سلام.
سؤالی که برای من پیش اومده اینه که چرا ما باید برای عبادت حتماً نماز بخونیم؟
خب میشه مثل مسیحیان در مقابل خدا زانو بزنیم و با خدا مناجات کنیم.
مگه حقیقت نماز خوندن به یاد خدا بودن نیست؟خب چرا مثلاً ما روزی پنج وعده هرجا که هستیم درست مثل نماز خوندن در مقابل خدا زانو نزنیم و با خدا مناجات نکنیم؟
چرا باید حتماً رکوع،سجود،قیام و ترتیب و موالات و ...باشه؟
مگه چه حقیقتی در نحوه ی عبادت ما وجود داره؟
چرا اول قیام بعد رکوع بعد سجده؟
چرا دوتا سجده؟
حمکت تعداد رکعت های نماز چیه؟
چرا قنوت مستحبه ولی رکوع واجب؟
نماز خوندن کار سختی نیست ولی من نمیدونم چرا دارم این مدلی عبادت می کنم؟
چرا باید سه بار تسبیحات اربعه رو بگیم؟توی این عدد 3 چیه؟
چرا در رکعت اول میشه به جای توحید سوره ی دیگری رو خوند ولی در رکعت دوم حتماً باید حمد و سوره خونده بشه؟
ببخشید که انقدر سؤال پرسیدم.اگر فکر میکنید پرسیدنشون درست نیست با جواب ندادنتون ناراحت نمیشم.
شما خیلی بزرگواری میکنید اگر آستانه ی تحملتون رو باز هم بالاتر ببرید و به سؤالات من پاسخ بدید.:Gol:
با وجود آیات بسیاری كه راجع به توسل و یا امكان شنیدن مردگان یا نظارت اولیاء خدا وجود دارد، غالبا وهابی ها، از این آیه استفاده می كنند و می گویند این ایه می گوید هر كسی به واسطه فرد دیگری تقرب به خداوند بجوید، مشرك است، پس عموم شیعه و بسیاری از اهل سنت مشرك اند.
به نظر شما اشتباه آنها كجاست؟
بذارید از ابتدای آیه بررسی كنیم. آیا آیه می فرماید كه هر گونه اولیائی غیر خداوند اتخاذ نكنید؟ اگر اینطور باشد كه مساله تمام است. اما در سوره مائده، آیه 55 داریم:
یعنی خود خداوند، به جز خود، رسول و مومنان خاصی را نیز ولی ما معرفی می كنند. پس قطعا منظور از من دون الله اولیاء، این نیست كه نفی هر نوع ولی باشد.
در وهله دوم، بحث این است كه خداوند كسانی را كه قصد تقرب با این اولیاء را داشته اند، بازخواست خواهند كرد. مجدد مساله دشوار شد، یعنی تقرب با كمك اولیاء، به طور كلی مساله ای غیر مجاز است؟
با نگاه به آیات قرآن كریم، و مثالهای بسیاری كه تقرب به واسطه بنده ای وجود دارد، باز هم این مساله رفع می شود. مثلا در آیه 64 سوره نساء، پیامبر خدا وسیله ای معرفی شده اند كه اگر برای عده ای استغفار كنند، در بخشش آن عده موثر است، یا در ایه 97/98 سوره یوسف، حضرت یعقوب چنین نقشی را ایفا كرده اند و تبعا به استغفار برای بخشش و در نتیجه تقرب است. و یا در آیه 99 سوره توبه داریم :
وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُبات عِنْدَ اللّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ.
یعنی حتی انفاق آن كسانی كه ایمان دارند، وسیله ای برای تقرب به دعای حضرت رسول معرفی شده است! و دعای حضرت رسول برای چیست؟ جواب روشن است.
پس این استدلال كه تقرب با اولیاء خدا مجاز نیست نیز اساسی ندارد كه تاكید هم شده است.
پس با این اوصاف، خداوند چه كسانی را سرزنش می كنند؟ برای پیدا كردن راه حل این سوال، از ابن تیمیه، پدر مكتب وهابیت كمك می گیریم كه می گوید:
مَعْرِفَةُ سَبَبِ النُّزُولِ یُعِینُ عَلَى فَهْمِ الْآیَةِ فَإِنَّ الْعِلْمَ بِالسَّبَبِ یُوَرِّثُ الْعِلْمَ بِالْمُسَبَّبِ (1)
شناخت اسباب نزول (شان نزول آیه) به فهم آیه كمك مىكند ، زیرا علم بهسبب موجب علم به مسبب مىشود.
بعد از دونستن فلسفه شان نزول در مکتب وهابیت ، خوبه كه به شان نزول آیه در کتب اهل سنت اشاره داشته باشیم:
وَأخرج ابْن جریر من طَرِیق جُوَیْبِر عَن ابْن عَبَّاس رَضِی الله عَنْهُمَا {وَالَّذین اتَّخذُوا من دونه أَوْلِیَاء} قَالَ: أنزلت فِی ثَلَاثَة أَحیَاء عامر وكنانة وَبنی سَلمَة کَانُوا یعْبدُونَ الْأَوْثَان وَیَقُولُونَ الْمَلَائِكَة بَنَاته فَقَالُوا {مَا نعبدهم إِلَّا لیقربونا إِلَى الله زلفى} (2)
یعنی چی؟ بحث در مورد سه نفر هست كه بت ها را می پرستیدند. پس ایه داره در مورد بت پرستها و بت پرستی صحبت میكنه. و نفی مورد نظر ایه، اولیائی از جنس بت هاست و این كاملا قابل دركه كه بت ها، توان ایجاد تقرب رو ندارند. پس مساله تقریبا روشن شد.
اما ممكنه یه نفر اصرار كنه به این كه، این قبوله كه میشه اولیائی غیر خدا، طبق آیات دیگر قرآن داشت، اما اگه فرض كنیم اون اولیاء مورد نظر در این آیه، طبق سیاق آیه، بت نباشند، آیه توضیح بیشتری دارد؟
جواب این سوال مثبته، فقط كافیه با دقت بیشتری به ایه مورد نظر توجه كنیم. آیه نمی فرماید با اولیاء خدا تقرب می جستند. توجه كنید! اونها بیان می کردند : ما این بت ها می پرستیم برای اینکه از طریق عبادت آن ها به خداوند برسیم .( به جمله ما نعبدهم الا در آیه دقت کنید؛ بعد از عبارت "نمی پرستیم مگر اینكه"، دلیل پرستش را بیان می كنند.)
در آیه دوم همین سوره، یعنی قبل از آیه مورد بررسی، تاكید شده است كه خدا را عبادت كنید (فاعبدالله)
اما همه می دانیم كه شیعه، طبق آیه 55 سوره مائده، نه من دون الله بلکه به اذن الله به ولایت خویش اتخاذ کرده تا در ظل عنایات خود ما را بقرب خداوند رحمان نائل گرداند.
این رو هم خوبه اشاره كنیم كه وهابی ها از كوچكترین شباهتی نباید دنبال نتیجه گیری باشند. بت پرستها در گذشته، دور خانه كعبه طواف می كردند. حال، ما نباید طواف كنیم چون كارمان شبیه آنهاست و مشرك می شویم؟! پس همه مسلمین مشرك اند؟! تبعا اینطور نیست. باید نیت و جوانب مساله و دستورات خداوند رو با دقت دنبال كنیم تا دچار انحراف نشیم.
--------------------------------------------------------------------------------
ترجمه آیه 3 سوره زمر:
آگاه باشید! که دین خالص ویژه خداست ، و آنان که به جای خدا سرپرستان و معبودانی برگزیده اند [ و می گویند: ] ما آنان را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند ، نمی پرستیم. بی تردید خدا میان آنان [ و مؤمنان ] درباره آنچه که اختلاف می کنند [ و آن آیین توحید و شرک است ] داوری خواهد کرد قطعاً خدا آن کس را که دروغگو و بسیار ناسپاس است ، هدایت نمی کند.
منابع:
(1) کتاب الإتقان فی علوم القرآن ،المولف: عبد الرحمن بن أبی بكر، جلال الدین السیوطی ، الناشر: الهیئة المصریة العامة للكتاب ، جلد اول ، صفحه 108
(2) کتاب الدر المنثور فی تفسیر المأثور ، المولف: عبد الرحمن بن أبی بكر، جلال الدین السیوطی ، الناشر: دار الفكر – بیروت ، جلد 7 ، صفحه ی
- ترجمه ی قرآن کریم ، شیخ حسین انصاریان
- توسل اثر آیت الله ضیاء آبادی
- در المنثور اثر جلال الدین سیوطی
- الاتقان اثر جلال الدین سیوطی
- المیزان اثر علامه طباطبایی
- پاسخ های دوستان و بزرگواران در رسانه ی فطرس (مسابقه اي در كلوب) پیرامون آیه 3 زمر
با سلام. فرض کنید فردی در نیمه شبی بیدار است. او هم می تواند به خواندن نافله شب بپردازد و هم می تواند به کسب علم دین و مطالعه در متون دینی بپردازد و هم می تواند (مثلاً از طریق اینترنت، به تحقیق تبلیغ اسلام و دفاع از حق) اقدام کند. باید کدام را انجام بدهد؟
یکی از چیزهای ثابت و همگانی تغییرناپذیر و نسخ ناپذیر که زمان هیچوقت نمی تواند در آن تأثیر داشته باشد پرستش و نیاز انسان به معبود و عبادت است. پرستش یعنی حالتی که در آن انسان یک توجهی می کند از ناحیه باطنی خودش به آن حقیقتی که او را آفریده است و خودش، را قبضه قدرت او می بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می بیند. در واقع مسیری است که انسان از سوی خلق به سوی خالق می کند. این امر اساسا قطع نظر از هر فایده و اثری که داشته باشد خودش یکی از نیازهای روحی بشر است. انجام ندادن آن در روح بشر ایجاد عدم تعادل می کند. در دل انسان جای خیلی چیزهاست، اگر هر احتیاجی برآورده نشود روح انسان مضطرب می شود. اگر انسان بخواهد تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهای دیگر خود را برنیاورد، همان حاجتها او را ناراحت می کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتی برای معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است.
در عبادت انسان از دایره تمنیات و آمال کوچک خارج می شود. در عبادت واقعا انسان از محدوده خودخواهی ها، خود پرستی ها، آرزوها، تمنیها و امور کوچک پرواز میکند و بیرون میرود. معنی تقرب هم همین است. پس ضرورتی ندارد که ما خودمان را خسته بکنیم و بخواهیم عبادت را یعنی آن تجلی خواست روحی بشر را تعریف بکنیم. ولی همه این ها در عبادت وجود دارد. بزرگترین، شریفترین، باشکوهترین و باعظمت ترین حالت انسان آن حالت پرستشانه ای است که به خود می گیرد. یک نفر عبادتگر آنچه را در حال عبادت با خدای خویش در میان می گذارد، در متن زندگی آن را پیاده می کند و به مرحله " صدق " درمی آورد. عبادت برای یک عبادتگر واقعی " پیمان " است و صحنه زندگی وفای پیمان است. این پیمان مشتمل بر دو شرط اصلی است: یکی رهایی و آزادی از حکومت و اطاعت غیر خدا - اعم از هوای نفس و مطامع نفسانی و از موجودات و اشیاء و اشخاص - و دیگر تسلیم محض در مقابل آنچه خدا به آن امر می کند و به آن راضی است و آن را دوست می دارد. عبادت واقعی برای عبادتگر عامل بزرگ و اساسی تربیت و پرورش روحی اوست.
امام علی (ع) در خطبه 220 می فرماید: «قد احیی، عقله و امات نفسه، حتی دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع کثیر البرق، فابان له الطریق و سلک به السبیل و تدافعته الابواب الی باب السلامه و دار الاقامه، و ثبتت رجلاه بطمانینه بدنه فی قرار الامن و الراحة بما استعمل قلبه و ارضی ربه»؛ عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است، تا آنجا که ستبری های بدن تبدیل به نازکی و خشونتهای روح تبدیل به نرمی شده است و برق پر نوری بر قلب او جهیده و راه را بر او روشن و او را به رهروی سوق داده است، پیوسته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل که منزل سلامت و بارانداز اقامت است رسیده و پاهایش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسایش، ثابت ایستاده است این همه به موجب اینست که دل و ضمیر خود را به کار گرفته و پروردگار خویش را خوشنود ساخته است.
سلام
من در جایی زندگی می کنم که مردم در ارتباط با اسلام فقط آنچه را که در رسانه می بینند در ذهن دارند. برای همین وقتی مسلمانی را می بینند سوالات جالب و پایه ای می کنند که جواب درست و زیبا دادن به آنها می تواند آنها را جذب کند.
یکی از سوالاتی که زیاد پرسیده می شود اینست که کعبه چیست و چرا برای شما مقدس است و چرا مراسم حج بجا می آورید.
خوب من هم مثل هر مسلمان دیگر یک سری جواب دارم اما دنبال جوابی زیبا و جذاب برای غیر مسلمانان می گردم.
ممنون می شوم اگر این سوال را بطرز زیبا و دلنشین برای کسیکه دانشی نسبت به اسلام عزیز ندارد توضیح دهید.