فلسفه

قابل توجه معاندین فلسفه و عرفان

بسمه تعالی

عنوان: پيام به كنگره بزرگداشت دويستمين سالگرد تولد حكيم حاج ملاهادى سبزوارى
تاریخ: ۱۳۷۲/۰۲/۰۲

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

خداى بزرگ را سپاس كه دلهاى بيدار و قدرشناس شما مردان علم را به تجليل از شخصيت حكيمى بلند مرتبه برانگيخت كه دنياى پا در گل و گرفتار امروز، به شناخت انسانهايى چون او آزاده و سر در بلنداى ملكوت بسى نيازمند است. مدح چنان خورشيد سيرتانى، جز از صاحبان چشمهاى روشن و بصيرتهاى نافذ نمى‌شايد، كه توانسته باشند حجاب پر زرق و برق علم بى‌عمل، و فلسفه‌ى بى‌روح، و ماده‌ى بى‌معنا را ديده و تركيب بديع انديشه‌ى بلند، و روان روشن، و دل خاشع، و ذوق لبريز، و تن خاكسار را در كسانى چون حكيم فرزانه‌ى قرن سيزدهم، يعنى حاجى ملا هادى سبزوارى تماشا كنند. اين جمع فرهيخته بر آن است كه حكيم سبزوارى را بازشناسى كند. هر كه برگى چند از سرگذشت آن بزرگ را خوانده باشد نيك مى‌داند كه در زمره‌ى كسانى چون او عرش‌سير و خاك‌نشين كمتر كسانى چون او در دوران زندگى، شناخته شده‌اند. او را در زندگى‌اش خلق بى‌شمارى شناخته و بدو دل سپرده و پرواز شكوهمندش را از منفذ تنگ چشم مادى ديده‌اند. چندين كتاب او پيش از درگذشتش به چاپ رسيده و در حوزه‌هاى حكمت و دين، دستگير استادان و دانشجويان شده و نام درخشان او را به دور دستها برده است. و از زمان او تا امروز هزاران صفحه درباره‌ى او و فلسفه‌اش و كتابهايش، قلم زده شده است. بازشناسى نام‌آورى چون اين بلند آوازه مرد، چگونه و به چه معنى است؟ در اين باب سه ديدگاه با هم و در كنار هم، سزاوار ژرف نگرى است: نخست، نگاهى تازه به حكمت اوست كه آميزه‌يى از تفكر قديم عقلانى با رشحه‌ى الهام عرفانى است. در محشر انديشه‌هاى فلسفى روز كه غالباً از نور معنى و پرتو توحيد، بيگانه و بيخبر است، جاى اين فلسفه‌ى قرآنى و پايه‌هاى استقرار و خلل ناپذيرش، خالى است. زبانى آشنا با فرهنگ و معارف كنونى جهان، و دستى چيره در ترسيم زيبايى‌هاى «حكمت متعاليه» و در پشت آن، ذهنى ژرف بين و نوانديش و جامع‌نگر به كار است تا فلسفه‌ى اين حكيم بزرگ را در نمايشگاه فاخرترين فرآورده‌هاى بشرى، در جاى سزاوار خود بنشاند. دوم نظرى از سر عبرت به تأثير اين معرفت فلسفى، در بناى شخصيت خود فيلسوف است. اگر فلسفه، شناختى درست از هستى، براى بناى انسان راستين است، كدام تجربه از اين بهتر و گوياتر؟ و سوم زدودن اين گمان غلط كه فلسفه‌ى اسلامى از قرنهاى ميانه‌ى هجرى به خاموشى و افول تكرار گراييده است. اين غفلت خسارت‌بار، كه قرنها گريبانگير مطالعه كنندگان غربى و حتى عربى بوده است، مى‌تواند با جلب نظرها به حكيم سبزوارى كه خود يكى از شارحان و مفسّران حكمت مقايسه‌ى صدرايى و شاگرد فلاسفه‌ى بزرگ اصفهان است، دريده شود و شعاع هدايتگر هشت قرن فلسفه‌ى اسلامى از خواجه‌ى طوسى تا حاجى سبزوارى و معاصران و شاگردان او بر فضاى انديشه‌ى فلسفى در جهان معاصر بتابد. بازشناسى حكيم سبزوار در اين زمينه‌ها، متضمن اداى حق اين بزرگمرد فيلسوف و عارف و زاهد و شاعرى است كه بزرگداشت او، شما صاحبدلان را به كنار تربت پاك او كشانيده است.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه



سيّد على خامنه‌اى

اول ارديبهشت ماه سال 1372

برابر با بيست‌ونهم شوال 1314

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

["]www.Leader.ir]

فرق علم فلسفه با علم کلام چیست؟؟؟؟؟

با عرض سلام
لطفا فرق علم فلسفه با علم کلام رو ساده و روان بفرمائید.ممنون
:Gol:

حقیقت دین را چه علمی بیان می کند؟؟؟؟(مهم)

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشد خدمت کارشناسان محترم
یه سوالی که فکر کنم در ذهن بیشتر علاقمندان به مباحث دینی هست، اینست که:
حقایق دین رو دقیقا چه علمی بیان میکنه ؟به بیان دقیقتر چه علمی واقعا آنچه که مورد انتظار دین است را بیان می کند،درست است که در نگاه اولیه هر کدام از فقه و کلام و فلسفه و عرفان به بخش و جنبه ای از دین نگاه می کنند ولی بالأخره کدامشان حقایق و بواطن دین را بیان می کنند؟آیا فقه که فقط با ظواهر کار دارد ما را به حقیقت می رساند یا فهم ما از فقه اشتباه است؟ استدلالهای کلامی راهی به (و سقاهم ربهم شرابا طهورا)سوره انسان آیه 21 - دارد یا خیر؟
چون ما وقت و عمر کافی نداریم که سراغ همه این علوم برویم؟پس باید وقت خود را متمرکز کدام علم کنیم؟؟؟؟؟؟
ممنون از توجهتان.

آشنايي با رشته هاي دانشگاهي*مدیریت اجرایی،حقوق،الهیات و معارف اسلامی و...

به نام خدا . سلام و درود
از رشته خودم كه مهندسي مديريت اجرايي هست شروع مي كنم . انشاالله كه دوستان هم راجع به رشته هاي تحصيلي بيشتر صحبت مي كنند.

[=#000000][=#00ff00] [=times new roman, times, serif][=113]مهندسی مدیریت اجرایی یک رشته ی [=+0]میان رشته ای[/] است.[/][/]

[=times new roman, times, serif]رشته ی میان رشته ای چیست؟[/]

[=times new roman, times, serif]رشته ی میان رشته ای به رشته ای اطلاق می گردد که خود از چندین رشته تشکیل شده باشد. رشته ی مهندسی مدیریت اجرایی نیز همان طور که در بالا اشاره شد؛ شامل رشته های مهندسی مکانیک، صنایع، برق، عمران و کامپیوتر است. [/]

[=times new roman, times, serif]این رشته نزدیکی بسیاری به رشته ی مهندسی صنایع دارد و با توجه به توانایی های گسترده ای که فارغ التحصیلان این رشته دارند؛ می توانند از بازار کار گسترده ای بهرمند شوند. [/]

[=times new roman, times, serif]آنچه که آینده ی این رشته را بسیار روشن کرده است؛ استفاده از مهندسین مدیریت اجرایی در راستای تعدیل نیرو و کاهش هزینه های اضافی است. به طور مثال ارگانی را در نظر بگیرید که برای مدیریت و برنامه ریزی سیستم کامپیوتری خود، به یک مهندس کامپیوتر نیاز دارد در این حال همین ارگان برای کنترل کیفیت و بهره وری خود به یک مهندس صنایع نیز نیاز مند است. این ارگان می تواند به جای این دو مهندس یک مهندس اجرایی را استخدام کند با این کار نیروی کمتری را به استخدام درآورده و در نتیجه هزینه ی کمتری را متحمل می شود.[/]

[=times new roman, times, serif]بگذارید مثالی ساده تر را بیان کنیم این که شما برای باز کردن یک شیر آب از یک جعبه ی ابزار سنگین استفاده کنید راحت تر است یا آنکه از یک آچار فرانسه استفاده کنید؟! جواب روشن است و استفاده از یک آچار فرانسه کاری آسان و به صرفه تر است. شما تنها زمانی نیاز به جعبه ی ابزار پیدا می کنید که کار شما پیچیده تر از باز کردن یک شیر آب باشد و یک آچار فرانسه نتواند نیاز شما را برآورده کند.[/]

[=times new roman, times, serif]جواب یک سئوال! [/]

[=times new roman, times, serif]برای بسیاری از دانشجویان این رشته همواره این سئوال مطرح است که آیا رشته ی آنان همان (MBA(Master of Business Administration است که در مقطع کارشناسی ارشد تدریس می شود؟[/]

[=times new roman, times, serif]جواب سئوال منفی است؛ چرا که رشته ی MBA یک رشته ی مدیریتی است و کدامین رشته ای مدیریتی است که از رشته هایی چون مهندسی مکانیک و صنایع و... مشتق شده باشد و در آن دروسی چون استاتیک و برنامه نویسی و مخابرات و... را تدریس کنند؟! درست است که Administration به معنای اجرا کردن می باشد اما هیچ دلیلی بر اینکه MBA همان مهندسی مدیریت اجرایی است نمی باشد و هم چنین فراموش نکنید که MBA درسی در مقطع کارشناسی ارشد است نه در مقطع کارشناسی. پس شما دانشجویان این رشته بهتر است بگوئید که مهندسی اجرایی می خوانید و اجازه دهید تا این رشته در ایران نیز تبدیل به رشته ای آشنا شود. [/]

[=times new roman, times, serif]
[/]

[/][/]

تاثیر گذارترین علمای معاصر

سلام علیکم

[="arial black"]تاثیر گذار ترین علما مشایخ و فیلسوفان معاصر که زنده هستند، کدامند؟ چه بحثی را مطرح کردند، کدام یک خلاقیت و بحث جدیدی را مطرح کردند اگر ممکن است با آثار علمای معاصر بیشتر آشنا باشیم. من فکر می کنم آنها همچون بو علی ها و فارابی های زنده ی زمان ما هستند
.
[/]

به نظر من کتاب فیلسوف نما ها که از آیة الله مکارم شیرازی هست، بسیار مفید و عمیق است و پاسخگوی کمونیست های که دلایل به ظاهر فلسفی می آوردند را داده است.

لینک:
http://persian.makarem.ir/compilation/?bi=185&itg=13&s=im

تاپیک مقالات انجمن کلام و عقاید

بسم الله الرحمن الرحیم


سوال :

چرا تعدد زوجات با فطرت خانمها سازگار نيست ولي بر مردا يه امتيازه
خانمها كلا حقوقشون خيلي كمه در قران هم هست و للرجال عليهن درجه...ميخوام علتش بدونم

پاسخ :

اولاً اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. با بررسى وضع محیطهاى مختلف قبل از اسلام به این نتیجه مى‏رسیم كه تعدد زوجات به طور نامحدود، امر عادى بوده و قبل از اسلام جریان داشته؛ تعدد زوجات از ابتكارات اسلام نیست، بلكه دین آن را در چارچوب ضرورت‏هاى زندگى انسان محدود ساخته و براى آن قیود و شرایط سنگیني قرار داده است.

ثانياً قوانین اسلام براساس نیازهاى واقعى بشر است، نه احساسات، زیرا ممكن است هر زنى از آمدن رقیب (در زندگى ناراحت بشود، ولى وقتى مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به كنار بگذاریم، فلسفه تعدد زوجات روشن مى‏شود.) هیچ كس نمى‏تواند انكار كند كه مردان در حوادث گوناگون زندگى، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلى را آن‏ها تشكیل مى‏دهند.

نیز نمى‏توان انكار كرد كه بقاى غریزه جنسى مردان از زنان طولانى‏تر است، زیرا زنان در سن معینى، آمادگى جنسى خود را از دست مى‏دهند، در حالى كه در مردان چنین نیست.

هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حاملگى، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالى كه در مردان این ممنوعیت وجود ندارد. و لحاظ اين مصلحت بمنظور پيشگيري از مفاسد بسياري بوده كه در اثر فقدان اين مصلحت، دامنگير فرد و جامعه مي شود.

از همه گذشته زنانى هستند كه به علل گوناگونى همسران خود را از دست مى‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند.

با درنظر گرفتن این واقعیت‏ها در این گونه موارد (كه تعادل میان مرد و زن به هم مى‏خورد) ناچاریم یكى از سه راه ذیل را انتخاب كنیم.

أ) مردان تنها به یك همسر در همه موارد قناعت كنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته‏هاى درونى و احساسى خود را سركوب كنند.

ب) مردان فقط داراى یك همسر قانونى باشند، ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى كه بى شوهر مانده‏اند، به شكل معشوقه برقرار سازند.

ج) كسانى كه قدرت دارند بیش از یك همسر را اداره كنندو از نظر جسمى و مالى و اخلاقى مشكلى براى آن‏ها ایجاد نمى‏شود، نیز قدرت بر اجراى كامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود كه بیش از یك همسر انتخاب كنند.
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب كنیم، باید گذشته از مشكلات اجتماعى كه به وجود مى‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم اما این مبارزه‏اى است كه پیروزى در آن نیست. به فرض كه این طرح عملى بشود، جنبه‏هاى غیر انسانى آن بر هیچ كس پوشیده نیست.

تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول مورد بررسى قرار داد، بلكه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعى باید مورد مطالعه قرار داد. آن‏ها كه مشكلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى‏كنند، كسانى هستند كه یك مسئله سه زاویه‏اى را تنها از یك زاویه نگاه مى‏كنند، زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دیدهمسر اول، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت كنیم.

اگر راه دوم را انتخاب كنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانى كه به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى‏گیرند، نه تأمین دارند و نه آینده‏اى. چنان كه شخصیت آن‏ها پایمال شده است. این‏ها امورى نیست كه انسان آگاه آن را تجویز كند.

بنابراین تنها راه سوم مى‏ماند كه هم به خواسته‏هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانى زندگى این دسته از زنان بركنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بیرون برد.(1)

با اين توضيحات روشن مي شود كه اگر بدور از احساسات و غرض ورزي ها به احكام دين بنگريم، صرفنظر از دلايل نقلي (آيات و روايات)، به حكم عقل و وجدان، دين اسلام را جامعترين و كاملترين دين الهي دانسته، و همه احكام آن را بر اساس و در مسير جلب مصلحت و دفع مفسده خواهيم يافت كه ضمن مطابقت كامل با نيازهاي معقول و منطقي بشر، به تمامه عدل و انصاف را در همه زمينه ها مطمح نظر خويش قرار داده است.

عموماً آنچه در اين ميان مورد، اشتباه و خطا قرار مي گيرد، قضاوت هاي فاقد مبنا و اصول است كه عمدتاً مبتني بر احساسات و يكجانبه نگري است كه فاقد مبناي معقول و منطقي مي باشد، و گاهاً اينگونه مسائل با تبييني شبهه آلود از سوي مغرضان، به اشتباه، نزد بي غرضان شائبه ي عقلانيت و منطق پيدا مي كند و در صورتي كه انسان، به عدم آسيب پذيري وحي و كلام قرآن و اهل بيت (ع) و دستورات و احكام دين، وثاقت و ايمان كامل نداشته باشد، و برتري وحي و يافته هاي ديني بر ديگر يافته هاي بشري برايش ثابت نباشد، به عبارتي كلام وحي را بر عقل و دانش بشري و بر احساسات و يافته هاي خود عرضه كند، نه يافته هاي عقل و دانش و احساس بشري را بر اصول وحي، ناگزير، دچار چنين تعارض و تشكيك و ترديدي خواهد شد.

تداوم چنين رويدادي در روح و روان و منطق بشر و عدم برخورداري از روح تقوا و محروميت از هدايت الهي، انسان را از مدار انصاف و عدالت خارج ساخته و نهايتاً به وادي كفر و دشمني و مخالفت با اصول دين الهي مي كشاند.

پاورقي______________________________________ __
1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏3، ص 256 - 260؛ كتاب 180 پرسش و پاسخ.

تاپیک چرا پذيرش دين براي مردها راحت تر است؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=13857&page=2

*** پاسخی به مخالفان فلسفه ***

بسم الله الرحمن الرحیم

چند وقت قبل یکی از دوستان سایتی رو بهم لینک داد که مخالف فلسفه بود، من هم در پاسخ اون چند جمله ی کوتاه نوشتم، اگر چه مشغول تاپیک «سرالاسرار؛ مباحثی پیرامون وحدت وجود و ملحقات و ضمائم آن» هستم و شاید فرصت نشه خوب به این بپردازم اما با کمی دخل و تصرف و اضافات اون رو می یارم...

همچنانکه ارسطو می گه، اگر باید فیلسوف بود، پس باید فیلسوف بود، اگر هم نباید فیلسوف بود، پس باز هم باید فیلسوف بود!، چون برا نقد فلسفه هم باید فلسفه ورزی کرد...

از فلسفه گریزی نیست، چون از عقل گریزی نیست، بقول غزالی اشعری، عقل حاکمیه که هیچ وقت معزول نمیشه...

در تحلیل نهایی عقل مقدم بر نقله، این عقله که باید نقل رو ثابت کنه، اما این خودش مستلزم کلی بحث فلسفی هست، دوستانی که با مباحث کلام و فلسفه ی دین آشنا هستند این رو بهتر متوجه می شن، در حقیقت اگه این مباحث فلسفی نباشه کل این انجمن کلام سایت و اصلا کل این سایت بر باده!...

اما بعد از اثبات نقل، باز مباحثی نظیر مباحث فلسفی باعث تعمیق و تدقیق فهم ما از نقل میشه، این رو کسانی که ورود جدی تری در این مباحث داشته باشن عمیق تر متوجه می شن...

بحث دیگه راجع به روش میان رشته ای نظیر روش حکمت متعالیه در بعضی مباحث و دستاوردهای جالب اون هست که دوستان اهل فضل مطلع هستند...

فقط اگه دوستان مخالف می خوان وارد بحث بشن لطفا نکاتی که در پست 38 تاپیک «سرالاسرار؛ مباحثی پیرامون وحدت وجود و ملحقات و ضمائم آن» آوردم رو حتما مد نظر داشته باشن:

نقل قول:
دوست داشتم دوستان مخالف هم در بحث شرکت می کردن، البته دوستان مخالفی که حداقل اطلاعات فلسفی و عرفانی لازم رو برا ورود به این بحث داشته باشن...

دوستان مخالفی که بدون اینکه حداقل اطلاعات فلسفی و عرفانی لازم رو داشته باشن شدن مخالف بحث سنگینی مثل وحدت وجود، به لحاظ اخلاق باور کارشون محل اشکال هست...

اما اون دوستان مخالفی که فک می کنن حداقل اطلاعات فلسفی و عرفانی لازم رو برا ورود به این بحث دارند و می خوان در این بحث مشارکت کنن، برا اینکه وضعی که در بعضی دیگه از تاپیک ها به وجود اومده در اینجا پیش نیاد لطفا چند نکته رو مد نظر داشته باشن، اول اینکه رو موضوع اصلی تاپیک و مباحث فنی مرتبط با اون تمرکز کنن و بحث رو به حاشیه نکشونن، مثلا اینکه فلان عارف فلان جا فلان حرف نادرست رو زده و...، دوم اینکه اگه هم می خوان نقل قولی کنن حتی الامکان اختصار رو مد نظر داشته باشن و از طرف دیگه خودشون هم پشت اون نقل قول باشن نه اینکه صرفا اون مطلب رو واگویه کنن...

اگه به این نتیجه برسم که کسی از دوستان مخالف که در بحث شرکت کرده حداقل اطلاعات فلسفی و عرفانی لازم رو برا ورود به این بحث نداره و یا به مطالب بند قبلی عنایت کافی نداره با عرض معذرت ترجیح می دم بحث با اون رو ادامه ندم، چون این کار چندان معقول نیست، همینطور از دوستان همکار سایت هم تقاضا دارم اگه پستی خارج از چارچوب بند قبلی بود، مثلا از موضوع اصلی تاپیک و مباحث فنی مرتبط با اون منحرف شده بود و یا نقل قول های آنچنانی و...، لطفا اون رو مدیریت کنن...

من برا تقریبا همه ی دوستانی که می شناختم و احساس می کردم در زمره ی مخالفین هستند و همینطور بعضی دیگه از دوستان این پست رو لینک دادم...
برچسب: 

فلسفۀ عبادت خداوند چیست؟

با سلام به کاربران فرهیخته

مگر خداوند بی نیاز مطلق نیست؟ پس چرا باید خدا را عبادت کنیم؟ عبادت ما چه فایده ای دارد؟ پر مگس بردن به بارگاه پادشاه را چه سودی؟

مشارکت دوستان ...:Gol: