاهایش افتادم که نرود؛ اما محمد گفت: من برای دفاع از مملکتم آموزش دیدم؛ الآن زمانی هست که من باید بروم برای دفاع از مملکت؛ نابود کردن بعثی‌ها برای ما فقط 10 دقیقه زمان می‌برد؛ او رفت و 32 سال از او بی‌خبر هستیم».

سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار فارس اظهار داشت: برنامه استقبال از شهیدان تازه تفحص شده در مرز شلمچه با حضور خانواده‌های معظم این شهدا،‌ پیشکسوتان و همرزمان آنان از نیروی هوایی برگزار خواهد شد.
وی افزود: پیکرهای مطهر شهدای خلبان پس از مراسم استقبال از طریق هواپیما به مشهد مقدس منتقل می‌شود تا پس از طواف در حرم مطهر، زینت‌بخش مراسم دعای عرفه زائرین و مجاورین حرم مطهر حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام باشند.
باقرزاده زمان تشییع پیکر این خلبانان شهید را صبح روز شنبه ششم آبان‌ماه از مقابل ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران واقع در خیابان پیروزی تهران به سوی حرم مطهر امام خمینی رحمة الله علیه و بهشت زهرا سلام الله علیها اعلام کرد.


فرمول کشف قطعی رموز قرآن مبین

انجمن: 

فرمول نظم كلي قرآن مبين



از سال ۱۳۸۷ تاكنون تحقيقاتم را در وبلاگها و



سايتهاي خود براي اولين بار در جهان منتشر کرده



و در معرض ديد عموم قرار داده ام و همانطور



كه قبلا قول داده بودم رموز جديد قرآن مبين



را ۱۹ رمضان ۱۳۸۹ منتشر کردم



همانگونه که قبلا در مطالبم دیده اید کلمات و حروف



قرآن مبین با اعداد ۱۷ و ۱۹ و ۶۶ رابطه



مستقیمی دارد یا میتوان گفت که عدد ۱۷ عددی



است که با حمد و سجده و نیایش رابطه دارد



و عدد ۶۶ با الله و اثبات وحدانیت الله



همراه است اما عدد ۱۹ با تمام این حروف و



کلمات رابطه مستقیمی دارد و بی جهت نیست



که خداوند در آیه ۳۰ سوره مدثر میفرماید بر آن ۱۹ است.



اما رمزی را که مسلمانان جهان مدتها به انتظارش بودند!!!



کلمات و حروف قرآن کریم دارای رابطه زیرهستند



۱- یا کمتر از ۱۹ بار و ضریب ۱۹ بار ذکر شده اند



۲-دقیقا ۱۹ بار یا ضریبی از ۱۹ بار دیده میشوند



۳-بیشتر از ۱۹ بار یا ضریب ۱۹ بار ذکر شده اند



گزینه اول در مباحث قبلی گفته شده یعنی در



تحقیقاتی که در سال ۱۳۸۷انجام شد.



گزینه دوم : در صورتیکه ۱۹ بار یا ضریبی از



۱۹ بار ذکر شده باشند که بحثی در آن نیست و



اثبات نظم قرآن را در بر دارد (علیها تسعة عشر )



بر آن ۱۹ قرار دارد آیه ۳۰ سوره ۷۴



گزینه سوم و مهمترین گزینه که بیشتر از



۱۹ بار ذکر شده اند که تماما یصورت زیر دسته بندی شده اند



الف:یا در ۱۹ آیه آمده اند



ب: یا در ۱۹ سوره آمده اند



ج: یا در ۱۹ آیه تکرار شده اند



د: یا در ۱۹ سوره تکرار شده اند



ه-یا ۱۹ بار در اول آیات ذکر شده اند



و:یا ۱۹ بار در آخر آیات ذکر شده اند



ز: یا ۱۹ بار در وسط آیات ذکر شده اند

گزینه اول و نمونه هایی از گزینه هاي دوم به بعد



را در پستهای بعد با درج جدول قرار خواهم داد



که میتوانید مشاهده نمایید
درضمن

تحقیقات در کتاب منتشر شده "کشف رموز قرآن"



بقلم سیروس مجللی بچاپ رسیده
http://www.mojezeh-quran.blogfa.com/


محقق و نويسنده:سيروس مجللي


شهاب سنگي به يكباره به زمين برخورد ميكند...

چهره من با شما متفاوت است،درختان به صورت كج ومعوج رشد ميكنند،شهاب سنگي به يكباره به زمين برخورد ميكند،اينها نشانه بي نظمي در دنيا نيست؟
این که در عالم نظم های قطعی بسیار عجیب و سهمگینی وجود دارد، جای تردید برای هیچ کس ندارد. اساس دانس بشری بر اعتقاد به وجود نظم استوار است. دانشمندی که برای کشف یک فرمول علمی تجربی سالیان درازی را با امیدواری تلاش می کند و در بسیاری موارد هم به قانون های بسیار عمیم و گسترده ای می رسد، جز نشان از وجود و اعتقاد به وجود نظم ندارد.
پس انکار کلی نظم در عالم ممکن نیست؛ بلکه می توان گفت غالبا در زندگی خود نظم را می بینیم. همه انسانها چنینند و دانشمندان بیشتر به این نظم رسیده اند. تا اینجا وجود اجمالی نظم در غالب موارد اثبات شد.
بله، مواردی هست که ما در آن نظمی را احساس نمی کنیم؛ مثل همان مواردی که دوستتان به آن اشاره کرده است. البته دوست شما هم احتمالا می پذیرد که نمی توان اثبات بی نظمی در این موارد کرد؛ که چه بسا نظمی در آنها باشد، ولی دانش ما به آن نرسیده است. مگر ما همه فرمول های حاکم بر عالم را کشف کرده ایم که اگر در موردی چیزی نیافته باشیم بتوانیم بگوییم پس نظم نیست؟! همین که دانشمندان دارند در باره زلزله مطالعه علمی می کنند برای این است که نظمی را در آن انتظار دارند و تلاش می کنند آن نظم را کشف کنند.
پس ما به وجود نظم در بسیاری موارد علم داریم و آن را احساس می کنیم، و در بسیاری دیگر از موارد نمی توانیم ادعای نظم کنیم، چرا که آن را هنوز احساس نکرده ایم، ولی انتظار نظم در آنها را داریم و لذا برای کشف آن تلاش کی کنیم.
ما به عنوان یک موحد معتقدیم همان مقدار از نظم که می شناسیمش و درکش می کنیم کافی است تا نشان از وجود خالقی ناظم و مدبر داشته باشد. بر این اساس، می توانیم حکم کنیم که علی القاعده بقیه موارد هم از نظمی برخوردار هست و دیر یا زود به کمک تجربه، شهود و یا توجه به تعلیم انبیاء و اولیاء کشف می شود.
به عبارت دیگر، ایمان دینی مبتنی بر همین مقدار از نظمی که کشف شده، می تواند پایه صحیحی بر اعتقاد به نظم در همه موارد باشد؛ ولو برای ما هنوز کشف نشده باشد.

منبع:تبيان

شبهه 1: براهین اثبات خدا

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت همگی
:Sokhan:طبق قولی که به دوستان داده بودم که شبهاتی که خانم یا آقای sasan2012 گذاشته بودند و قرار شده بود که بعد از 40 روز که آنها را تفکیک کنند تا هم سنگین نباشند و هم باعث نشود درست به آنها پرداخته شود ولی این کار رو نکرد من این پست های جدا از هم رو می ذارم ان شاءالله که مفید واقع شود و خیر باشه
شبهات دینی من(sasan2012) : این شبهات سنگین بوده و خواهشا چنانچه احساس می کنید که در باعث ضعف عقائد شما می شود اکیدا از خواندن آنها اجتناب کنید . با تشکر

1- در حالی که امروزه تقریبا همه برهانهای خداشناسی به شدت زیر سوال رفته اند و بر بعضی از آنها به طور کامل خط بطلان کشیده شده است ، چگونه می توان هنوز به وجود خدا باور داشت ؟ قوی ترین برهانهای خداشناسی ، برهان نظم و علیت می باشد . این براهین در هزاره های پیشین توسط دانشمندان یونانی و بعد مسیحی ابداع شدند و از همان زمان نیز مورد مخالفت شدید قرار گرفتند . ابوعلی سینا هر دو این نظریات را رد کرده بود . دیوید هیوم 25 سال بر روی این نظریه (برهان نظم) مطالعه کرد و مطالعات خود را تحت کتابی به عنوان محاورات به تألیف در آورد و نهایتا به شکست خود در اثبات این نظریه اعتراف کرد . شهید مطهری نیز در این زمینه تحقیقاتی به عمل آورد که نهایتا به نتیجه قابل ذکری نرسید و در عصر حاضر آیت الله جوادی آملی با قاطعیت می گوید : "هرگز برهان نظم بدون استمداد از براهین دیگر، توان اثبات ذات واجب را ندارد". وقتی که بزرگترین براهین خداشناسی چنین مورد نقض قرار می گیرند ، تکلیف سایر براهین کم اهمیت تر چه می شود . کار اثبات خدا چنان به تنگنا کشیده است که شخصی مانند پاسکال ، نظریه دفع خطر احتمالی را عنوان می کند که بیشتر به سفسطه می ماند تا یک برهان علمی . طبق این نظریه اگر خدایی نباشد( البته تاکید پاسکال بر خدای مسیحی و تثلیث است ) که هیچ ، ولی اگر خدایی باشد و در آن دنیا ما را مؤاخذه کند چه ؟ پس عقل سلیم می گوید که بهتر است خدا را قبول داشته باشیم . یک مسلمان می تواند این نظریه را برای الله به کار ببرد و یک بت پرست برای بت ها و هر کس از هر دینی می تواند این نظریه را برای خدایان و الهگان خود به کار ببرد و حتی یک شیطان پرست نیز می تواند ادعا کند که اگر تابع شیطان نباشید بعد از مرگ احتمالا روح شما را مجازات خواهد کرد پس بهتر است تنها به شیطان پناه ببرید تا از مجازات احتمالی در امان بمانید ! حتی بعضی رو به برهانهای احساس و فطرت و امیال درونی و میل به پرستش و ... می آورند در حالی که هنوز موجودیت فطرت و احساس و... و همچنین ماهیت و خواستگاه آنها در هاله ای از ابهام قرار دارد و برای اثبات خدا از طریق این براهین ابتدا باید خود فطرت و احساس اثبات شوند و سپس از آنها برای اثبات خدا استفاده کرد . به عنوان مثال یک انسان درستکار ممکن است بگوید احساس می کند که باید به جامعه خدمت کند و آن را اصلاح کند و یا یک بزهکار بگوید احساس می کند که باید از همان جامعه انتقام تمام رنجهایش را بگیرد . هر دو از احساس حرف می زنند ولی نوع احساس آنها تفاوت دارد و مسلما هر دو احساس به طور همزمان و موازی نمی توانند درست باشند .