پرستش
آیا خداوند لایق پرستش است؟
ارسال شده توسط بازی زندگی در یکشنبه, ۱۳۹۴/۱۰/۱۳ - ۱۱:۳۶با سلام
من زیاد تو سایت جستجو کردم اما مطلبی زیاد شبیه با تایپیک خودم نیافتم به همین دلیل این تایپیکو ایجاد کردم امیدوارم کارشناسان به این شبهه من پاسخ بدن.
یه مسئله ای هست که زیاد ذهن منو درگیر کرده اون هم اینه که اگه ما فرض کنیم خدا وجود داره و دین اسلام حقه اونوقت یک سری سوالات واسه آدم پیش میاد.
سوال اینه که چرا انسان ها همیشه باید با خضوع و خشوع تو هر شرایطی خدا رو بپرستند و شکر گذارش باشن کاری با ثروتمندان و افراد سالم جامعه که هیچ مشکل جسمی و روانی واسشون پیش نمیاد ندارم!
افرادی که معلول به دنیا میان یا زشتن یا در طول عمر مثلا دچار یک بیماری عذاب آور میشن یا در کشوری جنگ زده یا قحطی زده یا بدون امکانات به دنیا میان این افراد چه دلیلی داره از خدا به خاطر زندگی سخت و عذاب آورشون تشکر کنن ؟ مگه ما انسانها با خدا روز اول عهد بستیم که طبق هر شرایطی برده و فرمان بردار خدا باشیم ؟ این معامله و درخواست یک طرفه بوده ما آدما وارد یک بازی زندگی شدیم که هیچ اختیاری روز اول نداشتیم و این زندگی به ما تحمیل شد وقتی هم چشم باز کردیم خودمونو وسط دنیایی از بیماری ها و سختی هایی دیدیم که برای خیلی از ما قابل تحمل نیست....مثلا خود بنده به مدت چند سال با یک بیماری عذاب آور درگیر بودم در بهترین سالهای جوانی باعث شد تو تحصیلم دچار مشکل بشم فرصت های زیادی رو از دست دادم الان که به گذشته نگاه میکنم میبینم چقدر الکی عمرم و زندگیم تو اون شرایط حساس از دست رفت فقط به خاطر اون بیماری...من قبلا خیلی مذهبی و مومن بودم از بچگی تمام روضه های امام حسینو میرفتم بچه هیئتی بودم....اکثر روزای ماه رمضون رو روزه میگرفتم...نمازهام سروقت خونده میشد حتی قرآن رو ختم کردم..یه بارم خواب بهشتو دیدم...تعریف از خود نباشه تو فامیل خیلی رو من حساب میکردن از لحاظ دیندار بودن و.......بگذریم! اما بعد ها که با سخنان مخالفین اسلام روبرو شدم و کمی فکرم از اون چارچوب بسته و مسخ شده بندگی و بردگی بی چون و چرای خداوند آزاد شد به خودم اومدم... و فهمیدم نه بابا حق من خیلی بیشتر از اینهاست..من که روز اول خدارو ندیم و باهاش معامله ای نکردم اما اون از من انتظاراتی در حد خیلی زیادی داره...من چرا باید بازی داده بشم بیمار بشم بیکار و بی پول بشم اما همیشه شکر گذارش باشم ؟ اخه به خاطر کدوم نعمتش ؟ نه جسم سالمی به من داد نه خوانواده پولداری به من داد پدرم رو هم که تو بچگی ازم گرفت....خدا خودش اون بالا راحت نشسته از من میخواد مثل برده واسش خم و راست بشم که چی بشه ؟ خودش اگه یه مدت جای من یا بدتر از من بود میتونست تحمل کنه ؟ مگه نه اینکه حتی انسان ها خودشون واسه خودشون حقوق بشر درست کردن چرا ما پیش خدا حقوف انسانیت نداریم ؟ آیا اصولا هر موجودی که از ما بزرگتر و قویتر باشه باید احترام گذاشت و پرستید ؟ این که میشه ترس و بردگی....به هر موفقیتی هم رسیدم هرچند کم بود همش علت طبیعی و قابل توضیح داشته هیچ جا تو زندگیم علت غیر قابل کشف و غیر منتظره ماورالطبیعی ندیدم...اگه به وجود خدا اعتقاد نداشته باشم کمتر دچار عذاب روحی میشم چون فکر میکنم خدایی که نیست پس همش به علت جبر محیط و طبیعت و خودمه و از خدایی که نیست دیگه شاکی نمیشم...چون فکر میکنم اگه خدا و قدرت برتری بود بالاخره وضع زندگی و سلامتیم اینجوری نبود بهم کمک میکرد....آقا من نه رودخونه شیر و عسل میخوام نه حرمسرای بهشتی میخوام نه 100 تا حوری خوشگل که تا میلیارد ها سال باهاشون تو بهشت خوش بگذرونم...فقط یک جسم سالم و یه زندگی مرفه تو این دنیا میخوام کاریم به کار کسی ندارم...تو اون دنیا هم منو تو دیگ مواد مذاب یا آبجوش نندازه واسم کافیه من انتظار زیادی از خدا ندارم....آخه یعنی چی با خم و راست شدن نماز روزانه اونم با کلمات عربی و انجام ندادن گناهان کبیره و گریه واسه ائمه آدم بهشت جاویدانو بخره این کجاش عاقلانه و عادلانس ؟ اما بعضی که اعمال خیرخواهانه انجام مبدن و به کسی ظلم و تجاوز نکردن اما خدا رو با دلایل منطقی نمیپرستن و قوانین خدارو قبول ندارن باید تو جهنم برن؟ یه آدم باید چقد شستشوی مغزی و مسخ شده باشه که این حرفارو باور کنه ؟ مگه خدا عقده اییه که آدما رو بخاطر عبادت نکردنش عذاب بده ؟ خدا که اینقد عابد داره چه کمبودی داره که همه از ترس جهنم باید مثل برده تو هر شرایطی باید شکرگذارش باشن حتی افراد سرطانی و بدبختی که مثل آب خوردن جون میدن اونا واسه چی خدارو باید بپرستن و شکر گذار باشن؟ به امید حرمسرا تو بهشت ؟ یا نیفتادن تو دیگ مواد مذاب ؟ اون چیزی که من فهمیدم خدا پارتی بازی میکنه الان در جهان علما و روحانیونی هستن قدرت و ثروت دارن که ما اونارو مقدس تصور کردیم هم تو این دنیا تو رفاهن هم تو اخرت..اما یه عده خیلی زیادی هم تو این دنیا تو عذابن هم تو اون دنیا...ببخشید بحثم به درازا کشید حرف دلم زیاد بود.
چگونه سامری از جبرئیل سوء استفاده کرد؟
ارسال شده توسط عصران در شنبه, ۱۳۹۳/۰۶/۰۸ - ۱۱:۵۱چگونه سامری از جبرئیل سوء استفاده کرد؟
آيا آيه 3 سوره زمر، شرك شيعه را ثابت نمي كند؟
ارسال شده توسط فردا از آن ماست در دوشنبه, ۱۳۹۳/۱۰/۱۵ - ۱۷:۳۷سری توسل – ایات قران
أَلا لِلّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللهِ زُلْفى إِنَّ اللهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللهَ لایَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفّارٌ - آیه 3 – سوره زمر
با وجود آیات بسیاری كه راجع به توسل و یا امكان شنیدن مردگان یا نظارت اولیاء خدا وجود دارد، غالبا وهابی ها، از این آیه استفاده می كنند و می گویند این ایه می گوید هر كسی به واسطه فرد دیگری تقرب به خداوند بجوید، مشرك است، پس عموم شیعه و بسیاری از اهل سنت مشرك اند.
به نظر شما اشتباه آنها كجاست؟
بذارید از ابتدای آیه بررسی كنیم. آیا آیه می فرماید كه هر گونه اولیائی غیر خداوند اتخاذ نكنید؟ اگر اینطور باشد كه مساله تمام است. اما در سوره مائده، آیه 55 داریم:
إنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
یعنی خود خداوند، به جز خود، رسول و مومنان خاصی را نیز ولی ما معرفی می كنند. پس قطعا منظور از من دون الله اولیاء، این نیست كه نفی هر نوع ولی باشد.
در وهله دوم، بحث این است كه خداوند كسانی را كه قصد تقرب با این اولیاء را داشته اند، بازخواست خواهند كرد. مجدد مساله دشوار شد، یعنی تقرب با كمك اولیاء، به طور كلی مساله ای غیر مجاز است؟
با نگاه به آیات قرآن كریم، و مثالهای بسیاری كه تقرب به واسطه بنده ای وجود دارد، باز هم این مساله رفع می شود. مثلا در آیه 64 سوره نساء، پیامبر خدا وسیله ای معرفی شده اند كه اگر برای عده ای استغفار كنند، در بخشش آن عده موثر است، یا در ایه 97/98 سوره یوسف، حضرت یعقوب چنین نقشی را ایفا كرده اند و تبعا به استغفار برای بخشش و در نتیجه تقرب است. و یا در آیه 99 سوره توبه داریم :
وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُبات عِنْدَ اللّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ.
یعنی حتی انفاق آن كسانی كه ایمان دارند، وسیله ای برای تقرب به دعای حضرت رسول معرفی شده است! و دعای حضرت رسول برای چیست؟ جواب روشن است.
پس این استدلال كه تقرب با اولیاء خدا مجاز نیست نیز اساسی ندارد كه تاكید هم شده است.
پس با این اوصاف، خداوند چه كسانی را سرزنش می كنند؟ برای پیدا كردن راه حل این سوال، از ابن تیمیه، پدر مكتب وهابیت كمك می گیریم كه می گوید:
مَعْرِفَةُ سَبَبِ النُّزُولِ یُعِینُ عَلَى فَهْمِ الْآیَةِ فَإِنَّ الْعِلْمَ بِالسَّبَبِ یُوَرِّثُ الْعِلْمَ بِالْمُسَبَّبِ (1)
شناخت اسباب نزول (شان نزول آیه) به فهم آیه كمك مىكند ، زیرا علم بهسبب موجب علم به مسبب مىشود.
بعد از دونستن فلسفه شان نزول در مکتب وهابیت ، خوبه كه به شان نزول آیه در کتب اهل سنت اشاره داشته باشیم:
وَأخرج ابْن جریر من طَرِیق جُوَیْبِر عَن ابْن عَبَّاس رَضِی الله عَنْهُمَا {وَالَّذین اتَّخذُوا من دونه أَوْلِیَاء} قَالَ: أنزلت فِی ثَلَاثَة أَحیَاء عامر وكنانة وَبنی سَلمَة کَانُوا یعْبدُونَ الْأَوْثَان وَیَقُولُونَ الْمَلَائِكَة بَنَاته فَقَالُوا {مَا نعبدهم إِلَّا لیقربونا إِلَى الله زلفى} (2)
یعنی چی؟ بحث در مورد سه نفر هست كه بت ها را می پرستیدند. پس ایه داره در مورد بت پرستها و بت پرستی صحبت میكنه. و نفی مورد نظر ایه، اولیائی از جنس بت هاست و این كاملا قابل دركه كه بت ها، توان ایجاد تقرب رو ندارند. پس مساله تقریبا روشن شد.
اما ممكنه یه نفر اصرار كنه به این كه، این قبوله كه میشه اولیائی غیر خدا، طبق آیات دیگر قرآن داشت، اما اگه فرض كنیم اون اولیاء مورد نظر در این آیه، طبق سیاق آیه، بت نباشند، آیه توضیح بیشتری دارد؟
جواب این سوال مثبته، فقط كافیه با دقت بیشتری به ایه مورد نظر توجه كنیم. آیه نمی فرماید با اولیاء خدا تقرب می جستند. توجه كنید! اونها بیان می کردند : ما این بت ها می پرستیم برای اینکه از طریق عبادت آن ها به خداوند برسیم .( به جمله ما نعبدهم الا در آیه دقت کنید؛ بعد از عبارت "نمی پرستیم مگر اینكه"، دلیل پرستش را بیان می كنند.)
در آیه دوم همین سوره، یعنی قبل از آیه مورد بررسی، تاكید شده است كه خدا را عبادت كنید (فاعبدالله)
اما همه می دانیم كه شیعه، طبق آیه 55 سوره مائده، نه من دون الله بلکه به اذن الله به ولایت خویش اتخاذ کرده تا در ظل عنایات خود ما را بقرب خداوند رحمان نائل گرداند.
این رو هم خوبه اشاره كنیم كه وهابی ها از كوچكترین شباهتی نباید دنبال نتیجه گیری باشند. بت پرستها در گذشته، دور خانه كعبه طواف می كردند. حال، ما نباید طواف كنیم چون كارمان شبیه آنهاست و مشرك می شویم؟! پس همه مسلمین مشرك اند؟! تبعا اینطور نیست. باید نیت و جوانب مساله و دستورات خداوند رو با دقت دنبال كنیم تا دچار انحراف نشیم.
--------------------------------------------------------------------------------
ترجمه آیه 3 سوره زمر:
آگاه باشید! که دین خالص ویژه خداست ، و آنان که به جای خدا سرپرستان و معبودانی برگزیده اند [ و می گویند: ] ما آنان را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند ، نمی پرستیم. بی تردید خدا میان آنان [ و مؤمنان ] درباره آنچه که اختلاف می کنند [ و آن آیین توحید و شرک است ] داوری خواهد کرد قطعاً خدا آن کس را که دروغگو و بسیار ناسپاس است ، هدایت نمی کند.
منابع:
(1) کتاب الإتقان فی علوم القرآن ،المولف: عبد الرحمن بن أبی بكر، جلال الدین السیوطی ، الناشر: الهیئة المصریة العامة للكتاب ، جلد اول ، صفحه 108
(2) کتاب الدر المنثور فی تفسیر المأثور ، المولف: عبد الرحمن بن أبی بكر، جلال الدین السیوطی ، الناشر: دار الفكر – بیروت ، جلد 7 ، صفحه ی
- ترجمه ی قرآن کریم ، شیخ حسین انصاریان
- توسل اثر آیت الله ضیاء آبادی
- در المنثور اثر جلال الدین سیوطی
- الاتقان اثر جلال الدین سیوطی
- المیزان اثر علامه طباطبایی
- پاسخ های دوستان و بزرگواران در رسانه ی فطرس (مسابقه اي در كلوب) پیرامون آیه 3 زمر
جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)
ارسال شده توسط آسمان هفتم در دوشنبه, ۱۳۸۸/۱۰/۱۴ - ۲۰:۵۹سلام دوستان
با اجازه اسا تید محترم مدیران و کاربران این موضو ع را ایجاد میکنم تا هر یک از دوستان
حرف قشنگ جمله زیبا حدیث تاثیر گذار و یا نصیحت های بزرگان دین و فلاسفه و .........
خلاصه هرجمله ای که به نظر شما قشنگ هست و خواننده با خواندنش احساس شادی
درونی می کنه....... را اینجا بنویسیم
البته من که اگر پشت یک ماشین یک شعر زیبا باشه اونقدر
تعقیبش میکنم تا اون شعر را یادداشت کنم و............... دوست دارم شما هم حرفهای قشنگ را اینجا بنویسید
به هرحال با حول و قوه الهی و به یاری امام زمان این کار را شروع میکنیم
امیواریم که مورد توجه قرار گیرد ....
یا علی مدد
تأثیر پرستش در روان انسان
ارسال شده توسط استاد در سهشنبه, ۱۳۹۲/۱۰/۱۷ - ۱۰:۲۳بسمه تعالی
یکی از چیزهای ثابت و همگانی تغییرناپذیر و نسخ ناپذیر که زمان هیچوقت نمی تواند در آن تأثیر داشته باشد پرستش و نیاز انسان به معبود و عبادت است. پرستش یعنی حالتی که در آن انسان یک توجهی می کند از ناحیه باطنی خودش به آن حقیقتی که او را آفریده است و خودش، را قبضه قدرت او می بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می بیند. در واقع مسیری است که انسان از سوی خلق به سوی خالق می کند. این امر اساسا قطع نظر از هر فایده و اثری که داشته باشد خودش یکی از نیازهای روحی بشر است. انجام ندادن آن در روح بشر ایجاد عدم تعادل می کند. در دل انسان جای خیلی چیزهاست، اگر هر احتیاجی برآورده نشود روح انسان مضطرب می شود. اگر انسان بخواهد تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهای دیگر خود را برنیاورد، همان حاجتها او را ناراحت می کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتی برای معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است.
در عبادت انسان از دایره تمنیات و آمال کوچک خارج می شود. در عبادت واقعا انسان از محدوده خودخواهی ها، خود پرستی ها، آرزوها، تمنیها و امور کوچک پرواز میکند و بیرون میرود. معنی تقرب هم همین است. پس ضرورتی ندارد که ما خودمان را خسته بکنیم و بخواهیم عبادت را یعنی آن تجلی خواست روحی بشر را تعریف بکنیم. ولی همه این ها در عبادت وجود دارد. بزرگترین، شریفترین، باشکوهترین و باعظمت ترین حالت انسان آن حالت پرستشانه ای است که به خود می گیرد. یک نفر عبادتگر آنچه را در حال عبادت با خدای خویش در میان می گذارد، در متن زندگی آن را پیاده می کند و به مرحله " صدق " درمی آورد. عبادت برای یک عبادتگر واقعی " پیمان " است و صحنه زندگی وفای پیمان است. این پیمان مشتمل بر دو شرط اصلی است: یکی رهایی و آزادی از حکومت و اطاعت غیر خدا - اعم از هوای نفس و مطامع نفسانی و از موجودات و اشیاء و اشخاص - و دیگر تسلیم محض در مقابل آنچه خدا به آن امر می کند و به آن راضی است و آن را دوست می دارد. عبادت واقعی برای عبادتگر عامل بزرگ و اساسی تربیت و پرورش روحی اوست.
امام علی (ع) در خطبه 220 می فرماید: «قد احیی، عقله و امات نفسه، حتی دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع کثیر البرق، فابان له الطریق و سلک به السبیل و تدافعته الابواب الی باب السلامه و دار الاقامه، و ثبتت رجلاه بطمانینه بدنه فی قرار الامن و الراحة بما استعمل قلبه و ارضی ربه»؛ عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است، تا آنجا که ستبری های بدن تبدیل به نازکی و خشونتهای روح تبدیل به نرمی شده است و برق پر نوری بر قلب او جهیده و راه را بر او روشن و او را به رهروی سوق داده است، پیوسته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل که منزل سلامت و بارانداز اقامت است رسیده و پاهایش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسایش، ثابت ایستاده است این همه به موجب اینست که دل و ضمیر خود را به کار گرفته و پروردگار خویش را خوشنود ساخته است.
آیا بت واسطه بین خدا و انسان است یا جایگزینی برای خدای اصلی یا خدا است ؟
ارسال شده توسط بی نظیر در دوشنبه, ۱۳۹۲/۰۷/۲۲ - ۲۲:۱۹سلام
در بحثی که در تاپیک اصول اساسی اسلام با دوستان داشتیم
بعضی دوستان معتقد بودند بتهای زمان جاهلیت واسطه بین انسان و خدا نبودند
بلکه جایگزین خدای واقعی بودند
این مطلب با این بیان قران تعارض دارد که مشرکان الله را قبول داشته و بتها را واسطه
بین خود و خدا می دانستند
حال سوال من این است که واقعیت این مساله چیست ؟
از طرفی تصور ذهنی انسان در باره خدا را شبیه بتها دانسته و ان را هم واسطه
بین خدا و انسان می دانند
و معتقدند ارتباط مستقیم با خدا هرگز امکان پذیر نیست
ایا تصور ذهنی انسان در باره خدا واقعا به مانند بت است ؟
با تشکر
معنی و مفهوم کلمه يَدْعُونَ
ارسال شده توسط Mohsen_kh در چهارشنبه, ۱۳۹۱/۰۹/۲۹ - ۰۲:۵۶سلام
می خواستم از دوستان کمک بگیرم در مورد کلمه یدعو
این کلمه به معنای خواندن و استغاثه کردن میتونه برداشت بشه و یا پرستش. به عنوان مثال در آیه زیر:
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا
یا در آیه :
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ
در ترجمه آقای مکارم، به معنای خواندن ذکر شده بود. ولی در ترجمه قمشه ای به معنای پرستش.
و اصولا از چه طریق می شه استنباط کرد که در جایی پرستش و در جایی خواندن معنی می ده. و شاید خواندن و پرستش به یک معنا باشند ، که من گمان نمی کنم
کارشناس بحث : کوثر قرآن